ایرانیان جهان - آرمان ملی /متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
احسان انصاری| قتل الهه حسیننژاد دختری که پس از پایان کارش در یکی از سالنهای زیبایی تهران به مقصد خانه سوار یک خودروی شخصی شده بود جامعه ایران را در شوک فرو برد. «آرمان ملی» به این دلیل با عبدالصمد خرمشاهی جرمشناس که وکالت پروندههای جنجالی جنایی ایران را برعهده داشته گفتوگو کرده است. خرمشاهی در این زمینه معتقد است: «فردی که در چنین شرایط روانی قرار دارد میل به ارتکاب جرم در او بیداد میکند. مشکلات و کمبودهایی که در چنین فردی وجود دارد به مرور زمان انباشته میشود و در نهایت در جایی بروز پیدا میکند. نکته دیگر اینکه انگیزههای جنسی و اقتصادی در قاتل غلیان داشته است. اگر در کنار رفع نیازهای مالی وی از نظر فرهنگی نیز به وی آموزشهای لازم داده میشد و از قبل میدانست که در حال ارتکاب چه جنایتی است و چه عاقبتی در انتظار آن است قطعا دست به چنین کاری نمیزد. معمولا این گونه افراد به سیم آخر میزنند و بهرغم اینکه میدانند چه مجازات سختی در انتظار آنها است به دلیل نیازها و خواستههایی که دارند که نتوانستند به شکل صحیح به آن دست پیدا کنند تلاش میکنند با دست زدن به جنایت و تخلف به خواستههای خود برسند. این گونه افراد به این نکته آگاهی دارند که عاقبت چنین جنایتی اشد مجازات خواهد بود. با این وجود همه این شرایط سخت را به جان میخرند تا به آرزوها و امیالی که سالها در درون خود سرکوب شده است دست پیدا کنند.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*ارزیابی شما از پروسه مشخص شدن سرنوشت الهه حسیننژاد چیست؟
انتظار مردم این بود که پلیس به عنوان حافظ امنیت جامعه، واکنش سریعتر و جدیتری در این ماجرا از خود نشان بدهد. به هر حال مشخص شدن سرنوشت خانم حسیننژاد بیش از10 روز طول کشید و در این مدت نیز مطالبهگری در فضای مجازی به بالاترین حد خود رسیده بود. البته بهتر این بود که پلیس به موقع وارد عمل میشد و اجازه نمیداد که کار به اینجا برسد که در نهایت الهه حسیننژاد به قتل برسد. در شرایط کنونی امکانات زیادی در اختیار پلیس قرار دارد و شاید میشد جلوی ارتکاب این قتل که جامعه را جریحهدار کرده گرفت. نکته دیگر اینکه جنایت در همان روز و ساعت رخ داده و اینکه جنازه چه زمانی پیدا شود دیگر در اولویت نخست قرار نداشته است. در واقع اگر پلیس با ابزارهایی که در اختیار دارد میتوانست از وقوع این جنایت جلوگیری کند اتفاق خوبی بود. در روزهایی که خبر گم شدن الهه حسیننژاد منتشر شده بود جامعه منقلب شده و خواستار مشخص شدن سرنوشت ایشان شده بود. پس از مشخص شدن چرایی و جزئیات این حادثه نیز شاهد تأثیر منفی و بسیار بد روی افکار عمومی جامعه و به خصوص زنان هستیم. این اتفاق ذهن زنان جامعه را در زمینه امنیت خود ناآرام کرده است.
*قاتل الهه حسیننژاد برای سرقت تلفن همراه او به وی حمله کرده و در واقع انگیزه اصلی وی اقتصادی بوده است. با توجه به چالشهای اقتصادی جامعه به چه میزان احتمال تکرار چنین حوادثی با این نیت وجود خواهد داشت؟
قتل تکان دهنده و فجیع خانم حسیننژاد نه اولین نوع از این قتلها در جامعه ما بوده و نه آخرین آن خواهد بود. قساوت موجود در این جنایت معلول برخی عوامل روانشناختی و جامعه شناختی است. در جامعهای که رفاه نسبی وجود داشته و باشد و برای شهروند امکانات حداقلی وجود داشته باشد آمار جرائم کاهش پیدا میکند. با این وجود تا زمانی که اختلاف طبقاتی در جامعه وجود دارد و مشکلات اقتصادی زندگی مردم را تحت تأثیر قرار داده نباید انتظار یک مدینه فاضله را در جامعه داشته باشیم. چنین جنایتهایی محصول جامعهای است که در آن شکاف طبقاتی، چالشهای اقتصادی، استرس واضطراب وجود دارد. جوانان جامعه نیازمند مراقبت و محافظت و امید به آینده هستند. در قوه قضائیه معاونت پیشگیری از جرم وجود دارد که مشخص نیست آماری که به صورت سالانه ارائه میدهند به چه صورت است؟ وظیفه دولت این است که تا آنجا که امکان دارد زمینههای به وجود آمدن جرم و جنایت را کاهش بدهد. زمینه و بستر جرم زمانی به وجود میآید که مشکلات در جامعه افزایش پیدا کرده است. هنگامی که جامعه با مشکلات مختلف مواجه است شبیه مردابی میشود که میکروبها، باکتریها و حشرات موذی فرصت مناسبی برای رشد و نمو پیدا میکنند. در جامعهای که مردم و به خصوص طبقه فرودست با مشکلات زیادی مواجه هستند نباید انتظار داشت رفتار معقولی از خود نشان بدهند و از سطح مدارای بالا برخوردار باشند. فقر فرهنگی محصول فقر اقتصادی و مالی است.
