ایرانیان جهان

آخرين مطالب

بازی طالبان تمام نشده تا برنده و بازنده قطعی داشته باشد افغانستان

بازی طالبان تمام نشده تا برنده و بازنده قطعی داشته باشد
  بزرگنمايي:

ایرانیان جهان - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
محمدحسین عمادی به مدت هشت سال (در فاصله سال‌های 2005-2013 میلادی) به عنوان مشاور ارشد سازمان ملل در بازسازی این کشور نقش داشته است. وی موسسه تحقیقات AIRD را در افغانستان بنیان گذاشته است که به عنوان یکی از سازمان‌های شناخته‌شده در افغانستان در مناطق روستایی در جنبه‌های مختلف مانند تحقیق، نظرسنجی، پروژه‌های توسعه و برنامه‌های آموزشی فعالیت می‌کند. او در پانزده سال گذشته مقالات متعدد و دو فصل کتاب در تحلیل شرایط داخلی افغانستان و اقتصاد و منابع طبیعی این کشور به زبان فارسی و انگلیسی منتشر ساخته است. عمادی همچنین نماینده دایم ایران در سازمان خواربار جهانی بوده و هم‌اکنون به عنوان استاد در دانشگاه‌های چین فعالیت می‌کند. با توجه به تحولات برق‌آسای اخیر در کشور افغانستان بر آن شدیم که برخی از سوالاتی که ذهن هر ایرانی را درباره شرایط و تحولات افغانستان به خود مشغول داشته، با او مطرح کنیم. این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.
چرا تسلط طالبان بدین‌گونه و با سرعت بسیار برق‌آسا و غیرقابل پیش‌بینی اتفاق افتاد؟
در پاسخ به این سوال باید گفت که بر اساس شواهد و اطلاعاتی که در دسترس است سرعت چشمگیر پیروزی‌های طالبان و تسخیر استان‌های این کشور به خصوص هرات، مزار شریف و کابل همه جناح‌ها و گروه‌های سیاسی داخلی و کشورهای مرتبط با موضوع افغانستان، نه تنها ما را بلکه امضا‌کنندگان تفاهمنامه دوحه را نیز متعجب و شوکه کرده به‌طوری که حتی رهبری طالبان و جناح‌های داخلی طالبان نیز سرعت تحولات را پیش‌بینی نمی‌کردند. سوال اصلی این است که چرا امریکا و ناتو که قوای نظامی خود را به سرعت تخلیه کرده بودند و به امید مقاومت ارتش افغانستان بودند در محاسبه این معادله چنین خطای فاحشی کردند؟ آنچه از شواهد و ظواهر امر و پیام اشرف‌غنی رییس‌جمهور این کشور برمی‌آید، آن است که فروپاشی ارتش سیصد هزار نفره افغانستان دلیل اصلی این رویداد بوده است. البته دلایل این فروپاشی قوای نظامی را می‌توان در سه بخش جست‌وجو کرد:
1- ضعف شدید و بلاتکلیفی فرماندهان نظامی افغانستان به خصوص در یک‌سال گذشته و ابهام آنها در نوع برخورد با طالبان. به‌زعم برخی فرماندهان نظامی وقتی رهبران اصلی و تصمیم‌گیران منازعات با طالبان به تفاهم و صلح رسیده‌اند چه ضرورتی به دفاع و خونریزی است؟ البته جابه‌جایی متعدد فرماندهان نظامی در یک سال اخیر و ظهور افراد نالایقی در راس و بدنه ارتش و قوای نظامی افغانستان نیز بارها از سوی سیاستمداران این کشور مطرح شده است. مقوله خیانت فرماندهان نظامی نیز نتیجه همین بی‌لیاقتی‌ها، ناهماهنگی‌ها و کاهش بودجه و لجستیک ارتش افغانستان است. 2- تاکتیک هوشمندانه طالبان در فتح استان‌های مرزی این کشور و شیوه تعامل آنان با رهبران سنتی و محلی این مناطق نقش اصلی در سرعت پیشرفت آنها در بسیاری از ولایات افغانستان داشته است. 3- درک ناصحیح امریکا، قوای بین‌المللی و رییس‌جمهور افغانستان از ضعف سخت‌افزاری و روحیه دفاع در بین قوای نظامی این کشور و والیان و قوماندانان در ولایات اصلی و بزرگ این کشور نیز دلیل دیگری در عدم توانمندی و ایستادگی قوای نظامی افغانستان است.
