ایرانیان جهان
مامور سابق سیا: آیا بایدن جرات نه گفتن به اسرائیل را دارد؟
چهارشنبه 10 شهريور 1400 - 04:39:30
ایرانیان جهان - مشرق /دور جدید تهدیدهای صهیونیستی-آمریکایی علیه ایران از حمله به کشتی «مرسر استریت» شروع شد که تهران را مقصر آن معرفی می‌کنند، اما عملیات پرچم دروغین اسرائیل به نظر می‌آید؛ باید دید آیا بایدن فریب می‌خورد.
 با روی کار آمدن «نفتالی بنت» نخست‌وزیر جدید رژیم صهیونیستی، چنان‌که پیش‌بینی هم می‌شد (جزئیات بیش‌تر)، این رژیم افراطی‌تر و گستاخ‌تر شده است. طی هفته‌های اخیر، صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها ایران را مستقیم و غیرمستقیم به جنگ تهدید کرده‌اند. نقطه‌ی آغاز این دور جدید از لفاظی‌ها به حمله‌ی مشکوکی علیه یک نفتکش ژاپنی-اسرائیلی به نام «مرسر استریت» در سواحل عمان برمی‌گردد که طبق معمول، بلافاصله به ایران نسبت داده شد. در حالی که شواهد و قرائن مختلف نشان می‌دهند ایران به هیچ عنوان انگیزه‌ی انجام چنین حمله‌ای را نداشته و از آن نفعی نمی‌برد. از سوی دیگر، اسرائیل که به دنبال جنگ علیه ایران و بر هم زدن میز مذاکرات هسته‌ای است، احتمالاً برای مجاب و همراه کردن دولت بایدن دست به چنین اقدامی زده باشد.

ایرانیان جهان


تصویری از نفتکش مرسر استریت در سال 2016؛ آمریکا و اسرائیل حمله‌ی اخیر به این نفتکش را به گردان ایران انداخته‌اند و بر همین اساس دور جدیدی از تهدیدهای نظامی علیه تهران را آغاز کرده‌اند
«فیلیپ جرالدی» متخصص سابق ضدتروریسم سی‌آی‌ای و افسر سابق اطلاعات نظامی آمریکا اخیراً طی گزارشی تحت عنوان «آیا حمله به نفتکش [مرسر استریت] یک عملیات پرچم دروغین اسرائیلی بود؟ » در پایگاه تحلیلی آمریکایی «اونز ریویو» به همین موضوعات پرداخته است. آن‌چه در ادامه می‌خوانید، ترجمه‌ی گزارش جرالدی است.
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های محافل رسانه‌ای-اندیشکده‌ای بین‌المللی این گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ لزوماً مورد تأیید نیست.
یاغی‌ترین کشور جهان و قدرتی رو به افول
ما در آمریکا در حال حاضر تحت حکومتی زندگی می‌کنیم که عمدتاً مخفیانه عمل می‌کند؛ تحت اداره‌ی قوه‌ی مجریه‌ای که تفکیک قوا طبق اساس قانون اساسی را نادیده می‌گیرد؛ و خودش تحت حمایت قوه مقننه‌ای است که بیش‌تر به دنبال مهندسی اجتماعی است تا تأمین منافع مردم آمریکا. ایالات متحده، در کنار صمیمی‌ترین دوست و متحد جعلی‌اش اسرائیل، به یاغی‌ترین کشور جهان تبدیل شده و اصرار می‌کند حق حمله در هر زمانی به هر کسی را دارد که از به رسمیت شناختن رهبری [و سلطه‌ی جهانی] واشینگتن امتناع کند.
آمریکا کشوری در حال افول است؛ نفوذش در پی مجموعه‌ای از فجایع سیاست خارجی و نظامی تضعیف شده است؛ فاجعه‌هایی که از ویتنام شروع شدند و اخیراً عراق، افغانستان، لیبی، سوریه، یمن و اوکراین را در بر گرفته‌اند. در نتیجه، احترامِ [سایر کشورها نسبت به] آمریکا به‌ویژه طی بیست سال گذشته، از زمان اعلام جنگ علیه تروریسم، به‌شدت کاهش یافته است. به علاوه، ایالات متحده به یک کشور بدهکار تبدیل شده که پول چاپ می‌کند تا سیاست بیهوده‌ی هژمونی جهانی‌اش را تداوم ببخشد؛ سیاستی که هیچ‌کس به جز خود آمریکا نه آن را می‌خواهد و نه برایش احترامی قائل است.
