ایرانیان جهان - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
محمد درودیان| با گذشت چهار دهه از زمان حمله عراق به ایران و سقوط صدام، هماکنون پرسش از پیروزی یا شکست ایران در جنگ با عراق، بخشی از گفتمان و ادبیات انتقادی از جنگ را به خود اختصاص داده است. پیدایش این وضعیت هرچند به موضوع جنگ ایران و عراق اختصاص دارد، ولی به اعتبار فهم از مساله جنگ و معیار پیروزی و شکست، تنها به قضاوت تاریخی از تجربه جنگ با عراق محدود نخواهد شد، بلکه از تجربه گذشته برای قضاوت و ارزیابی جنگهای جاری و آینده استفاده خواهد شد. ملاحظه یادشده در نگارش این جستار نقش داشته است. نظر به اینکه جنگها برای تأمین اهداف، در بستر تاریخی و متأثر از تغییر در معادلات نظامی و بازدارندگی صورت میگیرد، در نتیجه پیامدها و هزینههای جنگ، طرفینِ درگیر در جنگ و ناظران را با این پرسش مواجه میکند که چه کسی در جنگ پیروز شده یا شکست خورده است؟ به عنوان مثال در جنگ روسیه و اوکراین کدام طرف پیروز یا شکست خورده است؟ همچنین در جنگ غزه، با توجه به ویرانی و کشتار گسترده مردم غزه، آیا حماس شکست خورده و اسراییل پیروز شده است؟ جنگ پس از وقوع، به اقتضای ماهیت آن، موجب تغییر وضعیت و شکلگیری کنش-واکنشهای متفاوت و محاسبهناپذیر میشود. در نتیجه معیارهای قضاوت درباره موقعیت طرفین در جنگ یکسان نخواهد بود. به همین دلیل گسترش مفهوم پیروزی و شکست در جنگ، همراه با استدلالهایی که مورد استفاده قرار میگیرد، قضاوت را دشوار میکند. طبق این استدلال، قضاوت درباره پیروزی و شکست در جنگ، امر مطلقی نیست، بلکه تابع رویکردهای متفاوتی است که جنگ را با نظر به شرایط وقوع، روایت و تفسیر میکنند.
درواقع طبیعتِ جنگ و وجوهات مختلف آن در زمان وقوع و پس از آن، در پیدایش این وضعیت نقش و تأثیر دارد. در عین حال با نظر به ماهیت سیاسی - نظامی و راهبردی جنگ، میتوان با تأکید بر چند شاخص اساسی، تا اندازهای امکان قضاوت درباره پیروزی و شکست را فراهم کرد:
بازار
![]()
1- «اهداف طرفین در جنگ» که اعلام میشود، مهمترین معیار برای تعریف مفهوم پیروزی و شکست در جنگ است. در عین حال تغییر و تفاوت در اهداف طرفینِ درگیر، موجب اختلاف نظر درباره تعیین طرف پیروز یا شکست خورده در جنگ میشود. فرضا اگر هدف عراق لغو قرارداد 1975 الجزایر بود و از تأمین آن ناتوان شد، به این اعتبار شکست خورده است. همچنین اگر هدف اسراییل از جنگ غزه، نابودی حماس اعلام شده، به میزانی که حماس باقی خواهد ماند و طرف مذاکره برای تبادل اسرا با زندانیان قرار میگیرد، پیدایش این وضعیت به معنای شکست اسراییل خواهد بود. همچنین اگر هدف روسیه در جنگ اوکراین، جلوگیری از عضویت اوکراین در ناتو و غیرامنیتی کردن اوکراین بوده باشد، عضویت اوکراین در ناتو و گسترش نفوذ ناتو در محیط امنیتی روسیه، به معنای شکست روسیه ارزیابی خواهد شد.
2- «وضعیت طرفین در صورت جنگ فرسایشی» و میزان تخصیص منابع و هزینهها، یکی از شاخصهای دیگری است که برای قضاوت درباره طرف پیروز یا شکست خورده مورد استفاده قرار میگیرد. نظر به اینکه با آغاز جنگ، مناسبات و نظم موجود با تغییر در موازنه قوا میان طرفین در جنگ تغییر میکند، تفسیر از وضعیت فرسایشی، با تأکید بر تغییر در روندهای موجود، موجب قضاوت در مورد موقعیت طرفین و تعیین طرف پیروز و شکست خورده میشود. به عنوان مثال تا قبل از جنگ غزه، به دلیل وضعیت فرسایشی حاکم بر جنگ اوکراین، ناظران روسیه را طرف شکستخورده در جنگ ارزیابی میکردند، اما اکنون با توجه به حضور ارتش روسیه در خاک اوکراین، با ادامه وضعیت فرسایشی، همچنین تغییر تمرکز جهانی از جنگ اوکراین به تحولات جنگ غزه و کاهش کمک غرب به این کشور در برابر روسیه، از اوکراین به عنوان طرف بازنده نام برده میشود.
