شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۴
خواندنی ها

بدبینی متفکر آمریکایی به تاثیر حملات پهپادی اوکراین

بدبینی متفکر آمریکایی به تاثیر حملات پهپادی اوکراین
ایرانیان جهان - فرارو /متن پیش رو در فرارو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست عملیات «تار عنکبوت» هرچند نمادی از جسارت و نوآوری اوکراین است، اما از منظر ...
  بزرگنمايي:

ایرانیان جهان - فرارو /متن پیش رو در فرارو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
عملیات «تار عنکبوت» هرچند نمادی از جسارت و نوآوری اوکراین است، اما از منظر راهبردی تأثیر تعیین‌کننده‌ای بر روند جنگ ندارد. بن‌بست در جبهه‌ها، نبود اعتماد میان کی‌یف و مسکو، تشدید معضل امنیتی روسیه-غرب و ناتوانی رهبران غرب در تدوین راهبردی مؤثر، چشم‌انداز پایان جنگ را پیچیده‌تر کرده است. تنها راه پیش‌رو، ترکیب بازدارندگی مؤثر با مذاکرات امنیتی جدید برای مهار جاه‌طلبی‌های روسیه است.
استفان والت، استاد روابط بین الملل دانشگاه هاروارد و مبدع نظریه رئالیسم تدافعی-فارن پالیسی| عملیات «تار عنکبوت»؛ حمله‌ی چشمگیر و پیچیده‌ی اوکراین با استفاده از پهپادها به پایگاه‌های هوایی در عمق خاک روسیه بازتاب‌دهنده‌ی شماری از الگوهای بنیادینی است که از همان آغاز تهاجم روسیه در سال 2022، مشخصه‌ی این جنگ بوده‌اند.
عملیات تار عنکبوت، نمادی از سرسختی، خلاقیت و جسارت نیروهای اوکراینی است؛ ویژگی‌هایی که بارها موجب غافلگیری مسکو شده‌اند. علاوه بر این، این حمله ناکارآمدی و ناهماهنگی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی روسیه را برجسته کرد؛ نهادهایی که نتوانستند انتقال موفق بیش از 100 پهپاد مسلح و اپراتورهای آن‌ها را به عمق خاک روسیه و در مجاورت پایگاه‌های هوایی راهبردی شناسایی یا مهار کنند. اگرچه عملکرد نظامی روسیه در میدان نبرد نسبت به روزهای ابتدایی جنگ بهبود یافته است، اما ساختار امنیت ملی این کشور همچنان دچار آسیب‌پذیری‌های جدی است.
نوآوری تاکتیکی اوکراین در برابر بن‌بست راهبردی جنگ
نوآوری‌های تاکتیکی ، هرگز نمی‌توانند جایگزین نابرابری‌های بنیادین در توان نظامی یا اراده‌ی طرفین و نیز فقدان یک راهبرد جامع و یکپارچه شوند. با گذشت سه سال از آغاز جنگ، کی‌یف و متحدانش همچنان فاقد طرحی قانع‌کننده برای ناکام گذاشتن اهداف نظامی ولادیمیر پوتین و واداشتن او به توقف مخاصمات هستند. به نظر نمی‌رسد که این رویداد اخیر نیز اراده‌ی پوتین را سست کرده باشد؛ او در گفت‌وگو با دونالد ترامپ، بار دیگر بر عزم کشورش برای اتخاذ اقدامات متقابل تأکید کرد.
مهم‌تر آن‌که، نوآوری تاکتیکی اوکراین نباید ما را از اهمیت محدود آن در سطح راهبردی غافل سازد. حملات پهپادی، هرچند پدیده‌ای نوظهور و تحول‌آفرین در شیوه‌های جنگ‌افروزی کنونی و آینده به شمار می‌آیند، اما در نهایت، تنها شکل دیگری از قدرت هوایی هستند. حتی مؤثرترین حملات هوایی نیز به‌ندرت می‌توانند به‌تنهایی سرنوشت یک جنگ را تعیین کنند. در واقع قدرت هوایی از جمله پهپادها می توانند نقش مکمل را در پشتیبانی از عملیات نیروهای زمینی ایفا کنند.
