دروغهای مداوم یک جنگطلب
خواندنی ها
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - هم میهن / ملوین گودمن-کانترپانچ| هنری کیسینجر در 99 سالگی و با نوزدهمین کتاب خود، همان روایتهای فریبکارانه را در مورد استفاده خطرناک خود از قدرت نظامی، از جمله تهدیدات هستهای، تکرار میکند. در دهه 1970 به عنوان مشاور امنیت ملی و وزیر امور خارجه برای روسایجمهور ریچارد نیکسون و جرالد فورد، کیسینجر موقعیت غیرعادی و قدرتمندی در عرصه امنیت ملی داشت. جدیدترین کتاب او، به دلیل تجربیات او در جوامع سیاسی و دانشگاهی ارزشمند است، اما این کتاب را باید با توجه به ماهیت خود ستایشآمیز بودن کیسینجر، مطالعه کرد. کیسینجر که به امکان جنگ هستهای محدود در دهه 1950 اعتقاد داشت، از استفاده از کارت هستهای در جنگ بین هند و پاکستان در سال 1971 و جنگ اکتبر در خاورمیانه در سال 1973 حمایت کرد. در سال 1970. هنگامی که دولت نیکسون با تهدیدی در مورد ساخت تأسیسات تعمیر زیردریایی در کوبا توسط شوروی روبهرو شد، کیسینجر میخواست یک سیگنال نظامی قوی به شوروی ارسال کند. نیکسون عاقلانه گفت: «فکر میکنم ما میتوانیم این مساله را با دیپلماسی حل کنیم. » نیکسون حق داشت. سال بعد، در طول جنگ هند و پاکستان، کیسینجر از این ترس داشت که اتحاد جماهیر شوروی از این جنگ برای حرکت علیه چینیها استفاده کند و گفت: «اگر کاری نکنیم، کارمان تمام خواهد شد». نیکسون میخواست بداند که آیا منظور کیسینجر این است که ما باید «گفتوگو در داخل درباره استفاده از سلاحهای هستهای را آغاز کنیم، آیا منظور شما این است؟» کیسینجر تصریح کرد که منظور او دقیقاً همین است و از آن به عنوان «برخورد نهایی» یاد کرد. (من در اوایل دهه 1970 تحلیلگر اطلاعاتی وزارت امور خارجه بودم. یعنی همان دورهای که کیسینجر و مدیر دفتر اطلاعاتش، ویلیام هایلند، متقاعد شده بودند که شوروی آماده جنگ علیه چین است. اما هیچ شواهدی برای اثبات ادعای آنها وجود نداشت).
نوارهای کاخ سفید نشان میدهد که نیکسون و کیسینجر در بدترین وضعیت خود در بحران جنوب آسیا بودند. نیکسون از ایندیرا گاندی، رئیسجمهور هند، متنفر بود. او به کیسینجر گفت که هندیها به یک «قحطی گسترده» نیاز دارند. کیسینجر، مردمی را که برای بنگالیهای پاکستان شرقی میجنگیدند، تمسخر کرد. نیکسون و کیسینجر اقدام به استقرار غیرضروری یک ناو هواپیمابر در خلیج بنگال کردند که به دلیل خطر تشدید تنش، خشم پنتاگون را برانگیخت و باعث ایجاد اضطراب زیادی در سراسر زنجیره فرماندهی نظامی آمریکا شد. آنها همچنین با وجود هشدارهای صریح وزارت امور خارجه و وزارت دفاع مبنی بر غیرقانونی بودن اینگونه انتقال تسلیحات به پاکستان براساس قوانین ایالات متحده، فروش مخفیانه هواپیماهای جنگنده پیشرفته ایالات متحده به اردن و ایران را تأیید کردند. کیسینجر تقریباً چیزی در مورد کشتار بنگالیها در شرق پاکستان نمیگوید و اصرار میورزد که جنایات پاکستان «به وضوح مربوط به امور داخلی این کشور است». او همچنین خصومت نژادی نیکسون نسبت به هندیها را نادیده میگیرد و هیچ اشارهای به «تلگرام محرمانه» و غیرمعمولی که توسط 20 افسر اطلاعات خارجی امضا شده بود که تمایل کیسینجر برای نادیده گرفتن «نسلکشی» در شرق پاکستان را محکوم میکردند، نمیکند. کیسینجر نویسنده این تلگرام، یعنی آرچر بلاد، سرکنسول ایالات متحده در داکا را مسخره کرد و او را «بزدل» خواند.
