پنجشنبه ۲۰ شهريور ۱۴۰۴
خواندنی ها

وقتی غربگرایان شکست عاطفی خود را وارونه روایت می‌کنند!

وقتی غربگرایان شکست عاطفی خود را وارونه روایت می‌کنند!
ایرانیان جهان - کیهان /متن پیش رو در کیهان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست روزنامه سازندگی ادعا کرد شعار نه شرقی نه غربی رنگ باخته است. بازار یاسر ‌هاشمی ...
  بزرگنمايي:

ایرانیان جهان - کیهان /متن پیش رو در کیهان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
روزنامه سازندگی ادعا کرد شعار نه شرقی نه غربی رنگ باخته است.
بازار
یاسر ‌هاشمی در ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران نوشت: «برنامه سالگرد پیروزی مردم چین در جنگ جهانی دوم با رونمایی از دستاوردهای نظامی در حضور سران 26 کشور جهان؛ تصویری از شکل‌گیری دوباره یک بلوک قدرت جدید در جهان را به نمایش گذاشت. حضور ایران، آن هم در غیاب کشورهای عربی منطقه و ترکیه، دیکته نانوشته سیاست خارجی جمهوری اسلامی را در نگاه جهانیان قرار داد، رویدادی که یادآور یکی از بنیادی‌ترین شعارهای انقلاب 1357 است: «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی». شعاری که قرار بود، استقلال ایران را از هر دو بلوک شرق و غرب تضمین کند اما اکنون پس از 47 سال، پرسشی جدی را پیش روی ما می‌گذارد؛ آیا ایران واقعاً راهی مستقل پیموده است؟ 
در بهمن 1357 انقلابی در ایران رخ داد که مهم‌ترین وعده‌اش، استقلال بود. آیت‌الله خمینی با صراحت اعلام کرد: «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» به این معنا که ایران نه دنباله‌روی آمریکا باشد و نه زیر پرچم شوروی.
با فروپاشی شوروی در اوایل دهه 1990 جهان وارد دوره‌ای تک‌قطبی شد که آمریکا در رأس آن بود. برای ایران این یک چالش بزرگ بود. دیگر بلوک شرقی وجود نداشت که با آن فاصله بگیرد و تنها رقیب باقی‌مانده، غرب و در رأسش آمریکا بود. در این دوران، سیاست «نه شرقی، نه غربی» عملاً به سیاست «ضدیت با غرب» تبدیل شد. چراکه شرق دیگر وجود خارجی نداشت و شعار استقلال به تدریج رنگ و بوی تقابل صرف با آمریکا گرفت.
از دهه 1380 به بعد با افزایش فشارهای هسته‌ای و تحریم‌های گسترده، ایران بیش از گذشته احساس نیاز به متحدان خارجی کرد. در شرایطی که هیچ کشور غربی حاضر به همکاری گسترده با ایران نبود، نگاه‌ها به سمت شرق چرخید. روسیه تبدیل به تأمین‌کننده اصلی تسلیحات شد. 
چین شریک اقتصادی اول ایران در خرید نفت و پروژه‌های زیربنایی شد. این همکاری‌ها به دلیل ضرورت اقتصادی و سیاسی بود که نه تنها هیچ اشتراک ایدئولوژیک نداشت؛ بلکه از دین‌مداری و خدامحوری ایران تا بی‌خدایی و لائیک و بی‌مذهبی؛ فاصله از غرب تا شرق زمین است؛ اما به ‌تدریج، چرخش به شرق به یک راهبرد رسمی تبدیل شد؛ آن ‌هم در حالی که شعار اصلی انقلاب دقیقاً خلاف این وابستگی بود.
اکنون در دهه 2020 جهان بار دیگر نشانه‌های بازگشت به نوعی نظم دو‌قطبی یا چندقطبی را نشان می‌دهد. در این شرایط ایران عملاً جایگاه خود را در بلوک شرق جدید تعریف کرده است: عضویت در سازمان همکاری شانگهای، قرارداد 25 ساله همکاری با چین و شراکت استراتژیک با روسیه در مسائل منطقه‌ای و نظامی. این نشانه‌ها حکایت از آن دارد که ایران پس از 47 سال عملاً به یک اردوگاه جدید پیوسته است؛ اردوگاهی که در تناقض آشکار با شعار «نه شرقی، نه غربی» قرار دارد.
سؤال اصلی امروز این است: آیا ایران واقعاً استقلال خود را حفظ کرده است؟ یا تنها جابه‌جایی بلوک‌ها رخ داده است؟ در حوزه اقتصاد، چین به بزرگ‌ترین مشتری نفت ایران و یکی از معدود روزنه‌های تجاری کشور بدل شده است. در حوزه نظامی همکاری‌های امنیتی و دفاعی با مسکو و پکن بیش از هر زمان دیگری برجسته است.»
درباره این نوشته غیر کارشناسی عضو حزب کارگزاران گفتنی است که شعار نه شرقی به معنای عدم وابستگی سیاسی و ایدئولوژیک به یکی از دو ابرقدرت (آمریکا و شوروی) بود و نه به معنای عدم تعامل با کشورهای غربی و شرقی. به همین علت هم به جز آمریکا که اقدام به توطئه‌گری و براندازی (و سپس قطع روابط سیاسی) کرد، روابط کشورمان با همه کشورها برقرار بوده است. 
منطق شرعی و عقلانی جمهوری اسلامی ایران، نفی سلطه‌گری و سلطه‌پذیری است و هر کشوری که این اصل را محترم بشمارد، می‌تواند طرف تعامل قرار بگیرد. در مقابل، آمریکا و غرب به ویژه پس از فروپاشی شوروی، ادعای کدخدایی جهان را مطرح کردند و بر شدت یاغیگری‌ها در قالب جنگ افروزی و اشغالگری و تحریم‌های گسترده و ترور و خرابکاری و حمایت از براندازی افزودند و طبیعی بود که مورد انزجار ملت و نظام اسلامی قرار بگیرند.
در مقابل، شوروی به معنای ابرقدرت سلطه وجود خارجی نداشت و تجزیه شده بود. ضمن این که منافع مشترک با کشورهایی مانند چین و روسیه قابل تعریف است و هر قدر هم جلوتر آمده‌ایم، یاغیگری آمریکا و امکان تعاملات سودمند با چین و روسیه بیشتر شده است. از روابط اقتصادی ضد تحریمی تا استفاده از ظرفیت آنها برای مقابله با فشار‌های سیاسی غرب در مجامع جهانی و شورای امنیت. اکنون در حالی که آمریکا در کنار رژیم صهیونیستی، در طرف اقدام نظامی علیه ایران قرار گرفته و میز مذاکره را هم بمباران کرده، چین و روسیه این اقدام نظامی را محکوم کرده و با توسل اروپا به مکانیسم ماشه مخالفت کرده‌اند. آیا فهم این تفاوت بزرگ برای حزب کارگزاران این قدر دشوار است یا اینکه بنا دارند شکست عشقی و عاطفی در دلسپردگی یکطرفه به غرب را وارونه روایت و فرافکنی کنند؟!


نظرات شما