ایرانیان جهان
سرمقاله کیهان/ آقایانِ عامل وضع موجود! بخوانند
پنجشنبه 4 آذر 1400 - 09:22:34
ایرانیان جهان - کیهان / « آقایانِ عامل وضع موجود! بخوانند » عنوان یادداشت روز در روزنامه کیهان به قلم جعفر بلوری است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
1- شما هم حتما ماجرای حکیمی را که چشم قصاب را به عمد درمان نمی‌کرد شنیده‌اید. یک تکه کوچک استخوان هنگام زدن ساطور به چشم قصاب وارد شده و آزارش می‌داد. هفته‌ای یک بار نزد حکیم می‌آمد پانسمان می‌کرد شقه گوشتی می‌داد و می‌رفت. روزی حکیم به سفر می‌رود و امور را به شاگردش می‌سپرد. از قضا قصاب همان روز برای تعویض پانسمان می‌آید. شاگرد به محض بازکردن پانسمان تکه استخوان را می‌بیند و تعجب می‌کند از اینکه چطور استاد آن را ندیده است. استخوان را خارج می‌کند، شقه گوشتش را می‌گیرد و... حکیم که باز می‌گردد، سراغ قصاب را می‌گیرد که «چند هفته‌ای است چرا نمی‌آید؟» شاگردش با خوشحالی می‌گوید درمانش کرده و اینکه، تعجب می‌کند چطور استاد آن استخوان را نمی‌دیده است. حکیم بر سر شاگرد فریاد که «ابله! من خود آن استخوان را می‌دیدم اما آن شقه گوشت را هم می‌دیدم!»
2- برخی معضلات اقتصادی ما، مثل آن استخوان کوچک می‌مانند. آزارمان می‌دهند اما به راحتی قابل درمانند. با کمی تلاش، صبر، حمایت و همراهی می‌توان درمانشان کرد اما گاهی درمان، نان برخی قصاب‌ها را آجر می‌کند! شاید کمی عجیب به نظر برسد اما عده‌ای داخل همین کشور هستند که دوست ندارند مشکلات اقتصادی مردم حل شود. چگونه‌اش را در ادامه به تفصیل می‌خوانید. آنها در حالی که جمله «مذاکره برای حل معضلات» لحظه‌ای از دهانشان نمی‌افتد در عمل، این را نمی‌خواهند؛ لااقل الان این را نمی‌خواهند. این را ما نمی‌گوییم خودشان گاهی در لفافه و گاهی حتی به تصریح می‌گویند. می‌گویند نیازی به تضمین گرفتن از آمریکا برای اینکه زیر تعهداتش نزند و تحریم‌ها را بازنگرداند نیست. همین دیروز یکی از روزنامه‌هایشان که زمانی امضاء کری را تضمین شده می‌دانست نوشته بود: «خیالمان را راحت کنیم. آمریکا نه می‌خواهد تضمین دهد و نه می‌تواند تضمین دهد». می‌گویند اگر دفعه قبل هم دیدید از برجام خارج شد، تقصیر خودمان بود! استدلال‌ها و حرف‌هایشان با حرف‌های رقیب «مو» نمی‌زند. اصلا ما معتقدیم اگر دشمن این‌قدر صریح و با پررویی می‌گوید، «هروقت دلمان خواست زیر تعهداتمان می‌زنیم»،
به دلیل وجود همین‌هاست. می‌بینند در ایران کسانی هستند که، حرف‌های آنها را تایید و در رسانه‌هایشان در حجمی انبوه تئوریزه می‌کنند. 
آقایانِ عاملِ وضع موجود! با همین روش کشورداری و مذاکره نبود که، تمام روزنه‌های کشور را به روی دشمن گشودید و باعث وقوع آن خسارت‌های امنیتی و اقتصادی سنگین شدید؟ آیا این احتمال وجود ندارد، فضای غلطی را که در اداره امور و دیپلماسی گشودید، به دشمن جرئت انجام ترورهایی را داده باشد که پیش از آن جرئت انجامشان را نداشت؟ دیروز به نقل از «رافائل گروسی»، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی خبری منتشر شد مبنی بر اینکه درز اطلاعات محرمانه ایران حینِ بازدیدهای ماموران آژانس از مراکز هسته‌ای کشورمان، به او ارتباطی ندارد. این یعنی اگر ماموران آژانس جاسوس بودند و پس از جمع‌آوری اطلاعات، مقدمه حملات تروریستی و خرابکاری‌های بعدی را چیدند، به او ربطی ندارد و در این باره هم به ایران هیچ تضمینی نمی‌دهد! نه تضمین می‌دهند به تعهداتشان عمل کنند، نه تضمین می‌دهند دانشمندانمان را ترور نکنند و نه تضمین می‌دهند، در تاسیسات و مراکز حساس کشورمان، خرابکاری نکنند! کجای دنیا، این‌طور مذاکره می‌کنند؟ اصلا چرا این‌قدر وقیح وارد مذاکره می‌شوند؟ 
جز این است که می‌بینند کسانی در ایران هستند که، حرف آنها را عیناً تکرار می‌کنند؟!