نکته قابل توجه این است که کیسینجر در گفتوگو با نیکسون، نسبت به وضعیت اسفبار یهودیان شوروی ابراز نگرانی نکرد و خاطرنشان کرد: «اگر شوروی یهودیان را در اتاقهای گاز در اتحاد جماهیر شوروی قرار میدهد، این نگرانی آمریکا نیست. اما شاید یک نگرانی بشردوستانه باشد. » نیکسون موافقت کرد و گفت:«میدانم. ما نمیتوانیم به خاطر این قضیه دنیا را منفجر کنیم. » نیکسون و کیسینجر به دیکتاتورهای جهان در برزیل، یونان، پرتغال، اندونزی، اسپانیا و کرهجنوبی کمک کردند و در مورد پاکستان، پشت ژنرالهای قاتل این کشور ایستادند. در جنگ اکتبر، کیسینجر مسئول سیاست امنیت ملی بود. این بدترین روزهای بحران واترگیت برای ریچارد نیکسون بود و استفاده او از داروهای ضدافسردگی و الکل زیاد شده بود. در تاریخ 24 اکتبر کیسینجر به صورت غیرقانونی جلسه شورای امنیت ملی را تشکیل داد و شورای امنیت ملی سطح سیستم هشدار هستهای را به DefCon III ارتقا داد، که نشاندهنده یک بحران جدی و آماده شدن برای جنگ هستهای است. قانون امنیت ملی 1947 به صراحت بیان میکند که فقط رئیسجمهور یا معاون رئیسجمهور میتوانند جلسه شورای امنیت ملی را اداره کنند، اگرچه رئیسجمهور میتواند مجوز کتبی برای شخص دیگری برای ریاست جلسه ارائه دهد. نیکسون در جلسه نبود و ژنرال هیگ درخواست کیسینجر برای بیدار کردن رئیسجمهور را رد کرد. جرالد فورد به عنوان معاون رئیسجمهور تایید نشده بود و در جلسه نبود. هیچ سابقهای از مجوز کتبی وجود ندارد. کیسینجر در کتاب خود مدعی شد که هشدار هستهای مورد نیاز بود زیرا «دستگاه اطلاعاتی به ما اطلاع دادند که لشکرهای هوابرد شوروی آماده شده و سلاحهای پیشرفته شوروی با کشتی وارد دریای مدیترانه میشوند». در آن زمان من در گروه ضربت سیا برای جنگ اکتبر خدمت میکردم. ما از منابع اطلاعاتی میدانستیم که شوروی به هشت فروند هواپیمای AN-22 هشدار داده است که در شرایط بحرانی رفتاری بسیار معمول از سوی شوروی محسوب میشد. مهمتر از آن، نیروهای هوابرد دستهبندی نشده بودند و هیچ تدارکاتی در باند فرودگاه وجود نداشت. یادداشت لئونید برژنف، رهبر شوروی به نیکسون برای تأکید بر اهمیت حفظ آتشبس، با یادداشت او به رئیسجمهور لیندون جانسون در سال 1967 در جریان جنگ ششروزه تفاوتی نداشت. کیسینجر به اشتباه استدلال میکند که رهبر شوروی در پایان جنگ «تهدید به مداخله نظامی» کرد. هیچ سلاحی با فناوری پیشرفته وارد مدیترانه نشد. دیگر اعضای کلیدی نشست شورای امنیت ملی در شب 24 اکتبر، وزیر دفاع جیمز شلزینگر بودند. ویلیام کولبی، رئیس سیا؛ و رئیس ستاد مشترک دریاسالار توماس مورر هم حضور داشتند. من با هر سه مصاحبه کردم. هر سه بر این باور بودند که مسکو بلوف میزند و نیازی به افزایش هشدار هستهای نبود. کیسینجر در کتاب خود مدعی شد که «اهداف استراتژیک نیکسون انجام شد.» اینطور نیست. فقط اهداف استراتژیک کیسینجر انجام شد. او در این کتاب اعتبار «عقبنشینی برژنف» را به خود اختصاص میدهد. هیچ عقبنشینیای از سوی مسکو وجود نداشت. این کیسینجر بود که متوجه شد بیش از حد زیادهروی کرده و صبح روز بعد به هشدار هستهای پایان داد. دسیسههای کیسینجر به عنوان وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی به خطرات استفاده از سیگنالهای نظامی در رویاروییهای دیپلماتیک اشاره دارد. در مورد DefCon III، ما خوششانس بودیم که دفتر سیاسی شوروی هیچ علاقهای به استقرار قدرت نظامی در خاورمیانه به نمایندگی از مصر یا سوریه نداشت.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/324655/