البته فرضیه دیگر نیز در این مورد وجود دارد که با پیام اشرف‌غنی قوت بیشتری یافته است: مشاورین نظامی طالبان که سازمان امنیت پاکستان (آ. اس. آ) هستند، به آنها توصیه کرده‌اند که با آشفتگی به وجود آمده در بین قوای نظامی و حامیان دولت افغانستان بهتر است به صورت سریع اقدام کنند تا حریف در شرایط آچمز قرار گرفته و توان دفاع و طرح‌ریزی نداشته باشد و همچنین امکان شکل‌گیری مقاومت در قالب تشکیلاتی از رهبران جهادی و پنجشیری‌ها به ریاست امرالله صالح (معاون پنجشیری رییس‌جمهور) در این بین به وجود نیاید. تجربه بسیاری از تحولات سیاسی نشان داده است که شرایط سورپرایز عملا باعث می‌شود که قوای بازنده از مقاومت نظامی و به‌کارگیری تاکتیک‌های موقتی گذار منصرف شده و به یک‌باره تمامی ساختار سیاسی و نظامی دچار فروپاشی انفجاری شود. البته باید منتظر بود و با اطلاعات مستند بیشتر در این باره به قضاوت نشست.
سوال مهمی که ذهن همه را مشغول کرده این است که آیا طالبان طی دو دهه گذشته تحول یافته‌اند؟
این سوال شاید کلیدی‌ترین پرسش در شرایط کنونی باشد. پاسخ به این پرسش می‌تواند بسیاری از سوالات دیگر درباره آینده افغانستان و شیوه تعامل جهان با افغانستان را روشن کند. به همان میزان که سوال کلیدی است بالطبع پاسخگویی به آن نیز به دلایل عدیده دشوار و پیچیده است. به صورت خلاصه و در پاسخ به این سوال باید گفت که قطعا و بدون شک طالبان تغییرات بسیار اساسی کرده‌اند. این تغییرات را می‌توان در کردار و گفتار آنها به وضوح یافت و تاثیر خیره‌کننده آن را در میدان عمل در سرعت چشمگیر پیروزی‌های آنان یافت. اما شاید سوال اصلی با توجه به ماهیت آنها این است که تا چه حد پندار طالبان تغییر و اصول اعتقادی آنان تحول یافته است؟
ابتدا اشاره‌ای کنم به تحولات میدانی و دیپلماسی طالبان که از بعد میدانی طالبان توانسته‌اند توانمندی‌های زیادی را در دو دهه گذشته کسب کنند که خود مجال دیگری برای بحث می‌طلبد. در بیست سال گذشته و فشارهای فراوانی که طالبان پس از اشغال افغانستان از سوی قوای بین‌المللی تحمل کردند سه مرحله تحول را به نظر من تجربه کرده‌اند. این سه مرحله در توان میدانی آنان پیچیدگی و پختگی مهمی به وجود آورده است. توان عملیاتی، توان تشکیلاتی و تاکتیکی آنها به اعتراف سازمان‌های امنیتی امریکا، به‌شدت نسبت به گذشته افزایش یافته است. طالبان با بهره‌گیری از ریشه‌های قومی و زمینه‌های مذهبی توانسته‌اند با جوامع محلی، عمدتا پشتون‌نشین، به تعامل و تفاهم رسیده و قوای پشتیبان محلی خود را تقویت کنند. جذب نیروی جنگنده جوان از جوامع فقیر محلی، تامین اسلحه از منابع منطقه‌ای، آشنایی با تاکتیک‌های اطلاعاتی و مخفی شدن از رصد الکترونیک و تقویت تشکیلات سازمانی باعث شده که این گروه از قوام و قاعده بیشتری نسبت به گذشته برخوردار شوند. این توانمندی‌ها عمدتا به دلیل نوع مواجهه با آنان و کسب توان از طریق منابع داخلی و منطقه‌ای تامین می‌شود. آنها نه تنها در میدان نظامی تحول یافته‌اند بلکه در میدان اقتصادی نیز منابع درآمدی خود را از محل مالیات محلی، تجارت و مالیات بر کشت تریاک بهبود داده‌اند.