در برخی محافل، این‌گونه استدلال می‌شود که دونالد ترامپ، که به طرز ناامیدکننده‌ای نادان بود، و جو بایدن، که عقلش رو به زوال می‌رود، دست‌کم یک کار مثبت انجام داده‌اند، و آن این است که آمریکایی‌ها را از یک جنگ گرم واقعی با هر کسی که قادر به مقابله‌به‌مثل باشد، عملاً یعنی روسیه و احتمالاً چین، دور نگه داشته‌اند. حتی اگر چنین هم باشد، باز هم می‌توان سیاست خارجی دست‌وپاچلفتی آمریکا را زیر سؤال برد؛ سیاست خارجی‌ای که هیچ اثری از منافع ملی واقعی در آن نیست و صرفاً افتضاحی است که دیر یا زود به بار خواهد آمد؛ هیچ دکمه‌ی خاموشی ندارد؛ و دو رقیب اصلی آمریکا را وادار کرده، خواه‌ناخواه، تبدیل به دشمن شوند؛ در حالی که نه مسکو و نه پکن به دنبال چنین چیزی نبودند.

ایرانیان جهان


تصاویری از خروج آخرین آمریکایی‌ها و متحدانشان از سفارت واشینگتن در «سایگون» پایتخت ویتنام جنوبی، در سال 1975 (چپ) و خروج آخرین آمریکایی‌ها و متحدانشان از سفارت واشینگتن در «کابل» پایتخت افغانستان در سال 2021؛ قدرت آمریکا در نتیجه‌ی مجموعه‌ای از تصمیمات اشتباه در سیاست خارجی تضعیف شده است که از ویتنام آغاز شد و با افغانستان همچنان ادامه دارد 
متحدهای بی‌مصرف در خاورمیانه
بر خلاف این ادعا که ترامپ و بایدن از جنگ گریزان هستند، اتفاقاً هر دوی آن‌ها با حمله به اهدافی هم در سوریه و هم در عراق مرتکب جنایت جنگی شده‌اند؛ یکی از این حملات، ترور قاسم سلیمانی، ژنرال ارشد ایرانی، در ماه ژانویه‌ی سال 2020 بود. اگرچه آن زمان ادعا می‌شد این حملات ماهیت تلافی‌جویانه داشته‌اند، اما شواهدی که بتوانند این ادعا را اثبات کنند، یا تعمداً جعل شده بودند، یا اصلاً وجود خارجی نداشتند.
 بخشی از مشکل واشینگتن این است که خودش را به طرز جدایی‌ناپذیری با تعدادی به‌اصطلاح «متحدِ» بی‌مصرف در خاورمیانه گره زده است، که واضح‌ترینِ آن‌ها اسرائیل و عربستان هستند. خطر واقعی این نیست که جو بایدن یا کاملا هریس دست به اقدامی واقعاً احمقانه بزنند، بلکه این است که ریاض یا اورشلیم [تل‌آویو] لقمه‌ای بزرگ‌تر از دهن‌شان بردارند و بعد به عنوان «متحدان» آمریکا از عمو سام بخواهند نجاتشان بدهد. بایدن نیز نخواهد توانست مقاومت کند؛ به‌ویژه اگر لابی اسرائیل باشد که فشار می‌آورد.
شاید یکی از جالب‌ترین مقاله‌های خبری-تحلیلی در همین راستا که از مدت‌ها قبل تا الآن خوانده‌ام، مقاله‌ای بود که اخیراً در بیزنس‌اینسایدر منتشر شد. نویسنده‌ی این مقاله فردی به نام «میچل پلیتنیک» است که رئیس [سازمان رسانه‌ای-تحلیلی] «بازاندیشی سیاست خارجی» توصیف شده است. این مقاله، تحت عنوان «روسیه و اسرائیل ممکن است در سوریه در مسیر برخورد باشند»، می‌گوید تعهد روسیه به سوریه، از یک سو، و اراده‌ی اسرائیل برای بازدارندگی فعالانه مقابل ایران و نیروهای نیابتی‌اش، از سوی دیگر، سازش‌پذیر نیستند؛ و آمریکا اکنون در موقعیت بسیار دشواری قرار گرفته که ممکن است به‌راحتی به گرفتار شدن واشینگتن در یک جنگ گرم جدید منتهی شود. کاخ سفید باید بسیار محتاطانه رفتار کند، چون قاعدتاً نمی‌خواهد پیام‌های اشتباهی چه به مسکو و چه به اورشلیم مخابره کند؛ این در حالی است که درک این مسئله ممکن است فراتر از ظرفیت جنگ‌طلبان عضو شورای امنیت ملی آمریکا باشد.
