اصلاح طلبان و دروغ بازگشت به جامعه
خواندنی ها
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
نیروهای متصل و متصف به اصلاحطلبی برخلاف ادعای همیشگیشان مبنی بر «با مردم» و «در مردم» بودن، همیشه نگاه و نگرشی پست و درجه چندم به عامه مردم داشتهاند. اصلاحطلبان که ریشه در اندیشه چپ دارند، سالهاست از نیازهای معیشتی و اقتصادی توده مردم، دورافتاده و مردم بهزعم آنها، صرفا در حد «سوژههای ضد حاکمیتی» تنزل یافتهاند. مردمی که اصلاحطلبان خود را نماینده آنها میدانند، به کدامین طبقه تعلق دارند و نیاز آنها چیست. خاطره اخیر احمد زیدآبادی از نحوه مواجهه برخی نخبگان اصلاحطلب با پیشنهاد خدمترسانی رایگان به مردم حاشیهنشین تا حد زیادی پاسخ سوالات ما را میدهد.
احمد زیدآبادی، کنشگر و صاحبنظر اصلاحطلب چندی پیش در گفتوگویی با نشریه «صدا» رسانه نزدیک به حزب اتحادملت، اظهارنظر معناداری را درباره میزان اندک چسبندگی اصلاحطلبان با طبقات محروم و حاشیهای جامعه مطرح کرد که در نوع خود میتواند عیار پایین ادعای اصلاحطلبان مبنی بر لزوم بازیابی ارتباط با جامعه (اصلاحات جامعهمحور) را مشخص کند. زیدآبادی در این گفتوگو با اشاره به درگیر شدن اصلاحطلبان به امور خیریه، بهعنوان یکی از ملزومات افزایش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان تصریح کرد: «فعالیت مردمی در قالب خیریهها کار دیگری است که میتوان انجام داد؛ مثلا من به دکتر رضا خاتمی و دکتر شکوریراد پیشنهاد کردم یک روز به مناطق حاشیه شهر بروند و مریضها را رایگان ویزیت کنند. خیلیها به این پیشنهاد من خندیدند؛ درحالیکه اگر به آنجا بروند با آدمهای زیادی آشنا میشوند، عمق مشکلات و مناسبات را میتوانند درک کنند، مردم به آنها اعتماد میکنند و آنان را دلسوز خود میشناسند. چرا این کارها را نمیکنند؟ با مدام در جمع محدود خود نشستن و توییت زدن که سرمایه اجتماعی احیا نمیشود».
لایههای خاطرهگویی زیدآبادی
با تحلیل گفتههای اخیر زیدآبادی، چند نکته قابلبرداشت و احصاست؛ اولا زیدآبادی تصریح میدارد که پس از ارائه پیشنهاد به علی شکوریراد و رضا خاتمی بابت «ویزیت رایگان» در مناطق حاشیهای شهر، بسیاری به او خندیدهاند. همین خنده از سوی بسیاری از همفکران زیدآبادی ازجمله احتمالا خود شکوریراد و خاتمی، نشان میدهد که مردم مناطق حاشیهای (حاشیه جغرافیایی یا حاشیه درآمدی) بههیچوجه جزء پروژه اصلاحطلبان نیستند. ثانیا اشاره زیدآبادی به اینکه «اگر به آنجا بروند، عمق مشکلات و مناسبات را میتوانند درک کنند»، نشان میدهد که نخبگان اصلاحطلب بهدلیل انجماد در حلقههای بسته روشنفکری، اساسا بعیدترین وضعیت خود در نسبت با مسائل واقعی مردم را تجربه میکنند و بنابر اظهارنظر زیدآبادی، انتهای کنشگری آنها «توییت زدن» است. ثالثا، خاطرهگویی زیدآبادی نشان میدهد که اصلاحات، امروز اسیر انتزاعیگرایی است و عملگرایی از رگ و پی گفتمانی و تشکیلاتی آنها، رخت بربسته است. رابعا، گفتههای زیدآبادی نشان میدهد که نگاه اصلاحطلبان به مردم و جامعه، پروژهای و عمدتا معطوف به مسائل حاد سیاسی است؛ بهبیاندیگر مردم ارزشمند و معتبر در ذهنیت اصلاحطلبانه، مردم «طغیانگر علیه حاکمیت» هستند که مطالبات عمدتا سیاسی خود را از راه برون شدن از فضای اسکرین (استعاره از فضای مجازی) و داخل شدن به فضای استریت (خیابان) پیگیری میکنند. خامسا، نگاه پروژهای و به بیان صحیحتر، نگاه ابزاری اصلاحطلبان به مردم، موجب شده تا مطالبه بخشهایی از جامعه (مشخصا مطالبه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی) که با ارزشهای مستقر زاویه دارد، بیشتر و بهتر شنیده و دیده شود و درعوض، نیازمندیهای معیشتی طبقات ضعیف بهمثابه زائدههای قابلاغماض جلوه کند. نگاه درجهبندیشده اصلاحطلبان به جامعه، موجب میشود تا آنها در برهههای مختلف با زبان و ادبیات تحقیرآمیز، تودههای جامعه را مورد استهزا و شماتت قرار بدهند. در ادامه برخی توهینها به مردم خارج از پروژه سیاسی اصلاحات را از نظر خواهیم گذراند.