در بعد گفتار و دیپلماسی نیز تغییر یافته و از تقویت در حوزه گفت‌وگو و دیپلماسی نیز غافل نبوده‌اند. در ده سال گذشته و به خصوص پس از دستگیری و مرگ بن‌لادن که امریکا دلیل و انگیزه‌ زیادی برای ماندن در افغانستان نداشت، طالبان تلاش موثری برای فعال کردن گفت‌وگو و دیپلماسی به منظور خروج قوای خارجی آغاز کردند. هرچند این گفت‌وگوها همراه با تشدید فشارهای هدفدار نظامی و امنیتی (ترورها و انفجارهای انتحاری) بر قوای بین‌المللی بود، اما به صورت معناداری با روند گفت‌وگوها میدان و دیپلماسی همتراز و هم‌مسیر بودند. با تاسیس دفتر دوحه و رسمیت یافتن مکانی مشروع برای رجوع به جبهه دیپلماتیک طالبان عملا فاز سوم تحول طالبان آغاز شد. هر چند گفت‌وگوهای اولیه آنان کند و ناتوان بود اما در زمان کوتاهی آنها متوجه شدند که میدان‌دار اصلی این منازعه دولت امریکا و نه دولت دست‌نشانده کابل و حتی کشورهای منطقه و جهان، لذا طرف اصلی گفت‌وگوهای خود را انتخاب و با قدرت رسیدن ترامپ و طرح وی مبنی بر خروج امریکا از افغانستان، مذاکرات خود را با صراحت هرچه تمام‌تر با امریکا آغاز کردند. در یک‌سال گذشته نیز مهارت طالبان نه تنها در مذاکره و دیپلماسی بلکه هماهنگی میان میدان و دیپلماسی و همزمانی ترورها و انفجارهای ویرانگر در بن‌بست‌های مذاکرات نیز بر کسی پوشیده نیست.
آیا به‌رغم قوت گرفتن طالبان هم در میدان و هم در دیپلماسی، تغییری در ماهیت اعتقادی و عقیدتی طالبان ظهور کرده است؟
همان‌طورکه اشاره شد، سوال اصلی کماکان جای خود باقی است که آیا طالبان از منظر اعتقادی و باوری نیز تغییر یافته است یا خیر؟ البته این سوال زمانی اهمیت بیشتر می‌یابد که بدانیم تقویت طالبان از جنبه میدان و دیپلماسی در دو دهه گذشته نقش و اهمیت تحول اعتقادی در طالبان را صدچندان می‌کند. طالبان همچون «غول چراغ جادو» بیست سال از دیده‌ها پنهان بوده است، هم اکنون با قدرت و توان به مراتب بیشتر و در زمانی متفاوت ظهور یافته و بدیهی است که تحولات اندیشه‌ای آنان اصلی‌ترین پرسش همه تحلیلگران باشد. در پاسخ به این پرسش باید گفت که با اطلاعات محدود و اندکی در این باره در مورد طالبان به چشم می‌خورد. شاید بتوان گفت که آینده تحولات افغانستان و تاثیر آن بر جهان و منطقه در زمان سقوط کابل و سقوط مردم از هواپیماهای غول‌پیکر امریکایی در گروه اطلاعاتی است که همچون یک «جعبه سیاه» در قفسه سینه و جمجمه سران طالبان قرار دارد و هنوز ناشناخته است. اما آنچه از رد پای بیست ساله گذشته و ظواهر امر و کردار کنونی طالبان شاهدیم، مبین آن است که در مرحله انتقال و قبضه قدرت، آنها نرمش بیشتری از