حمله به نفتکش «مرسر استریت»
برای درک بهتر مقاله‌ی پلیتنیک در شرایط کنونی و با توجه به شایعات درباره‌ی جنگ، می‌توان به یکی دیگر از مقاله‌های بیزنس‌اینسایدر درباره‌ی حمله‌ی 30 جولای [جمعه، 8 مردادماه 1400] با [دو] پهپاد انفجاری به یک نفتکش در سواحل عمان، در شمال اقیانوس هند، اشاره کرد که منجر به کشته شدن دو خدمه‌ی این نفتکش شد: یک بریتانیایی و یک رومانیایی. اسرائیل و واشینگتن بلافاصله این حمله را به ایران نسبت دادند؛ در حالی که تنها سندی که ارائه دادند این بود که قطعات پهپاد نشان می‌دهند ساخت ایران بوده؛ که خیلی چیزی را اثبات نمی‌کند، چون این پهپادها در دسترس و مورد استفاده‌ی بازیگران مختلفی در سراسر خاورمیانه و آسیای مرکزی هستند.
نفتکش مورد بحث، «ام‌تی مرسر استریت» بود که تحت پرچم لیبریا حرکت می‌کرد، اما متعلق به ژاپن و تحت مدیریت «زودیاک مریتایم» بود؛ شرکت بین‌المللی مدیریت کشتیرانی که مقر آن در لندن است و مالکیتش متعلق به «ایال اوفر» [میلیاردر و] غول اسرائیلی صنعت حمل‌ونقل است. این کشتی [زمانی که هدف قرار گرفت] خالی بود؛ داشت به طرف محل سوار کردن محموله‌اش می‌رفت؛ و خدمه‌ای از کشورهای مختلف داشت. ناگزیر، گزارش‌های اولیه‌ی رسانه‌ها متکی به تجزیه‌وتحلیل آمریکا و اسرائیل بود؛ آن‌ها هم می‌گفتند دولت تازه‌انتخاب‌شده‌ای که دارد کنترل امور را در تهران در دست می‌گیرد، این حمله را به منظور هشدار یا انتقام‌جویی، انجام یا سفارش داده است.
تونی بلینکن، وزیر خارجه‌ی آمریکا، که امکان نداشت خبر داشته باشد چه کسی این حمله را انجام داده، در ابراز دیدگاه «قطعی» اش در این‌باره به هیچ عنوان تعلل نکرد و گفت: «ما اطمینان داریم که ایران این حمله را انجام داده است... در حال هماهنگی با شرکایمان برای در نظر گرفتنِ گام‌های بعدی [علیه ایران]، و همچنین مشورت با دولت‌های درون منطقه و فراتر از آن درباره‌ی واکنش مناسب هستیم، که [قطعاً] در آینده انجام خواهد شد»
«فرماندهی مرکزی آمریکا» («سنتکام») نیز باعجله انگشت اتهام را به طرف ایران نشانه رفت و اعلام کرد: «استفاده از پهپادهای «حمله‌ی یک‌طرفه» به سبک «کامی‌کازه» [حملات انتحاری خلبان‌های ژاپنی در جنگ جهانی دوم] که توسط ایران طراحی و تولید شده‌اند، رویه‌ای روبه‌رشدی در منطقه است. ایران و نیروهای نیابتی‌اش فعالانه از این پهپادها علیه نیروهای ائتلاف در منطقه استفاده می‌کنند؛ از جمله علیه اهدافی در عربستان و عراق.»
«اسرائیل آمادگی حمله به ایران را دارد»
تهران دست داشتن در این حملات را تکذیب کرد، اما بنی گانتز، وزیر دفاع اسرائیل، نپذیرفت و تهدید کرد که اسرائیل به ایران حمله خواهد کرد[8]. گانتز گفت: «ما به نقطه‌ای رسیده‌ایم که باید اقدام نظامی علیه ایران انجام دهیم. جهان باید همین حالا علیه ایران اقدام کند... اکنون زمان عمل است؛ حرف کافی نیست... زمان اَعمال دیپلماتیک، اقتصادی و حتی نظامی است. در غیر این صورت، این حملات ادامه خواهند یافت.» وزیر دفاع اسرائیل همچنین تأیید کرد که «بله؛ اسرائیل آمادگی حمله به ایران را دارد.»
نفتالی بنت، نخست‌وزیر جدید اسرائیل، نیز همین تقاضا را کرد و گفت اسرائیل می‌تواند «... به‌تنهایی اقدام کند. آن‌ها [ایرانی‌ها] نمی‌توانند با آرامش در تهران بنشینند و کل خاورمیانه را به آتش بکشند؛ آن [دوره] دیگر تمام شد. ما دارم تلاش می‌کنیم همه‌ی جهان را بسیج کنیم؛ اما وقتی زمانش بشود، می‌دانیم چگونه به‌تنهایی اقدام کنیم.» اگر بخواهیم سطح این حمله‌های شفاهی اسرائیلی‌ها را معیار قرار بدهیم، آن‌وقت حمله به ایران قریب‌الوقوع به نظر می‌رسد. 
