ایرانیان جهان - آگاه/متن پیش رو در آگاه منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
در سالهای اخیر با افزایش رفتارهای خشن و قانونگریزانه از سوی اراذل و اوباش، نگرانیهای اجتماعی شدت گرفته اما فراتر از برخوردهای قضایی و انتظامی، این پرسش مطرح است که ریشههای روانشناختی این پدیده چیست و چگونه میتوان از تکرار این جرایم جلوگیری کرد؟ طی سالیان اخیر، افزایش فعالیت اراذل و اوباش و گسترش رفتارهای خشونتآمیز و هنجارشکنانه از سوی این افراد، به یکی از دغدغههای جدی اجتماعی در کشور تبدیل شده است. در این میان انتشار گسترده فیلمها و تصاویر مربوط به زورگیری، درگیریهای خیابانی و جرایم خشن که از سوی این افراد صورت میگیرد، بارها احساسات عمومی را جریحهدار کرده و نگرانی عمیقی در میان شهروندان ایجاد کرده است.
یکی از چالشهای مهم در برخورد با پدیده اراذل و اوباش، مسئله تکرار این جرایم توسط آنهاست؛ مجرمانی که سوءپیشینهدارند اما نهتنها نشانهای از ندامت در رفتارشان دیده نمیشود، بلکه پس از هر بار آزادی با جسارت بیشتری به سطح جامعه بازمیگردند و به اقدامات شرارتآمیز خود ادامه میدهند. اگرچه نوع برخورد دستگاههای قضایی و سرعت رسیدگی به چنین پروندههایی نیز نقش تعیینکنندهای در کاهش این معضل اجتماعی دارد و از دستگاه انتظامی و قضایی انتظار میرود با دقت و حساسیت بیشتری افراد سابقهدار و پرخطر را تحتنظر داشته باشند و مجازات بازدارندهای برای این افراد اعمال کنند، اما در کنار آن باید به زمینههای شکلگیری چنین پدیدهای و سببشناسی روانشناختی آن نیز توجه کرد.
با مشاهده این پدیده نگرانکننده، این سوال اساسی مطرح میشود که ریشههای روانی و اجتماعی شکلگیری چنین رفتارهایی چیست و چگونه میتوان با شناخت بهتر این عوامل راهی برای پیشگیری از آن یافت.
در همین راستا، دکتر عبدالله معتمدی، استاد روانشناسی بالینی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با تسنیم درباره زمینههای روانشناختی این پدیده، اظهار کرد: این پدیده در تمام کشورهای دنیا، به اشکال مختلف وجود دارد و در کشور ما نیز مشاهده میشود، البته به نظر میرسد که این روزها، تحتتاثیر رسانهها و انتقال گسترده اخبار، توجه بیشتری به آن جلب شده و وزن بیشتری پیدا کرده است. وی افزود: افرادی که رفتارهای خشونتآمیز یا شرورانه از خود نشان میدهند، معمولا ویژگیهای شخصیتی متفاوتی دارند، برخی از آنها دچار اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند. کسانی که دارای این نوع شخصیت هستند، مرز بین درست و غلط را نادیده میگیرند، به حقوق دیگران بیاعتنا هستند و معمولا توانایی همدلی یا درک دیگران را ندارند. آنها نمیتوانند خود را جای دیگران بگذارند یا از زاویه دید دیگران به مسائل نگاه کنند و اغلب تمایلاتی برای اعمال خشونت علیه دیگران دارند. افراد دارای شخصیت ضداجتماعی، درعینحال که تعهد اجتماعی ندارند، اگر از ظاهری جذاب یا تواناییهای کلامی برخوردار باشند، ممکن است تبدیل به رهبران یا سردسته گروههای تبهکار یا نابهنجار شوند. وی ادامه داد: البته لازم به ذکر است که همه افراد شرور لزوما دارای شخصیت ضداجتماعی نیستند، برخی از آنها ممکن است اختلالات شخصیتی دیگری داشته باشند؛ مانند شخصیتهای مرزی، وابسته یا نمایشی.
اعتمادبهنفس پایین، عامل عضویت در گروه اراذل و اوباش
وی گفت: حتی گروهی از این افراد، ممکن است هیچ اختلال شخصیتی مشخصی نداشته باشند، اما به دلیل اعتمادبهنفس پایین، تمایل دارند که موردحمایت و تایید دیگران قرار بگیرند، همین تمایل باعث میشود به چنین گروههایی جذب شوند و در آنها احساس تعلق و رضایت پیدا کنند. معتمدی توضیح داد: برخی افراد دچار اعتمادبهنفس بسیار پایین، به دلیل نیاز به حمایت به عضویت گروه درمیآیند، عضویت در گروه برای آنها نوعی پناهگاه روانی فراهم میکند. در این فضا برای اینکه خود را شایسته حضور در گروه نشان دهند و تعلق خود را اثبات کنند، ممکن است دست به رفتارهای خشونتآمیز بزنند، در واقع، آنها از طریق این رفتارها تلاش میکنند جایگاه خود را در گروه حفظ کنند و موردحمایت دیگر اعضا قرار بگیرند.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی، با اشاره به این که مهمترین ویژگی میان افرادی که دست به بزهکاری میزنند، «تکانشی بودن» رفتار آنهاست، بیان کرد: به این معنا که این افراد نمیتوانند در رفتارهای خود تامل داشته باشند و بدون فکر واکنش نشان میدهند، در چنین شرایطی یک پدیده رفتاری مشاهده میشود. این افراد وقتی با یک محرک بیرونی مواجه میشوند - مثلاً کسی چیزی به آنها میگوید یا واکنشی نشان میدهد - بلافاصله و بدون هیچگونه تامل، پاسخ میدهند. آنها قادر نیستند لحظهای صبر کنند، درباره پیامدهای رفتاریشان بیندیشند یا بررسی کنند که آیا واکنش آنها درست است یا نه، در نتیجه واکنشهایشان اغلب شدید، ناگهانی و بدون محاسبه عاقبت کار است.