خود نشان داده‌اند و فرمان عفو عمومی آنها تابه حال مردم و جهانیان را نسبت به کابوس رجعت طالبان به تشکیک واداشته است! برخی تحلیلگران معتقدند که در بیست سال گذشته و در سه مرحله تحول طالبان سپهر اندیشه و اعتقادی طالبان، هر چند بسیار محدود، اما تغییراتی یافته است. برخی گمانه می‌زنند که به دلیل دوری آنها از القاعده و عربستان سعودی و نزدیکی آنان به قطر، دیدگاه اخوان المسلمین به خصوص در میان تیم دوحه و ملا برادر تقویت یافته است. تحولات سیاسی و تشکیلاتی درون طالبان و تقویت جناح‌های معتدل‌تر در دو دهه گذشته و به خصوص بعد از مرگ ملاعمر، دلیل برخی دیگر از تحلیلگران است که آنها را به تعدیل دیدگاه‌های طالبان متقاعد کند. هر چند در حوزه عمل تمام تلاش آنها تاکنون این بوده که به دنبال قبضه نمودن قدرت هستند و در حوزه کلام همواره از مفهوم مبهم و دربسته‌ای به ‌نام «شریعت» استفاده می‌کنند که تفسیر و تاویل آن در اختیار خودشان است. تجربه تاریخی به ما آموخته است که هرچند قرار گرفتن در موضع قدرت از یکسو پیروزی تلقی می‌شود اما در عین حال بهترین میدان برای قضاوت و نمود باورهای واقعی اعتقادی طالبان تحت لوای شریعت است، رواداری در قبال دیگر اقوام و قومیت‌ها و قبول یک دولت ائتلافی شاید اولین ملاک سنجش تحول مثبت در طالبان است.
به ‌نظر شما تاکنون برندگان و بازندگان این پیروزی طالبان چه کشورهایی هستند؟
اولا باید پذیرفت این بازی تاکنون تمام نشده تا برنده و بازنده قطعی داشته باشد. ثانیا بر اساس یک نقشه پویا از ژئوپلیتیک منطقه و جهان می‌توان به تخمین برندگان و بازندگان این تحول اشاره کرد. اگر بپذیریم جنگ قرن نوزدهم افغانستان بین روسیه و بریتانیا بر سر منافع دو ابرقدرت بوده و جنگ قرن بیستم بین شوروی و امریکا در افغانستان در چارچوب جنگ سرد است، به نظر من تحولات کنونی افغانستان متاثر از رویارویی چین و امریکا در جهان و منطقه است. البته در زیرمجموعه این مقابله جهانی شاهد صف‌بندی و مقابله دو مدار از قدرت‌های منطقه‌ای (شامل: اسلام‌آباد، تهران، آنکارا، ریاض و دوحه) هستیم که بیان مکانیسم آن نیازمند گفت‌وگوی دیگری است. با این توضیح کلی به ‌نظر می‌رسد بازنده اصلی در این تحولات در صحنه ملی، ملت افغانستان است که به عنوان حیات خلوت منازعات جهانی بیش از یک قرن است که روی صلح و آرامش و ثبات به خود ندیده است و تحولات کنونی نیز افق مثبتی را برای صلح و ثبات افغانستان نشان نمی‌دهد. اما بازنده اصلی این تحولات در صحنه جهانی بدون شک در مرحله اول امریکا و هم‌پیمانان وی هستند. شیوه خروج و نحوه برخورد با مردم افغانستان قطعا به عنوان یک لکه سیاه تاریخی برای ایالات متحده و شکست هژمونی وی در تاریخ خواهد ماند و هزینه‌های به ‌مراتب سنگین‌تری (از هزاران میلیارد دلار هزینه بیست سال اخیر) بر منزلت و چهره امریکا در جهان و منطقه به جای خواهد گذاشت. شاید برنده اصلی اما مشروط در صحنه جهانی چین و روسیه خواهند بود. بی‌شک برنده اصلی و منطقه‌ای پاکستان خواهد بود که افغانستان را در مواجهه با هندوستان و همکاری