سه شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۴
اخبار ایران

شبهات هفت‌گانه بنزینی

شبهات هفت‌گانه بنزینی
ایرانیان جهان - خراسان /پس از مصوبه بنزینی، سوالات و پاسخ‌های ناقص درباره قیمت، مصرف و قاچاق بنزین در فضای مجازی منتشر شده است. در این گزارش به این شبهات پاسخ داده ایم. بنزین ...
  بزرگنمايي:

ایرانیان جهان - خراسان /پس از مصوبه بنزینی، سوالات و پاسخ‌های ناقص درباره قیمت، مصرف و قاچاق بنزین در فضای مجازی منتشر شده است. در این گزارش به این شبهات پاسخ داده ایم.
 بنزین در ایران فقط یک کالای مصرفی نیست؛ سال‌هاست به مسئله‌ای اقتصادی و اجتماعی تبدیل شده و هر تغییری در قیمت یا سهمیه آن، حساسیت عمومی را بالا می‌برد. همین حساسیت، فضا را برای روایت‌های نادرست، مقایسه‌های اشتباه و استدلال‌های نیمه‌کاره فراهم کرده است. این گزارش قصد دفاع از هیچ تصمیمی را ندارد؛ هدف، روشن‌کردن هفت شبهه رایج درباره قیمت، مصرف و قاچاق بنزین است؛ موضوعاتی که بخشی از آن‌ها مدت‌ها زیر غبار سوءتفاهم مانده است.
 ​​​​​​​
1. معمای مقایسه قیمت بنزین و آب
مقایسه قیمت بنزین با آب معدنی سال‌هاست در شبکه‌های اجتماعی جریان دارد؛ برخی می‌گویند «بنزین از آب هم ارزان‌تر است و باید گران شود». در مقابل، عده‌ای مثال می‌زنند که «100 لیتر آب لوله‌کشی شهری بسیار ارزان‌تر از 100 لیتر بنزین است». نتیجه، بحثی است که معمولاً بدون درنظرگرفتن مبانی اقتصادی مطرح می‌شود.
بازار
اصل ماجرا این است که این مقایسه از اساس غلط است. هم بنزین و هم آب شهری با یارانه سنگین عرضه می‌شوند؛ یارانه‌ای که قیمت واقعی هریک را پنهان می‌کند و امکان مقایسه آن‌ها را از بین می‌برد.بر اساس اظهارات اخیر قائم‌پناه، معاون اجرایی رئیس‌جمهور، قیمت تمام‌شده بنزین حدود 34 هزار تومان است. از سوی دیگر، طبق اعلام علویان صدر معاون برنامه‌ریزی شرکت آب و فاضلاب (11 آبان)، قیمت واقعی هر مترمکعب آب در شهرها حدود 4500 تومان و در روستاها نزدیک به 8000 تومان است؛ چند برابر نرخ فروش کنونی.افزون بر این، باید توجه داشت که اگر هر دو کالا در بازاری آزاد عرضه شوند، با توجه به ناترازی‌ها و محدودیت‌های موجود، قیمت‌ها احتمالاً بسیار بالاتر خواهد بود. بنابراین بحث گرانی یا ارزانی بنزین را نمی‌توان با قیاس آن با یک بطری آب معدنی یا حتی آب لوله‌کشی توضیح داد؛ این دو نه کالای مشابه‌اند و نه یارانه و ساختار قیمت‌گذاری‌شان شبیه هم است.
2. اگر قاچاق زیاد است، قاچاقچی را بگیرید
یکی از مهم‌ترین استدلال‌ها برای افزایش قیمت بنزین، جلوگیری از قاچاق آن است. براساس برخی برآوردها، مجموع قاچاق سوخت از کشور به حدود 30 میلیون لیتر در روز می‌رسد؛ عددی که ریشه آن در تفاوت شدید قیمت داخل و خارج است.