گروه ،بیوجدانتر از فرد است
این روانشناس بالینی با تصریح به اینکه شکلگیری گروههای بزهکاری نیز تاثیر بسزایی در ارتکاب جرم دارد، ادامه داد: نکته کلیتر و مهمتر این است که رفتار گروهی معمولا بیوجدانتر از رفتار فردی است، یعنی افراد وقتی در یک گروه قرار میگیرند ممکن است اعمالی را مرتکب شوند که اگر تنها بودند، هرگز انجام نمیدادند. یکی از دلایل این موضوع آن است که گروه، هویتی جدید پیدا میکند، افراد حاضر در گروه نیز مسئولیت اعمال خود را تقسیمشده احساس میکنند؛ یعنی هر فرد با خود میگوید: «من که تنها نبودم، فلانی هم بود، آن یکی هم بود.»، این احساس جمعی باعث میشود افراد خود را برای رفتارهای تند، خشن یا شرورانه توجیهپذیر بدانند. در نتیجه چنین گروههایی تبدیل به هویتهای تبهکارانه میشوند که منشأ رفتارهای مخرب هستند. عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی اضافه کرد: این پدیده در جوامع مختلف وجود دارد، اما هرچه در یک جامعه یا شهر، امکان گمشدن هویت فردی بیشتر باشد مثلا در شهرهایی با نرخ بالای مهاجرت، جایی که افراد ناشناس هستند و محلهای برای شناخت افراد وجود ندارد، احتمال بروز بزهکاری نیز بالاتر میرود، در چنین محیطهایی افراد تصور میکنند میتوانند رفتارهای نابهنجار داشته باشند، بدون آن که شناخته یا متوقف شوند.
اراذل و اوباش باید تحت رواندرمانی قرار بگیرند
وی در پاسخ به این سوال «راهکار علمی و عملی برای کاهش بروز چنین معضلات اجتماعی چیست؟» تصریح کرد: وقتی با چنین شرایطی مواجه هستیم، لازم است به تجربههای جهانی رجوع کنیم. یکی از نکات مهم این است که برخی از این افراد واقعا نیاز به درمان دارند، البته برخوردهای قانونی و انتظامی ضروری است و در همه جای دنیا افرادی که قانونشکنی میکنند یا مرتکب جرم میشوند، با واکنشهای قهری مانند بازداشت، زندان یا برخوردهای قضایی مواجه میشوند اما باید توجه داشت که بسیاری از این افراد توانایی ظاهرسازی دارند، میتوانند دیگران را فریب دهند و حتی عذرخواهیهای آنها هم صادقانه نیست. آنها دچار مشکلاتی شخصیتیاند که توانایی کنترل رفتارشان را ندارند، بنابراین درمان روانشناختی و روانپزشکی برای بسیاری از آنها ضروری است. معتمدی ادامه داد: نوع درمان بسته به نوع اختلال متفاوت است؛ فردی با شخصیت ضداجتماعی، درمان خاص خود را نیاز دارد و فردی که اعتمادبهنفس پایینی دارد، به مداخلات متفاوتی احتیاج دارد.
معتمدی خاطرنشان کرد: تجربه دیگری که در برخی کشورها موفق بوده، استفاده از بزرگسالان و سالمندان بهعنوان «منتور» یا راهنما برای این افراد است. این بزرگترها که میتوانند بازنشستگان یا افراد سالمند و معتمد جامعه باشند، با برقراری ارتباط با این گروههای در معرض انحراف، هم به آنها در کنترل تکانشگری کمک میکنند و هم در نقش محافظ ظاهر میشوند، این تعامل میتواند تاثیر قابلتوجهی در تغییر مسیر رفتاری آنها داشته باشد.
چه کودکانی ممکن است در آینده عضو گروههای بزهکاران شوند؟
این روانشناس درباره زمینههای روانشناختی تمایل به رفتارهای خشونتآمیز که نشأتگرفته از دوران کودکی است، گفت: در مورد کودکان و نوجوانان نیز عوامل ژنتیکی، سرشتی و تربیتی نقش مهمی در شکلگیری رفتارهای آتی آنها دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. برای مثال، زندگیکردن در خانوادههای ازهمپاشیده و بدسرپرست ممکن است باعث بروز بزهکاری شود. وی تاکید کرد: کنترل خشم، مدیریت استرس، افزایش صبر و تحمل و آموزش ذهنآگاهی و قدرت حل مسئله به این افراد امکانپذیر است و این افراد نیازمند مداخلات روانشناختی هستند و میتوان با بهرهگرفتن از ظرفیت متخصصان روانشناس در کشور به ارائه آموزشهای لازم به این افراد پرداخت.
بازار ![]()