3- ممکن است عده‌ای بپرسند، چرا آن جریان سیاسی در کشور نباید بخواهد اوضاع اقتصادی و سیاسی کشور سر و سامان بگیرد. پاسخ این سؤال مهم به خاطر این دولتی است که اکنون روی کار آمده. بخوانید:
هرقدر این دولت در حل معضلات اقتصادی که به ارث برده موفق عمل کند، غلط بودن راهی که آنها طی 8 سال پیموده‌اند، نمایان‌تر می‌شود. موضوع برای طیفی از آنها(نه همه آنها) اصلا اقتصاد و معیشت نیست. موضوع هست و نیست‌شان است. آنها ادامه حیات سیاسی‌شان در گرو شکست این دولت و این مسیر است. تردید نداشته باشید در اتاق‌های فکرشان به این نتیجه رسیده‌اند که: «این دولت نباید موفق شود درغیر این صورت فاتحه همه مان خوانده است.» راز تمام این هجمه‌ها که در پوشش واژه مقدسِ «نقد» انجام می‌شود در همین یک نکته نهفته است. کافی است یک مسئول دولتی، کلمه‌ای را اشتباه تلفظ کرده و جای مثلا فتحه کسره بگذارد، قیامت به راه می‌اندازند. پیروزی آقای رئیسی در انتخابات - چه ایشان بخواهند و چه نخواهند- «بازگشت جریان انقلابی» تعبیر شده و مردم او را نماینده این جریان می‌بینند؛ گروه‌های سیاسی هم هستند که فلسفه وجودی‌شان، مقابله با چنین جریانی است. لذا مخالفت‌شان از بهبود اوضاع، کاملا قابل درک است! اما فارغ از سنگ‌اندازی‌های چنین جریان‌های سیاسی مخربی، راه‌حل چیست؟
4- با وقوع بحران بزرگ اقتصادی آمریکا در دهه 20 و 30 میلادی(اواخر دهه 20 و اوایل دهه 30)، مقامات آمریکایی دست به کار شدند. بین جامعه‌شناسان، اقتصاددانان، روانشناسان، هنرمندان و هر کسی که می‌توانست کاری کند، تقسیم کار صورت گرفت. فیلمساز برای کاستن از غم و غصه مردمی که حالا بیکار و فقیر شده بود، کمدی ساخت. جامعه‌شناس، فرمول خود را آماده کرد و به روانشناس داد. روانشناس با اعلام اینکه، کمک مالی زیاد می‌تواند بخشی از جامعه فقیر اما «مستعد کار کردن» را به تنبلی سوق دهد، راهکار جامعه‌شناس را تصحیح کرد. سرانجام فرمول نهایی آماده شد: «شناسایی دقیق اقشار آسیب‌پذیر و ارائه کمک‌های ماهیانه» به‌اندازه‌ای که دیگران، با دیدن آن ترغیب به «از کار افتاده نشان دادن خود» نشوند. فرمول پیاده شد و بیکاری و فقر پس از چند سال و چندبار اصلاحیه خوردن جواب داد و «معضل» تا حد قابل قبولی حل شد.
این یعنی وقتی کشوری دچار بحران می‌شود، در گام اول باید تمام ظرفیت‌ها را وارد میدان کرد. امروز باید فیلمساز ما، جامعه‌شناس ما، روانشناس ما، دانشمند و نخبه ما و حتی منتقدان ما به کمک دولت بیایند (که بسیاری از آنها آمده‌اند و با مقامات دولتی هم دیدارهایی داشته‌اند). منتقد، یکی از همان ظرفیت‌هایی است که به بهبود شرایط کشور کمک می‌کند و تعطیلی انتقاد کارشناسی و دلسوزانه به نفع کشور نیست. انتقاد البته به معنای میدان دادن با ناکارشناس‌ها نیست. یکی از بزرگترین اشتباهات دولت قبل حواله دادن منتقدان به جهنم بود. صفاتی که دولت قبل به پیشانی منتقدان می‌زد را اگر اینجا لیست کنیم، مثنوی «هفتاد من کاغذ می‌شود». کدام هشدار و پیش‌بینی منتقدان دولت آقای روحانی، محقق نشده؟ 
تیتر درشت نزدیم که «تحریم‌ها می‌ماند هسته‌ای می‌رود؟» منتهی دوباره تأکید می‌کنیم، فرق است بین انتقادکارشناسی با تخریب و شارلاتانیسم رسانه‌ای. به همان‌اندازه‌ای که 
میدان دادن به انتقادهای کارشناسانه به عبور کشور از بحران کمک می‌کند، میدان دادن به شیپورچی‌های دشمن، جلوی رفع مشکلات را می‌گیرد!

http://www.ilandnews.ir/Fa/News/289364/سرمقاله-کیهان--آقایانِ-عامل-وضع-موجود!-بخوانند
بستن   چاپ