با رشد نرخ ارز، قیمت بنزین در کشورهای اطراف ایران چندین برابر شده؛ در عراق حدود 100 هزار تومان، در گرجستان 126 هزار تومان و در ترکیه تا 150 هزار تومان می‌رسد. طبیعی است که چنین اختلافی انگیزه بالایی برای قاچاق ایجاد کند.
البته کنترل قاچاق تنها به قیمت برنمی‌گردد. شفافیت در تخصیص سوخت و مهار تورم و نرخ های ارز آزاد نیز از پیش‌نیازهای مهم کاهش قاچاق هستند؛ زیرا هرچه فاصله قیمت واقعی و رسمی بیشتر شود، انگیزه خروج سوخت نیز بیشتر خواهد شد.
در واقع باید گفت پرداختن به قاچاق بنزین نیازمند برخورد شبکه ای با همه زمینه های آن است. در آن صورت اثربخشی راهکارها افزایش خواهد یافت. 
3. بنزین را صرفاً برای دور دورسوارها گران کنید
دور دورسواری به عنوان یکی از مظاهر استفاده غیر ضروری (حتی خارج از یک برنامه تفریح منطقی) شناخته می‌شود که یکی از دلایل آن، قیمت پایین بنزین است. (هر چند دلایل دیگری نیز دارد که کنترل آن را وابسته به ابزارهای دیگر غیر قیمتی نیز می کند) با این حال، باید گفت الگوهای مصرف خودرو در شهرها به طور کلی تحت تاثیر عواملی از جمله قیمت پایین بنزین شکل گرفته است. نمونه آن، فراوانی خودروهای تک سرنشین، در حالی است که ظرفیت الگوهای حمل و نقل اشتراکی وجود دارد. 
بنابراین افزایش حساب‌شده قیمت بنزین می‌تواند به بهینه‌تر شدن مصرف خودرو و کاهش استفاده غیرضروری کمک کند، بدون این که مصرف واقعی و ضروری مردم مختل شود.
4. مگر حقوقمان جهانی است که قیمت بنزین جهانی شود؟
مردم درست می‌پرسند: مگر درآمد ما با دلار است که بنزین باید با نرخ دلاری (مثلاً حداقل 70 هزار تومان به ازای هر لیتر) عرضه شود؟ پاسخ ساده است: درآمد ریالی مردم ایران بسیار پایین‌تر از کشورهایی است که مردم در آن درآمد دلاری دارند. افزایش ناگهانی قیمت به سطح فوب باعث فشار شدید اقتصادی، کاهش قدرت خرید و ایجاد شکاف طبقاتی بزرگ می‌شود.
علاوه بر این، قیمت فوب برای صادرات تعیین می‌شود و شامل مالیات، هزینه حمل و ریسک بازارهای بین‌المللی است. در داخل ایران بنزین با اهداف رفاهی و یارانه‌ای عرضه می‌شود.
با این حال، باید توجه داشت نظام یارانه‌ای ناقص باعث شده قدرت خرید بنزین در ایران نسبت به دیگر کشورها به طور غیرمعمول بالا باشد. بررسی‌های تسنیم نشان می‌دهد:
با حداقل حقوق (وزارت کار)، هر ایرانی می‌تواند روزانه 145 لیتر بنزین بخرد (60 لیتر با قیمت 1500 تومان و 85 لیتر با قیمت 3000 تومان).
این رقم در آمریکا حدود 71 لیتر است.
در مقیاس ماهانه، یک ایرانی می‌تواند 3493 لیتر بنزین بخرد، در حالی که این عدد برای آمریکایی‌ها 1500 لیتر خواهد بود.
به‌طور خلاصه، با وجود اختلاف قدرت خرید کلی بین ایران و آمریکا (هر آمریکایی 4.5 برابر یک ایرانی)، یک ایرانی می‌تواند بیش از دو برابر یک آمریکایی بنزین خریداری کند. 
این داده‌ها نشان می‌دهد که استدلال «بنزین باید فوب باشد» از نظر اقتصادی برای بازار داخلی منطقی نیست، اما نظام یارانه و قیمت‌های کنونی نیز نیاز به اصلاح و بهینه‌سازی دارد.