از منظر راهبردی، کتاب «بمباران برای پیروزی: قدرت هوایی و اجبار در جنگ» اثر رابرت پیپ (1991)، همچنان یکی از معتبرترین منابع برای مطالعه‌ی این موضوعات به‌شمار می‌آید. پیپ استدلال می‌کند که قدرت هوایی را می‌توان در چهار حوزه به‌کار گرفت: تنبیه غیرنظامیان، تهدید دارایی‌های راهبردی دشمن، حذف رهبران آن و یا محروم ساختن دشمن از ظرفیت نظامی لازم برای تحقق اهداف جنگی. با این حال، بررسی‌های موردی او نشان می‌دهد که سه رویکرد نخست به‌ندرت (و شاید هرگز) منجر به تسلیم دشمن می‌شوند؛ چنان‌که بمباران غیرنظامیان غالباً به افزایش انسجام و حمایت آن‌ها از تلاش‌های جنگی می‌انجامد. در مقابل، قدرت هوایی زمانی بیشترین اثربخشی را دارد که در هماهنگی با سایر توانمندی‌های نظامی برای شکست نیروهای دشمن و اثبات ناتوانی آن‌ها در دستیابی به اهداف راهبردی به‌کار رود.
تار عنکبوت اوکراین: تقویت روحیه، اما بدون تغییر در معادلات جنگ
با چنین نگاهی، عملیات پهپادی اوکراین هرچند از منظر تاکتیکی چشمگیر و نوآورانه بود؛ اما در اصل باید به عنوان یک اقدام جانبی تلقی شود. انهدام چند بمب‌افکن راهبردی روسیه نیز در عمل تأثیر معناداری بر توانایی این کشور برای ادامه‌ی عملیات نظامی در اوکراین یا تداوم حملات موشکی و پهپادی به شهرهای این کشور نخواهد گذاشت.
با این همه، تردیدی وجود ندارد که این عملیات به‌طور قابل توجهی روحیه‌ی اوکراینی‌ها را تقویت کرد، بر محبوبیت ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین افزود و احتمالاً موجب خواهد شد روسیه ناچار شود منابع بیشتری را برای مقابله با عملیات مشابه در آینده تخصیص دهد. شاید حتی بتوان امیدوار بود که این حمله تردیدهایی در میان نخبگان امنیت ملی روسیه نسبت به عقلانیت تداوم جنگ و نحوه‌ی مدیریت آن توسط پوتین برانگیخته باشد؛ با این حال، هیچ نشانه‌ی معناداری دال بر تضعیف سلطه‌ی پوتین بر قدرت دیده نمی‌شود و مخالفت‌های درون‌نخبگانی یا عمومی نیز بعید است او را به تغییر مسیر وادارد.
این وضعیت، اوکراین و حامیانش را با همان معمایی مواجه می‌سازد که از آغاز جنگ با آن روبرو بوده‌اند: چگونه می‌توان بر دشمنی از نظر عددی و منابع بزرگ‌تر غلبه کرد؛ آن هم در حالی که این دشمن، جهت‌گیری ژئوپلیتیکی اوکراین را مسأله‌ای وجودی تلقی می‌کند و حداقل اهداف جنگی‌اش آن است که مانع از تبدیل اوکراین به پایگاهی برای نفوذ غرب شود. با وجود فداکاری‌های چشمگیر اوکراینی‌ها در دفاع از سرزمین خود، هیچ‌یک از شرکای راهبردی آن‌ها آمادگی نداشته‌اند نیروها یا سرزمین خود را مستقیماً در معرض خطر قرار دهند. در مواجهه با این نابرابری آشکار، کی‌یف و غرب امیدوار بوده‌اند که ترکیبی از عزم و پایداری اوکراین، حمایت‌های مالی و تسلیحاتی غرب و تحریم‌های اقتصادی گسترده علیه روسیه، در نهایت مسکو را به تغییر مسیر وادارد.
اما این تحول تاکنون رخ نداده است و در این مرحله، بعید به نظر می‌رسد که تحقق یابد. ضدحملات موفق اوکراین در پاییز 2022 نیز نتوانست روند کلی جنگ را دگرگون کند و ضدحمله‌ی بعدی در تابستان 2023 با لشکرهایی که به‌تازگی توسط حامیان غربی تجهیز و آموزش داده شده بودند به فاجعه‌ای پرهزینه انجامید. چنان‌که پیش‌تر اشاره شد، نفوذ موفق اوکراین به‌سوی کورسک نیز تغییری در روند جنگ ایجاد نکرد و دستاورد راهبردی معناداری نصیب کی‌یف نساخت؛ در همین حال، نیروهای روسیه به پیشروی آهسته اما پیوسته‌ی خود ادامه داده‌اند. حتی دونالد ترامپ نیز به نظر می‌رسد که اکنون به این واقعیت واقف شده است که ولادیمیر پوتین انگیزه‌ی چندانی برای پایان دادن به جنگ ندارد؛ به‌ویژه در شرایطی که روند میدانی اغلب به سود او در جریان است.