توسعه سیاسی اصلاح طلبی با ادبیات ترحم انگیز!
هدف غایی جریان اصلاحات بنابر آنچه بارها سران فکری و تشکیلاتی این جریان به زبان آورده، توسعه سیاسی یا به بیان واقعی، عقب راندن حاکمیت از انگارههای انقلابی و ارزشی است.
بر این اساس، صرفا گروهی از مردم که در زمین توسعه سیاسی قابلیت و فرصت بازیگری به نفع «پروژه اصلاحطلبی» را داشته باشند، ارزشمند تلقی شده و باقی اقشار و طبقات، سفله و دون و ترحمانگیز قلمداد میشوند؛ برای نمونه عباس عبدی، فعال اصلاحطلب در روزگاری، طرفداران گفتمان راست (اصولگرایی) را «لشکر قابلمه به دست» خطاب قرار میداد که «اگر مرگ موش را هم مجانی بدهید، این مردم برایش صف میکشند». عبدی در دوره اصلاحات درواقع مدعی بود که حرف زدن از مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، بازی با لشکر قابلمه به دستهاست و شعارهای اصلاحطلبان صرفا سیاسی است. با همین نگاه بود که اصلاحطلبان بعدها سیاست بازتوزیع یارانهای را با ادبیات مبتذل «گداپروری» مورد هجمه و انتقاد قرار دادند و افرادی نظیر عباس آخوندی، وزیر راهوشهرسازی در دولت حسن روحانی، پروژه «مسکن مهر» برای اقشار کمتر برخوردار را فاجعه، مزخرف و پوپولیستی خواند. محمود سریعالقلم، اندیشهورز حوزه توسعه و از مشاوران حسن روحانی در دولت یازدهم، سالها پیش در اظهارنظری با استفاده طعنهآمیز از شغل «لبوفروش» و نسبت آن با مذاکرات هستهای گفته بود: «خیلی طبیعی است که من غریزی، احساسی و پوپولیستی تربیت بشوم. صداوسیما هم که چقدر به این جریان کمک میکند، میرود از یک لبوفروش میپرسد نظر شما درباره برنامه هستهای چیست؟ این خیلی اثر میگذارد».
البته نگاه از بالا به پایین اصلاحطلبان به توده مردم، صرفا محدود به موضوعات اقتصادی و معیشتی نبوده است. اصلاحطلبان در موضوعات سیاسی (پروژه اصلی اصلاحات) گروههایی را که مطابق خواسته آنها رفتار نمیکنند و رأی نمیدهند نیز با انواع گزارهها و تحلیلها، مورد بیحرمتی قرار میدهند. اوج این بیحرمتیها در انتخابات سال88 رقم خورد. نخبگان هوادار موسوی، کاندیدای مقابلشان و هواداران او را با عبارات گوناگون مثل «مرتجع»، «اُمُل» و... موردحمله قرار میدادند. برخی از آنها حتی سالها بعد از 88رأی به نامزد غیرمنتسب به اصلاحات را «بیشرفی» خواندند؛ برای نمونه، حسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی، دیماه سال1394 در گفتوگو با «پیام ما» تصریح کرد: «اگر کسی از تکرار دولتهای نهم و دهم، تنش نلرزد و متاثر نشود یک ایرانی باشرف نیست».
دروغ بازگشت به جامعه
اصلاحطلبان بعد از شکست در انتخابات ریاستجمهوری 1400، خواستار تقویت «اصلاحات جامعهمحور» شدند. فعالان اصلاحطلب بهدلیل بسته شدن درهای حضور در قدرت، بازگشت به مردم را توصیه میکنند و در سخنرانیها، یادداشتها و مصاحبههای مختلف مدام بر این نکته تصریح میدارند که راز زنده ماندن و پویایی اصلاحات، پررنگ کردن وجوه مردمگرایی این جریان است؛ اما با توجه به نگاه همیشه از بالا به پایین اصلاحطلبان به تودههای جامعه (خارج از پروژه اصلاحطلبی) که در خاطرهگویی اخیر زیدآبادی از رضا خاتمی و علی شکوریراد هم مشهود است، به نظر میرسد که مطالبه بازگشت به جامعه، مطالبهای یکسویه، ناقص و کاملا معطوف به قدرت است.
بازگشت به جامعه از منظر اصلاحطلبان نه بازگشت به «همه جامعه» با «همه سلایق و مطالبات» بلکه بازگشت ابزاری به صرفا اقشاری است که بالقوه میتوانند برای اصلاحطلبان به «برگه رأی» تبدیل شوند و راه را برای حضور مجدد اصلاحات در قدرت، فراهم آورند.
با این رویکرد، صحبت از لزوم دگردیسی اصلاحات و گذر و گذار از آزادیخواهی به عدالتخواهی، بیمورد بهحساب میآید؛ چراکه هیچ زمینه اندیشهای از مردمگرایی و توجه به معیشت مردم در ذهن گلخانهای الیتهای اصلاحطلبان، وجود ندارد. تامادامیکه پیشنهاد «ویزیت رایگان» مردم بیبضاعت با خنده قاطبه اصلاحطلبان مواجه میشود، سخن گفتن از بازگشت به مردم و تقویت اصلاحات جامعهمحور، دروغ بزرگی بیش نمینماید.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/318208/