5. قیمت تمام شده بنزین 2 هزار تومان است و بنزین باید به این قیمت عرضه شود
در روزهای اخیر ادعاهایی منتشر شد مبنی‌بر این که «قیمت تمام‌شده بنزین برای دولت کمتر از 2 هزار تومان است»، اما این عدد به‌هیچ‌وجه به معنای هزینه واقعی تولید بنزین در اقتصاد ایران نیست.
این رقم ابتدا از گفته‌های صمصامی اقتصاددان عضو کمیسیون اقتصادی مجلس برداشت شد، اما او در توضیح بعدی تأکید کرد که:
«هدف، روشنگری درباره ساختار هزینه‌ها بوده، نه اعلام قیمت‌گذاری بنزین.»
او توضیح می‌دهد که:هزینه مستقیم استخراج نفت خام از محل سهم 14.5 درصدی وزارت نفت تأمین می‌شود؛ یعنی در بودجه عمومی دولت ثبت نمی‌شود، اما این به معنای «مجانی بودن» نیست.
پالایش نفت نیز تهاتری است؛ دولت نفت خام را به پالایشگاه می‌دهد و فرآورده تحویل می‌گیرد. باز هم هزینه پولی از بودجه جاری پرداخت نمی‌شود، اما ارزش اقتصادی نفت خام وجود دارد.
تنها دو هزینه «ریالی و قابل مشاهده» دولت شامل حمل‌ونقل (حدود 800 تومان) و حق‌العمل جایگاه‌داران (650 تومان) است؛ این‌ها همان بخشی هستند که عدد «کمتر از دو هزار تومان» بر آن استوار شده است.
اما این رقم، قیمت تمام‌شده واقعی نیست. چرا؟
زیرا در محاسبه ادعایی:
ارزش اقتصادی نفت خام،
هزینه فرصت صادراتی،
استهلاک سرمایه،
سرمایه‌گذاری زیرساختی،
و سهم بین‌نسلی از منابع طبیعی
همگی نادیده گرفته شده است.
همچنین نفت خام «انفال» است و دارایی ملی؛ ارزش آن صرفاً مربوط به یک نسل یا یک سال بودجه‌ای نیست. اگر این منبع با قیمت نزدیک به صفر برای مصرف داخلی محاسبه شود، مصرف منابع بین‌نسلی به‌طور مصنوعی ارزان جلوه داده می‌شود.
در نتیجه باید گفت عدد «دو هزار تومان» فقط هزینه‌های نقدی قابل مشاهده را نشان می‌دهد، نه قیمت واقعی اقتصادی تولید و عرضه بنزین؛ بنابراین به‌عنوان مبنا برای قیمت‌گذاری یا تحلیل یارانه بنزین قابل استناد نیست.
6. دولت صرفاً برای درآمدزایی بنزین را گران کرده است؟
بدون تردید دولت با فشارهای بودجه‌ای جدی روبه‌روست و افزایش قیمت بنزین نیز می‌تواند بخشی از کسری منابع را جبران کند. اما این تصور که «افزایش قیمت بنزین مستقیماً به جیب دولت می‌رود» دقیق نیست.
طبق ساختار بودجه و هم چنین قوانینی هم چون هدفمندی یارانه ها، درآمدهای حاصل از اصلاح قیمت سوخت الزاماً صرف هزینه‌های جاری نمی‌شود و بخشی از آن باید به مصارف رفاهی و جبرانی اختصاص یابد؛ موضوعی که در تصمیم اخیر دولت نیز پررنگ‌تر شده است.
احمد میدری، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، اعلام کرده که رئیس‌جمهور به‌طور رسمی دستور داده است:
«هر میزان افزایش نرخ سوخت در کارت‌های اضطراری جایگاه‌ها، در تأمین مالی کالابرگ هزینه شود.»
به گفته او این دستور همین هفته ابلاغ شده و قرار است محاسبات آن به‌زودی منتشر شود. 