پایان اعتماد؛ چرا صلح در اوکراین غیرممکن به نظر می‌رسد؟
حتی پیش از آغاز جنگ، سطح اعتماد میان کی‌یف و مسکو بسیار پایین بود؛ اکنون این اعتماد عملاً به صفر رسیده است. ولادیمیر پوتین پیش از تهاجم، حضور ناتو در نزدیکی مرزهای روسیه را تهدیدی وجودی قلمداد می‌کرد؛ الحاق اخیر فنلاند و سوئد به ناتو، همراه با سطح بی‌سابقه‌ی حمایت این پیمان از اوکراین، بی‌شک نگرانی‌های راهبردی او را بیش از پیش تشدید کرده است.
در همان حال، اقدامات روسیه موجب شده که همسایگان این کشور بیش از پیش نسبت به نیات آینده‌ی آن بیمناک شوند و آمادگی کمتری برای مدارا و مصالحه با مسکو داشته باشند. معضل امنیتی میان روسیه و غرب اکنون به‌مراتب حادتر از دوران پیش از آغاز درگیری‌ها است؛ مسئله‌ای که تلاش‌ها برای رسیدن به یک راه‌حل پایدار و مورد قبول دو طرف را دشوارتر می‌سازد. علاوه بر این، نباید از تأثیر مغلطه‌ی شناخته‌شده‌ی هزینه‌ی از دست رفته غافل شد؛ همان‌طور که یک سرباز روس به‌تازگی در گفت‌وگو با نیویورک‌تایمز اظهار داشت: «همه‌ی ما خسته‌ایم و می‌خواهیم به خانه بازگردیم. اما می‌خواهیم تمام مناطق را تصرف کنیم تا در آینده مجبور نشویم دوباره برای آن‌ها بجنگیم. وگرنه، آیا همه‌ی این بچه‌ها بیهوده جان داده‌اند؟» بی‌تردید، چنین احساساتی در سوی اوکراینی نیز به‌وفور وجود دارد.
انتظار برای حصول نتیجه‌ای کامل و بی‌نقص نیز غیرواقع‌بینانه است. در عین حال، امید بستن به سلاح‌ها یا تاکتیک‌های نوین یا به عملیات‌های جسورانه اما ذاتاً محدود همچون «تار عنکبوت» تنها نوعی خوش‌بینی خواهد بود. در مقابل، رویکردی که شاید بتواند جنگ را به پایان برساند و آنچه از اوکراین باقی مانده را حفظ کند، استمرار در تجهیز اوکراین به گونه‌ای است که بتواند به روسیه تلفات نامتناسب وارد آورد؛ همزمان با تلاشی جدی برای بازاندیشی و مذاکره درباره‌ی ترتیبات امنیتی آینده در اروپای مرکزی؛ترتیباتی که ضمن فراهم کردن بازدارندگی مؤثر، نوعی اطمینان راهبردی نیز به مسکو القا کنند. این رویکرد به معنای دلجویی از روسیه نیست؛ بلکه مستلزم آن است که غرب آماده مذاکره درباره‌ی ترتیباتی باشد که هم انگیزه‌ی مسکو برای تغییر وضعیت موجود را کاهش دهد و هم آن را متقاعد سازد که هرگونه تلاش در این راستا با شکست مواجه خواهد شد.
متأسفانه، با در نظر گرفتن عملکرد بی‌ثبات و همراه با اشتباهات متعدد دولت ترامپ در مدیریت این بحران و نیز خصومت ذاتی آن با بسیاری از دولت‌های اروپایی مشخص نیست که آیا رهبران غربی به اندازه‌ی کافی متحد، مصمم و برخوردار از قوه‌ی تخیل لازم هستند تا بتوانند چنین مسیری را پی بگیرند یا خیر. در نهایت، این عوامل سیاسی خواهند بود که سرنوشت اوکراین را تعیین می‌کنند؛ نه تلاش‌های تاکتیکی درخشان اما از منظر راهبردی کم‌اثرِ مدافعان قهرمان این کشور.
بازار


نظرات شما