کی؟ ایران! کجا؟ ایران!
به فاصله‌ی فقط چند روز پس از حمله به ام‌تی مرسر استریت، گزارش وحشت‌زده‌ای درباره‌ی ربوده شدن یک نفتکش دیگر توسط پرسنلی منتشر شدکه در ابتدا گفته می‌شد «لباس ارتش ایران» را به تن داشته‌اند. البته «... حادثه‌ی کشتی‌ربایی در آب‌های بین‌المللی در خلیج عمان» مسالمت‌آمیز به پایان رسید؛ اما وزارت خارجه‌ی آمریکا متعاقباً اعلام کرد: «می‌توانیم تأیید کنیم که پرسنل کشتی پرچم «آسفالت پرینسس» تحت پرچم پاناما، این کشتی را ترک کرده‌اند... ما معتقدیم این پرسنل ایرانی بوده‌اند، اما در حال حاضر در موقعیتی نیستیم که این را تأیید کنیم.»
به این ترتیب دولت آمریکا اصلاً نمی‌داند چه کسی علیه چه کسی چه کاری کرده، اما مشخصاً مایل است ایران را متهم کند و اگر اسرائیل تصمیم به شروع جنگ گرفت، این اقدام را نادیده بگیرد. «پت بوکانان» نویسنده‌ی محافظه‌کار [آمریکایی]، حق دارد حمله‌ی پهپادی علیه مرسر استریت را با حادثه‌ی «خلیج تونکین» در سال 1964 مقایسه کند حادثه‌ای که عمداً توسط دولت لیندون بی. جانسون تحریف شد و برای توجیه گسترش سریع دخالت آمریکا در جنگ ویتنام مورد استفاده قرار گرفت. بوکانان می‌گوید به هیچ وجه مشخص نیست که ایران پشت حمله به مرسر استریت بوده است؛ اتفاقاً دلایل خوبی برای تردید در این‌باره وجود دارد؛ از جمله امید ایران به لغو تحریم‌ها علیه اقتصادش، که مستلزم دست‌به‌سینه نشستن تهران خواهد بود. به علاوه، ایران می‌دانسته که در هر صورت مقصر چنین حادثه‌ای شناخته خواهد شد؛ پس چرا باید خطر جنگی با اسرائیل و آمریکا را به جان بخرد که می‌داند نمی‌تواند در آن پیروز شود؟
عملیات پرچم دروغین
بوکانان تصریح می‌کند هر کسی که به نفتکش [مرسر استریت] حمله کرده، به دنبال جنگ است و می‌خواهد هرگونه مذاکره‌ای برای برداشتن تحریم‌ها علیه ایران را از مسیر خود خارج کند. با این حال، بوکانان دیگر نمی‌گوید چنین کسی [که همه‌ی این انگیزه‌ها را دارد] کیست. صدالبته پاسخ این سؤال اسرائیل است که دست به یک عملیات پرچم دروغین با استفاده از پهپاد ساخت ایران زده است. من این را هم به گزارش بوکانان اضافه می‌کنم که در هر صورت، بوی گندِ یک بام و دو هوا از تهدیدِ به جنگ برای انتقام‌جویی از حادثه‌ی نفتکش [مرسر استریت] به مشام می‌رسد. خود اسرائیل در گذشته به کشتی‌های ایرانی حمله کرده و مرتباً با بمباران‌های عمدتاً موفق در سوریه دست به کشتن ایرانی‌هایی زده که اتفاقاً به دعوت دولت قانونی سوریه در این کشور حضور دارند.
جو بایدنِ صهیونیست هنوز این جنایات جنگی را محکوم نکرده است؛ تونی بلینکن که یک‌باره از خواب بیدار شده هم همین‌طور. به علاوه، جو [بایدن]، که مطمئناً می‌داند نه سوریه و نه ایران تهدیدی علیه آمریکا محسوب نمی‌شوند، همچنان نیروهای آمریکایی را در سوریه نگه داشته و بخش بزرگی از این کشور را اشغال کرده که مستقیماً مقابل نیروهای کرملین واقع شده است. اسرائیل به دنبال جنگی است که به‌ناچار به عنوان خسارت جانبی، آمریکا و شاید تا اندازه‌ای روسیه را نیز درگیر خواهد کرد. آیا به این خواسته‌اش می‌رسد، یا بایدن جرأت «نه!» گفتن را دارد؟

http://www.ilandnews.ir/Fa/News/270456/مامور-سابق-سیا--آیا-بایدن-جرات-نه-گفتن-به-اسرائیل-را-دارد؟
بستن   چاپ