به بیان دیگر، گرچه اصلاح قیمت بنزین برای دولت درآمد ایجاد می‌کند، اما کارکرد اصلی آن در سیاست فعلی، تأمین منابع بسته‌های حمایتی و رفاهی است نه صرفاً پر کردن خزانه دولت.
7. بنزین ارزان است، پس یارانه‌اش به همه می‌رسد؟
یکی از بحث‌های مهم در سال‌های اخیر، تبدیل «سهمیه بنزین خودروها» به «سهمیه بنزین برای هر فرد» بوده است. اکنون نیز به گفته مالک شریعتی، طرح «تخصیص سهمیه انرژی به خانوار» در دولت در حال بررسی است. با این حال برخی می‌گویند: «وقتی بنزین ارزان باشد، همه بهره‌مند می‌شوند و نیازی به سهمیه خانوار نیست.»
این استدلال در ظاهر منطقی است، اما یک واقعیت مهم را نادیده می‌گیرد: یارانه بنزین اکنون به‌شدت ناعادلانه توزیع می‌شود.
طبق داده‌های رسمی، پیش از مصوبه اخیر دولت، دهک دهم (ثروتمندترین گروه جامعه)، 17.5 برابر دهک اول از یارانه بنزین بهره‌مند شده است؛ زیرا مصرف سوخت آن‌ها چند برابر دهک‌های پایین است.
به بیان دیگر، دفاع از «بنزین ارزان برای همه»، در عمل دفاع از بیشتر شدن سهم یارانه ثروتمندان است.
طرح‌های مبتنی بر «سهمیه خانوار» می‌کوشند این عدم‌تعادل قدیمی را اصلاح کنند و منافع بنزین را به‌صورت عادلانه‌تری میان مردم توزیع کنند نه اینکه الزاماً به دنبال افزایش قیمت بنزین باشند. 
مجموعه شبهات رایج درباره قیمت، مصرف و قاچاق بنزین، نشان می‌دهد که بحث سوخت در ایران نه یک موضوع صرفاً قیمتی، بلکه مسئله‌ای چندوجهی و به‌هم‌پیوسته است. مقایسه‌های ساده‌انگارانه از «بنزین ارزان‌تر از آب» تا «لزوم قیمت‌گذاری بر پایه فوب خلیج‌فارس» اغلب از نادیده گرفتن واقعیت‌های ساختاری اقتصاد ایران ناشی می‌شود.
تجربه و داده‌های موجود به‌روشنی می‌گوید:
نه قیمت‌گذاری دلاری و جهشی، کارآمد است و نه تثبیت بلندمدت قیمت با یارانه سنگین می‌تواند ناترازی شدید مصرف، قاچاق و فشار بودجه‌ای را اصلاح کند. قیمت‌گذاری فوب برای مصرف داخلی بی‌معناست و عددهای بسیار پایین مثل «دو هزار تومان» هم تنها بخش کوچکی از هزینه واقعی اقتصادی را منعکس می‌کنند.
اصلاح سیاست بنزین تنها زمانی اثربخش است که سه اصل همزمان رعایت شود:
اصلاح تدریجی و قابل پیش‌بینی قیمت‌ها با توجه به هزینه واقعی و محدودیت عرضه؛
توزیع عادلانه منافع از طریق ابزارهایی نظیر سهمیه خانوار و بازتوزیع یارانه‌ها به نفع دهک‌های پایین؛
شفافیت و کنترل ناترازی‌ها در مصرف، تخصیص و مدیریت مرزها برای کاهش قاچاق و هدررفت منابع.
این گزارش، تلاش کرد تا همین چارچوب را روشن کند و برخی برخی سوء برداشت ها را کنار بزند. بدیهی است تصمیم گیری نهایی می بایست با توجه به همه الزامات آن از جمله واقعیات قدرت خرید مردم، زمان بندی و ابزارهای مناسب (از جمله اصلاح ساختارهای حمل و نقل، اصلاح مدل شهرسازی، اصلاح فناوری خودروها و ...) انجام شود.


نظرات شما