از «فوریت مقابله با خطر طالبان« تا «شکست ماهیگیران بازار ارز!» و «ترس اسراییل از رویکرد تعاملی پزشکیان»
خاورمیانه
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - به گزارش روزنامه های امروز پنجشنبه 11 مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران و بازتاب رسانه ای آن در جهان، دیدار مقامات کشورهای مختلف با رئیس جمهور و آغاز ماجراجویی یوزها در دایره طلایی در صفحات نخست روزنامه ها برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:
ترس اسراییل از رویکرد تعاملی پزشکیان
احمد شیرزاد طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان ترس اسراییل از رویکرد تعاملی پزشکیان نوشت: 1) مجموعهای از تحولات بینالمللی را باید بررسی کرد تا پشتپرده تحلیلی ترور اسماعیل هنیه روشن شود.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
معنای نخست این ترور و ریشه هایش آن است که دولتی در ایران روی کار آمده که نگاه و رویکرد تعاملی با دنیا داشته و بنا دارد سرفصلی جدید در حوزه سیاست خارجی ایران رقم بزند. رهبر انقلاب هم در سخنان اخیر خود حتی در رابطه با کشورهای اروپایی هم اشارهای به این معنی داشتند که اگر اروپاییان دست از دشمنی برداشته و منافع ایران را محترم بشمارند، ایران منعی برای مذاکره و توسعه روابط ندارد. رویکرد دولت جدید هم یک سیاست خارجی فعالانه است. در شرایطی که مسعود پزشکیان در نطق تحلیف خود بر رشد سیاستهای منطقهای و بین المللی ایران تاکید کرد و این تاکید هم همراه با وفاق ملی ایرانیان بود و از سوی دیگر، نمایندگان هم آن را تایید کردند، معنای این ترور آن است که رویکرد جدید دولت در عرصه سیاست خارجی و تلاش دولت برای ایجاد وفاق داخلی، بیش از هر فرد و جریانی منافع نتانیاهو را به خطر میاندازد. روندی که نشان میدهد ایران باید با قوت و قدرت بیشتری این مسیر تعاملی را دنبال کند. چرا که اسراییل دشمن شماره یک ایران، فلسطین و کشورهای اسلامی است.
پرسشی که در این میان مطرح است نحوه واکنش ایران به این ترور است. منافع ملی در شرایطی تضمین میشود که واکنش ایران یک واکنش عقلانی و متناسب باشد و بر مبنای هیجان و احساس نباشد. حتما باید سنجیده و عاقلانه واکنش نشان داد. واژه به واژه پیام رهبری و رییسجمهور حساب شده بودند، در عین تاکید بر عزت ملی ایرانیان و اعاده حیثیت و غرور ملی، لحن و ادبیات پیام هیجانی و شتابزده نبود. نوعی عقلانیت پشت آن دیده میشود. واکنشهای دیپلماتیک جمهوری اسلامی چه در سطح وزارت خارجه و چه توییت نمایندگی ایران در سازمان ملل و چه واکنش وزیر خارجه در مطالبهگری از شورای امنیت سازمان ملل و... نشان میدهد که ایران حداقل در رابطه با اقدام نظامی، متناسب با عمل بیشرمانهای که توسط اسراییل انجام شده، عجله ندارد. احتمالا با یک همکاری بینالمللی با محور مقاومت، واکنش سنجیدهای به تحرکات روزهای اخیر اسراییل نشان داده میشود. نباید فراموش کرد ترور هنیه، چه ترور فواد شکر در بیروت و... موضوعات کوچکی نیستند که بتوان به راحتی از آن عبور کرد. فکر میکنم محور مقاومت بیش از هر زمان دیگری متحد و متفق در مبارزه با اسراییل است. بسیاری دیگر از کشورهای اسلامی مانند ترکیه، مصر و قطر که میانجی مذاکرات صلح بودند این ترور را محکوم کردند. معتقدم شرایط بیش از هر زمانی در افکار عمومی جهانی و مناسبات بینالمللی به ضرر اسراییل است. ایران هم باید از این فرصت هوشمندانه استفاده کند.
این ترور در زمانی به وقوع پیوسته که هم بحث آتش بس در غزه مطرح شده و هم حماس و تشکیلات خودگردان به سمت آشتی ملی حرکت کرده بودند. هنیه یک فرمانده نظامی صرف نبود بلکه یک رهبر سیاسی بود. اگر قرار بود مذاکرهای برای صلح صورت بگیرد، علیالقاعده طرف مذاکره اسراییلیها هنیه و همکارانش بودند. وقتی طرف مذاکره از سوی اسراییل ترور میشود، یعنی اسراییل به دنبال صلح نیست، بلکه به دنبال جنگ افروزی است. این روند هر نوع تلاش برای آتش بس را بیفایده میکند. به نظرم نتانیاهو بیش از هر زمان دیگری به دنبال ایجاد جنگ منطقهای است تا امریکا هم وارد جنگ شود تا بقای خود را در قدرت تضمین کند. بر این مبنا معتقدم، ترور هنیه تاثیرات عینی در مذاکرات صلح و آتش بس دارد و مسیر صلح و آتش بس را دشوار میکند. موضوع دولت خودگردان هم متاثر شده و آنها برای ادامه سیاستهای خود مقبولیت کافی نخواهند داشت. آنها مجبور هستند به سیاستهای حماس و حزبالله نزدیک شوند.