3- «نتیجه نهایی جنگ» براساس قرارداد و چگونگی توافق صلحی که میان طرفین منعقد میشود، به دلیل نتایج سیاسی و حقوقی، مهمترین سند برای قضاوت درباره طرف پیروز یا شکست خورده است. نتیجه جنگ با عراق با قطعنامه 598 و بر مبنای تقسیم پیروزی و شکست میان ایران و عراق و اعلام موضع دبیرکل وقت سازمان ملل مبنی بر متجاوز بودن عراق، همچنین نامه صدام به ج.ا. ایران مبنی بر پذیرش قرارداد 1975 که بیانگر ناکامی عراق در دستیابی به اهداف اولیه بود، به معنای شکست عراق از حمله نظامی به ایران ارزیابی میشود. در عین حال به این اعتبار که ایران به دنبال سقوط صدام بود، ولی به نتیجه نرسید، عراق به عنوان طرف پیروز معرفی شد. چنانکه امام از پذیرش قطعنامه 598، به عنوان «نوشیدن جام زهر نام برد.»
ارزیابی نتایج جنگها، به دلیل رویکردهای متفاوت، همواره مناقشهآمیز است و با قضاوتهای مورد اجماع همگانی، همراه نخواهد شد. زیرا هزینه جنگ موجب مسوولیتناپذیری و در عین حال توجیهگری و پرسشهای نقادانه از جنگ و نتایج آن میشود. پیدایش این وضعیت در درازمدت، زمینههای سیاسی - تاریخی جنگ دیگری را فراهم خواهد کرد.
4- «پیامدها و دستاوردهای جنگ» که بخشی از آن پیشبینی و طراحی نشده، بلکه بر اثر تحولات ایجاد میشود، نقش مهمی در تعریف مفهوم پیروزی و شکست دارد. این موضوع با نظر به پیامدهای کوتاهمدت و درازمدت جنگ، بیشتر از سوی طرفین درگیر در جنگ و در نظام رسانهای، همچنین در ادبیات سیاسی و تاریخ نگاری جنگ مورد توجه قرار میگیرد. به عنوان مثال پیدایش انسجام و ثبات سیاسی در ایران برای دفاع همهجانبه در برابر تجاوز عراق و حذف منافقین، پیشبینی و هدفگذاری نشده بود، ولی مورد استقبال قرار گرفت و تحقق یافت. همچنین برخورداری ج.ا. ایران از نفوذ منطقهای و قدرت بازدارندگی به عنوان دستاوردهای تجربه جنگ، برای بنیانگذاری شالوده جدید قدرت دفاعی کشور، به عنوان پیروزی ایران ارزیابی میشود.
معیارهای چهارگانه برای تعریف مفهوم پیروزی و شکست در جنگ، بیشتر از نگاه سیاسی - نظامی و راهبردی به جنگ است. حال آنکه مفاهیم پیروزی و شکست در جنگ دفاعی - مقاومتی و در برابر تجاوز و اشغالگری، تعریف متفاوتی دارند و از معیار اخلاقی و هویتی پیروی میکنند که با ماهیت جنگ غزه نیز همخوانی دارد.
اگر جنگ یک پدیده اجتماعی فرض شود، معیار پیروزی و شکست را باید در ذهنیت و باورهای یک جامعه از هویت خود در برابر دشمن و درسهای برآمده از آن برای بازتولید قدرت دفاعی و توسعه کشور پس از جنگ، مورد کندوکاو قرار داد. به همین دلیل تأکید میشود که جنگ بر سرشت و سرنوشت جوامع تأثیر اساسی دارد. چنانکه نتیجه جنگ در برخی کشورها، موجب انحطاط فرهنگی و از دست دادن اعتماد به نفس ملی شده است. چنان که جامعه ایران پس از شهریور 1320، دچار همین وضعیت شد. در غیر این صورت کودتای 28 مرداد 1332 با شکست همراه میشد.
ملاحظلات یاد شده فارغ از قضاوتهای تاریخی و مناقشهآمیز درباره گذشته، از این نظر اهمیت دارد که برخلاف باورهای اولیه برای تفسیر معیار پیروزی در حین جنگ، با ظهور شرایط جدید و تغییر در مفاهیم، دامنه تفسیر از پیروزی و شکست در جنگ تغییر خواهد کرد.