راهبردی با چین، به عمق استراتژیک خود تبدیل کرده است. بازنده دیگر منطقه‌ای کشور هندوستان است اما در حوزه کشورهای همسایه نیز ایران و کشورهای آسیای مرکزی که همسایه شمالی افغانستان هستند در شرایط خنثی و ابهام مرکب به سر می‌برند که مواجهه هوشمندانه آنها می‌تواند آنها را به برنده یا بازنده این بازی تبدیل کند. بی‌شک برای ایران، شکست مفتضحانه امریکا در منطقه، یک پیروزی تلقی می‌شود، اما به ‌شرط آنکه بتواند با دیپلماسی فعال در ترکیبی که به زودی این خلأ را پر خواهد کرد منافغ ملی و بلندمدت خود را جست‌وجو کند. نباید فراموش شود که در کشورهای عرب منطقه نیز باید اذعان کرد که قطر، در رقابت با عربستان و امارات، بی‌شک برنده اصلی بازی است.
با اطلاعات محدود و ابهامات نامحدودی که درباره طالبان داریم چه موضعی از سوی ایران باید در قبال طالبان گرفت؟
با توجه به مخاطراتی که هم اکنون منطقه و ایران با آن روبه‌روست و به منظورحفاظت از امنیت ملی و منافع ملی در قبال چنین پدیده‌ای پیچیده قطعا باید دور از احساسات با شکیبایی برخورد کرد لذا معتقدم به جای هر گونه تقبیح یا تحسین ناشیانه، شتابزده و نادانسته درباره طالبان باید اقدام و اعمال آنان را به دقت تعقیب و موشکافانه دنبال و اعمال روزمره آنان را تحلیل کرد و مبنای تصمیم و اقدام قرار داد. باید هر اقدام جامعه جهانی و ایران بر مبنای اقدام و کردار طالبان باشد و قدم به ‌قدم و به ازای هر تحولی به نفع ملت افغانستان و صلح و ثبات بازخورد مناسب داد. هر چند طالبان را یک جریان اصولگرا و بنیادگرا می‌دانیم و معتقدیم بنا به تجربه تلخی که از آنان به یاد داریم: آزموده را آزمودن خطاست، اما یافته‌های یک ماه اخیر در میدان و شکست راهبرد مبارزه و حذف یا فشار حداکثری نیز نا کارآمدی خود را در دو دهه گذشته به ثبوت رسانده است. با تحولاتی که در ترکیب نیروهای منطقه به وجود آمده و در سوال قبل به آن اشاره کردم ایران با هوشمندی و دیپلماسی فعال باید با موشکافی تحولات و تحلیل پویا و اهرم‌های کنترل این فرآیند را همراه با کشورهای منطقه و قدرت‌های جهانی به سمت اصلاح و بهبود هدایت کند.
اهرم‌های ایران و جامعه جهانی برای کنترل و تاثیر‌گذاری بر طالبان چیست؟
اهرم‌های کنترل در مرحله اول بستگی به اولویت‌ها و نیازهای طالبان دارد لذا شاید اولین و مهم‌ترین اهرم تاثیر‌گذاری بر طالبان موضوع به رسمیت شناختن حاکمیت سیاسی این گروه بر افغانستان باشد. شواهد امر و مصاحبه‌های سخنگوی طالبان نشانگر این است که طالبان به‌شدت تشنه و خواستار به رسمیت شناختن از سوی جهان هستند. به هیچ‌وجه ایران و هیچ کشور جهان نباید تا تشکیل دولت فراگیر (که خود فرآیند بسیار پیچیده است) و ثبوت رواداری آنها نسبت به کلیت جامعه افغانستان نظام سیاسی حاکم را حتی مشروط، به رسمیت بشناسد. اهرم دوم کمک‌های مالی و اقتصادی است. گفته‌های سران طالبان بیانگر این موضوع است که آنها خود نیز معترفند که بدون کمک‌های بین‌المللی امکان اداره کشور و ادامه حاکمیت در افغانستان را نخواهند داشت. لذا نه‌تنها کمک‌های بین‌المللی بلکه