نقش ملکه در تحولات سیاسی انگلیس
انگلیس
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - آرمان ملی /متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
مرتضی مکی
مرگ ملکه الیزابت از این جهت مهم است که او طولانیترین دوران سلطنت را در انگلیس و شاید در اروپا نزدیک به دو هزار سال گذشته داشته و کمتر پادشاه و ملکهای در سطح جهان بوده که این دوره طولانی را سلطنت کند. از این جهت خبر جالب و جذابی برای محافل سیاسی و رسانهای و توجه به این موضوع هست. اما اینکه ملکه انگلیس دراین دوران طولانی سلطنت خود در تحولات انگلیس چقدر نقش داشته، باید گفت از زمانی که با کاهش مشروعیت و محبوبیت سلطنت در اروپا مواجه شدیم، در انگلیس انقلاب محافظه کارانهای رخ داد و بهشدت مشروعیت پادشاه محدود شد. در هفت دهه گذشته انگلیس فراز و فرود بسیاری داشت شاید در آن موقع که الیزابت به سلطنت رسید، یکی از قدرتهای برتر جهان بود و مستعمرات بسیاری در چهار گوشه جهان داشت و ملکه در راس کشور بریتانیا نقش مهمی میتوانست در روند این تحولات داشته باشد. اما پس از جنگ جهانی دوم، ملکه الیزابت با مرگ پدر به سلطنت رسید و این سلطنت با دوران نخست وزیران بسیار زیادی مصادف بود که حکم نخست وزیری خود را از ملکه الیزابت دریافت کردند اما این انتخابها نه از سوی ملکه بلکه از سوی مردم انگلیس انجام میشد و ملکه تنها به حکم آنها مشروعیت میداد. از این جهت تحولات سیاسی که در انگلیس طی هفت دهه گذشته روی داده همچنان در دیگر دموکراسیهای اروپایی با توجه به تحولات سیاسی این کشورها تحقق پیدا کرده. ملکه بیشتر نماد وحدت و انسجام میان مناطق مختلف پادشاهی متحد بریتانیا، اسکاتلند، ایرلند شمالی، ولز و انگلند بوده و سازمان و ساختاری که در دوران استعمار به یک نوعی کشورهای تحت استعمار انگلیس را به هم متصل میکرد، ملکه از آن جهت میتوانست نقشی در جهت تقویت و انسجام کشورهای مشترک المنافع داشته باشد. ما هنوز در برخی کشورها همچون استرالیا، کانادا یا نیوزلند فرمانداران کلی داریم که توسط ملکه انتخاب میشدند ولی کسی اسمی از آنها نمیشنود و در صدر اخبار جهان هیچ موقع کسی نمیداند که چه کسی فرماندار کل کانادا یا استرالیاست و این در همان جایگاه و نقشی پیدا میکند که پیوند دهنده مستعمرات سابق انگلیس با این کشور است و شاید به غیر از انگلیس هیچ کشور دیگری هنوز نتوانسته آن انسجام، وحدت و مودت میان انگلیس و مستعمرات سابق خودش را حفظ کند.
اکنون چارلز به همان اندازهای که ملکه نقش اثرگذاری در مورد تحولات انگلیس نداشت، به نظر نمیرسد که چارلز هم از این جهت بتواند نقش تعیین کنندهای در تحولات این کشور داشته باشد. به هر حال نقش خانواده سلطنتی در انگلیس بسیار جنبه تشریفاتی و سمبلیک و در بعضی مواقع جذاب برای گردشگران دارد. در چندین دهه گذشته ما شاهد این بودیم که گروهها و جریانهای سیاسی مختلفی بهخصوص بیشتر از جانب جریانهای چپ به دنبال یک نوعی نابودی خانواده سلطنتی یا حذف این خانواده از ساختار سیاسی انگلیس بودند ولی هیچ موقع این تلاشهای ضدسلطنتی به یک حرکت یا جنبشی تبدیل نشده که بخواهد تغییر جدی در حذف خانواده سلطنتی در انگلیس ایجاد بکند و انتظار هم نمیرود این تلاشها در دهههای آینده تحقق پیدا کند. و جایگاه و نقش خانواده سلطنتی در ساختار سیاسی و حکومتی انگلیس تقریبا جا افتاده و شاید از جهاتی در تضاد و تعارض با قواعد دموکراسی باشد ولی وقتی مردم پذیرفتهاند، ساختار هم حفظ میشود. درواقع هر کدام از جریانهای سیاسی انگلیس که به قدرت رسیدند، اقدامی در جهت مقابله با خانواده سلطنتی نکردند. خانواده سلطنتی برای رسانههای زرد انگلیس همواره خوراک خوبی تحلیل میکردند و میکنند. ازدواجها، جداییها و اتفاقاتی که در خانواده سلطنتی میافتد همواره برای رسانههای زرد انگلیس جذاب بوده و بسیاری از کسانی که برای گردشگری به انگلیس سفر میکنند، نقاط جالبی که میتواند برای آنها جذاب باشد، مواقعی است که اتفاقاتی در خانواده سلطنتی رخ میدهد و همین الان شاید درگذشت ملکه جذابیت بسیاری پیدا میکند و برخی برای دیدن مراسمها و تشریفاتی که برای تشییع ملکه انجام میشود به این کشور سفر کنند.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/327975/