*از نظر روانشناختی و جامعه شناختی چه فعل و انفعالاتی در ذهن قاتل رخ داده که دست به چنین جنایتی زده است؟
معمولأ فردی که در چنین شرایط روانی قرار دارد میل به ارتکاب جرم در او بیداد میکند. مشکلات و کمبودهایی که در چنین فردی وجود دارد به مرور زمان انباشته میشود و در نهایت در جایی بروز پیدا میکند. نکته دیگر اینکه انگیزههای جنسی و اقتصادی در قاتل غلیان داشته است. اگر در کنار رفع نیازهای مالی وی از نظر فرهنگی به وی آموزشهای لازم داده میشد و از قبل میدانست که در حال ارتکاب چه جنایتی است و چه عاقبتی در انتظار آن است قطعأ دست به چنین کاری نمیزد. معمولا این گونه افراد به سیم آخر میزنند و به رغم اینکه میدانند چه مجازات سختی در انتظار آنها است به دلیل نیازها و خواستههایی که دارند که نتوانستند به شکل صحیح به آن دست پیدا کنند، تلاش میکنند با دست زدن به جنایت و تخلف به خواستههای خود برسند. این گونه افراد به این نکته آگاهی دارند که عاقبت چنین جنایتی اشد مجازات خواهد بود. با این وجود همه این شرایط سخت را به جان میخرند تا به آرزوها و امیالی که سالها در درون خود سرکوب شده است دست پیدا کنند.
*یکی از تفاوتهای مهم چنین جنایتهایی نسبت به جنایتهای مشابه در گذشته نقش فضای مجازی در روند رسیدگی به این پرونده بوده است. این در حالی است که در روزهای اخیر این موضوع به صورت گسترده در فضای مجازی توسط کاربران دنبال شده است. فضای مجازی چه نقشی در روند این پرونده داشته است؟
فضای مجازی به نوعی تبلور افکار عمومی جامعه است. افکار عمومی نیز پرسشگر است و در کوچکترین مسائل دخالت میکند تا حقیقت مشخص شود. این نگرانی جمعی که حاصل وجدان جمعی جامعه است که در فضای مجازی نمود پیدا میکند در روند پرونده تأثیرگذار خواهد بود. زمانی که این ابزار و تکنولوژی در اختیار مردم قرار نداشت بسیاری از مسائل این چنینی به صورت پنهان باقی میماند و چه بسا جنایتهای هولناکی رخ میداد که مردم ماهها بعد از آن مطلع میشدند. امروز ما در یک دهکده جهانی زندگی میکنیم که مسائل مختلف به سرعت منتشر میشود و شهروندان نسبت به آن آگاهی پیدا میکنند و نسبت به آن قضاوت میکنند. چه بسا فضای مجازی در آینده نقش تعیین کننده در مطالبهگری و پرسشگری در چنین شرایطی پیدا کند.
*اتفاق رخ داده برای الهه حسیننژاد شباهتهای زیادی با قتل دانشجویی دانشگاه تهران برای سرقت لپتاپ داشت. تکرار چنین اتفاقاتی چه هشدارهایی به جامعه و مسئولان میدهد؟
من کار به شباهتهای احتمالی این دو جنایت ندارم که ممکن است شباهتهایی نیز داشته باشد. با این وجود این جنایتها بیشتر باید هشدار برای مسئولان باشد و نه مردم. امروز در احساسات عمومی جامعه نوعی کرختی و بیحسی ایجاد شده است. البته مشاهده شده که احساسات عمومی در برخی مقاطع فوران پیدا میکند اما پس از مدتی به دست فراموشی سپرده میشود. واقعیت این است که چنین اتفاقاتی ممکن است برای هر مسئول و خانوادهاش نیز رخ بدهد. در گذشته نیز چنین اتفاقاتی رخ داده و برخی مسئولان کشته یا ترور شدهاند. هشدار بزرگی که این جنایت در دل خود دارد این است که شهروندان باید بیشتر مراقبت کنند. من فکر میکنم در این حادثه نیز مرحومه حسیننژاد باید بیشتر مراقبت میکرد. البته برخی نه امکانات دارند و نه آگاهی و به همین دلیل نیز گرفتار چنین مشکلاتی میشوند. مسئولان جامعه نیز باید مردم را نسبت به خطراتی که در جامعه آنها را تهدید میکند آگاه کنند. نباید صورت مسأله حوادث این چنینی را پاک کرد و بلکه باید آن را آموزش داد. این گونه جنایتها در جامعه ایران حتی به صورت مقطعی کاهش پیدا نکرده و بلکه زیاد هم شده است. به همین دلیل نیز مسئولیت نیروی انتظامی و به صورت کلی حاکمیت در این زمینه دو چندان میشود. در این حادثه نیز انتظار این بود که تلاش بیشتری از سوی نهادهای مربوطه صورت میگرفت و آموزشهای لازم در این زمینه به مردم داده میشد.
بازار ![]()