تعاملات اقتصادی با این کشور باید در گرو اقدامات و مطالبات اصولی از این گروه باشد. شیوه پلکانی و تعاملی امتیازدادن به این گروه باید به صورت هماهنگ انجام شود. هماهنگی و یکصدایی جامعه جهانی باعث می‌شود طالبان همچون دوره قبل حاکمیت (2001-1996) با تایید شتابزده چند کشور منطقه به حیات خود ادامه ندهد. تجربه گذشته طالبان نشان می‌دهد آنها با تکیه بر بیرق شریعت کمتر به فشارهای رسانه‌ای و ابزار حقوق بشری اعتنا می‌کنند. در شرایط کنونی به نظر نمی‌رسد اهرم‌های داخلی همچون مقاومت پنجشیر یا اعتراض پراکنده جامعه مدنی و تظاهرات قومی نقش اساسی و تاثیر‌گذاری بر تصمیم‌ها و اقدامات طالبان داشته باشد. بدون شک نحوه عمل و اقدام طالبان می‌تواند در میان مدت به قدرت گرفتن این دو اهرم داخلی تاثیر گذاشته و با حمایت کشورهای خارجی از اهرم‌های داخلی معادله را تغییر دهد که خود مبحث پیچیده دیگری است که باید جداگانه به آن پرداخت.
به نظر شما ابزار اصلی که طالبان برای گریز از اهرم‌های کنترل خارجی و داخلی خواهند داشت، چیست؟
تجربه گذشته طالبان نشان می‌دهد که این گروه به عنوان یک گروه عقیدتی- قومی خاستگاه بومی و اعتقادی خاصی در افغانستان داشته و از نقاط ضعف خود همواره به عنوان نقاط قوت استفاده می‌کند. از یکسو از پایگاه اجتماعی سنتی خود بهره برده که با تکیه بر اعتقادات مذهبی به این گروه اعتماد بی‌چون و چرا داشته و نیازی به پاسخگویی و اصلاح اعمال و دیدگاه خود نمی‌بینند و از سوی دیگر طالبان سازمانی است که از تشکیلات منسجم، ساختار متمرکز و از بالا به پایین و قانون‌مدار و مدرن برخوردار نیست. همین شرایط است که نه تنها طالبان را از تشکیلات تروریستی و گروهایی همچون القاعده و داعش (تروریست‌های بی‌وطن و سیال) جدا می‌کند، بلکه باعث می‌شود در مواجهه با اهرم‌های فشار خارجی از ابزار «زیست دوگانه» خود استفاده کند. به‌نحوی‌که بتواند در شرایط دشوار تضاد بین گفتار و کردار (میدان و دیپلماسی) خود را به اختلافات درون‌گروهی و انسجام داخلی ارجاع داده و از مهلکه و پاسخگویی بگریزد. یادمان باشد پس از بیست و پنج سال هنوز طالبان بسیاری از اقدامات تروریستی و وحشیانه خود در خاک افغانستان و حتی کشتار دیپلمات‌های ایرانی را رسما نپذیرفته و پاسخگو نیست! انشعابات داخلی و رقابت سه جریان داخلی غالب طالبان و اختلافات داخلی آنها درباره تفسیر شرایط و برداشت از شریعت همواره باعث شده که تناقضات و تخطی از تعهدات خود را به آن حواله و توجیه کنند. دومین ابزار طالبان بهره‌برداری از اختلافات خارجی و رقابت‌های منطقه‌ای در مواجهه با خود است. این گروه با هنرمندی کامل جهت تفوق خود در سه دهه گذشته چرخش‌های فاحشی در یارگیری سیاسی خود داشته‌اند و جز پاکستان همواره با کشورهای منطقه و اولویت‌های آنان به مذاکره پرداخته‌اند و از گریزگاه‌های مقطعی به راحتی گریخته‌اند. طبیعتا راه برخورد با این توانمندی طالبان، یکپارچگی و همصدایی کشورهای جهان به خصوص کشورهای منطقه و همسایه است که با وجود اختلافات دامنه‌دار منطقه‌ای دور از دسترس است.

لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/269169/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

آمریکا قطعنامه عضویت فلسطین در سازمان ملل را وتو کرد

پروازهای مهرآباد و برخی دیگر از فرودگاه‌های کشور تعلیق شد؛ باطل شدن پروازها تا 10 صبح

چاپ ایران چک 500 هزار تومانی تکذیب شد

رشد تولید باید به جهش تبدیل شود

سی‌ان‌ان مطرح کرد: بازدارندگی ربوده شده تل‌آویو

ایران از تمام ظرفیت موشکی خود در پاسخ به اسرائیل استفاده نکرد

نماینده روسیه در شورای امنیت: آمریکا با هر قطعنامه آتش بس در غزه مخالفت کرده است

کاخ سفید: آمریکا در مورد رفح با اسرائیل در حال گفت و گو است

چاپ اسکناس 500 هزار تومانی از سوی بانک مرکزی واقعیت دارد؟

رشد قیمت مسکن در تهران ‌منفی شد؟

شکست برنامه‌های فرزندآوری

ادعای روزنامه شهرداری تهران: درآمد هر زباله‌گرد 50 میلیون تومان

دعوای درون جریانی و مجلس تندروها

حماس: مواضع بایدن متناقض است

مرغ ارزان شد

دلیل توقف واحدهای تولیدی و نیمه‌تمام لرستان کمبود اعتبار است

حجم مبادلات تجاری ایران و ازبکستان به یک میلیارد دلار می رسد

روابط اقتصادی و تجاری استان بوشهر با ازبکستان توسعه یابد

ضرب سکه طلا را ‌خیانت‌ به مملکت می‌دانیم

انتصاب سرپرست معاونت هماهنگی امور اقتصادی استانداری خراسان رضوی

منظور: اقتصاد ایران در اوج تحریم‌ها رشد 6 درصدی را تجربه کرد

جزییات واریز مرحله سوم سود سهام عدالت اعلام شد

انقلابیون انتقادی

موضع‌گیری دو پهلو

تاریخ سازی جعلی

رویترز: آمریکا عضویت فلسطین در سازمان ملل را وتو می‌کند

سیل برای دبی گران تمام شد

ورود دادستان شهریار به افزایش نجومی اجاره واحدهای تجاری

بررسی مشکلات کارخانه روغن نباتی گلناز با حضور مسئولین قضایی استان کرمان/گوش شنوا برای حل مشکل واحدهای تولیدی

انتقاد نظامیان اسرائیلی از ضعف ارتش برابر حملات حزب الله لبنان

ادعای رسانه عبری درباره اصابت موشک به دیمونا جنگ روانی است

نتانیاهو: نباید اختلافات داخلی را علنی کنیم؛ با تهدید وجودی روبرو هستیم

اردن: باید مانع حمله به رفح شد

تظاهرات علیه نتانیاهو امروز هم ادامه یافت

رییس سازمان برنامه و بودجه: کشور در مدار رشد اقتصادی قرار دارد

دیدار مشاور رئیس جمهور در امور روحانیت با خانواده شهدا در سمنان

برای تأمین منابع مالی افق نوینی لازم است

اعتماد: طعم قدرت‌نمایی ایران را با رویارویی در برابر زنان تلخ نکنیم

غربت مرتضی

گوترش: خاورمیانه در لبه پرتگاه قرار دارد

اوکراین درباره وقوع جنگ جهانی سوم هشدار داد

سازمان بهداشت جهانی: حجم ویرانی بیمارستان‌های غزه فاجعه‌آمیز است

سلامت جسمی- روانی صهیونیست‌ها وخیم‌تر شده است

انتقاد حسین عبده تبریزی به مالیات مضاعف علیه سرمایه‌گذاری

بیشترین و کمترین بازدهی نمادهای بازار سهام هفته چهارم فروردین

شهدا بهترین الگو برای انسان در مسیر الله هستند

از هر امری که مردم را نا امید کند بپرهیزید

جزییات واریز مرحله سوم سود اعلام شد

رئیس برنامه و بودجه کشور: رشد تولید باید به جهش تبدیل شود

اردوغان: باید در راستای توقف نسل‌کشی در غزه تلاش کنیم