شکست ماهیگیران بازار ارز! روزنامه جوان طی یادداشتی در شماره امروز خود نوشت: نکته مهم در ماجرای شهادت اسماعیل هنیه در تهران، تکاپوی دلالان ارزی برای تحقق اهداف سوداگرانهشان است. از همان ساعات نخست اعلام خبر شهادت اسماعیل هنیه دلالهای ارزی و کانالهای تلگرامی دست به کار شدند و سعی داشتند با تشدید نوسانات در بازار ارز دلار را بار دیگر به کانالهای بالاتر برسانند. نکته قابل توجه آن است که قیمت ارز در روزهای گذشته در حال گذر از کانال 57هزار تومان و ورود به کانال 56هزار تومان بود، اما دیروز به یکباره و بعد از انتشار اخبار مربوط به تنشهای سیاسی روند صعودی به خود گرفت، بنابراین باید تأکید کرد این افزایش قیمتها صرفاً واکنش هیجانی بازار به رویدادها بوده است و تداوم نخواهد داشت. طبق تأکید کارشناسان، نباید التهابات احتمالی بازار ناشی از رخدادهای سیاسی را بلندمدت دانست، زیرا واقعیت این است که نوسانات اینچنینی کاملاً مقطعی و زودگذر است.
گزارشهای رسیده از بازار ارز حاکی است صبح روز گذشته، همزمان با ترور شهیداسماعیل هنیه در تهران، دلالهای ارزی به تکاپو افتادند تا بار دیگر بر طبل نوسانات ارزی بکوبند و از آب گلآلود ماهی بگیرند. در ساعات آغازین روز گذشته، قیمت دلار در کانالهای غیررسمی خرید و فروش ارز میان 60 تا 61هزار تومان در حال نوسان بود، دلالها نیز خریدار ارز نبودند. با توجه به نوسان افزایشی دلار و یورو در ساعات آغازین دیروز نرخ پیشنهادی دلالان برای خرید از متقاضیان فروش، همان نرخ خرید در روزهای گذشته بود، به عبارتی آنها قیمت ارز را با نرخ نوسانی روز به فروش میرساندند، اما از کسانی که متقاضی فروش بودند، ارز را با نرخ روزهای گذشته خریداری میکردند. گزارش میدانی ایسنا حاکی است روز گذشته بازار ارز نسبت به روزهای گذشته کمتقاضاتر بود و دلالها نیز فروشنده بودند، نه خریدار. در زمان تنظیم این گزارش، دلار با قیمت نوسانی 60هزار تومان از سوی دلالها به فروش میرسید و با نرخ نوسانی 58 تا 59هزار تومان از طرف آنها خریداری میشد. همچنین یورو در بازار غیررسمی نیز با نرخ 65 تا 66هزار تومان از سوی دلالها به فروش میرسید و با نرخ 63هزار و 500 تومان از طرف آنها خریداری میشد که نشان از شکاف و فاصله غیرواقعی میان نرخ خرید و فروش ارز دارد.
وضعیت در کانالهای تلگرامی نیز به همین رویه بود و قیمت دلار از مرز 60هزار تومان گذشت، اما از بعد ازظهر روز گذشته به کانال 59 تا 60هزار تومان کاهش یافت. این وضعیت در بهار امسال و پس از عملیات نظامی ایران علیه رژیمصهیونیستی نیز رخ داده بود، اما در همان زمان نیز شاهد بودیم که بازار بعد از گذشت مدت کوتاهی به روال قبل خود بازگشت.
عبور اسرائیل از تمامی خطوط قرمز سیاسی، دیپلماتیک، نظامی و امنیتی علیرضا عرب طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان پیام ها و پیامدهای ترور در تهران نوشت: ترور اسماعیل هنیه در قلب تهران، مصداق عبور اسرائیل از تمامی خطوط قرمز سیاسی، دیپلماتیک، نظامی و امنیتی محسوب می شود. میزان خشونت اسرائیل رابطه مستقیم با تضعیف و تخریب روزافزون اوضاع امنیتی، نظامی، سیاسی و دیپلماتیک آن در جنگ فرسایشی چند جبهه ای و چند عرصه ای 9ماهه در غزه دارد. ترور هنیه و شهادت ایشان در تهران، در راستای تلاش اسرائیل برای احیای حیثیت و اعتبار اطلاعاتی و نظامی اش که در 7 اکتبر فروپاشید، محسوب می شود. افزون بر این، در شرایطی که پس از ناکامی در ترور محمد ضیف، انتقادات داخلی نسبت به بیهودگی تداوم نبرد در غزه در مناطق اشغالی بیشتر شده و مخالفت نتانیاهو با مبادله اسیران و آتشبس، وی را در موقعیت دشواری قرار داده، او درصدد بهانهجویی برای اقناع بدنه سیاسی و نظامی حکومت اسرائیل به ادامه نبرد، حداقل تا بعد از انتخابات ریاستجمهوری آمریکاست. بدین امید که با پیروزی ترامپ، مانعی برای گسترش اقدامات نظامی و تشدید جنایات، نهفقط در غزه، بلکه در سوریه و لبنان و حتی افزایش ترور و خرابکاری در ایران نیز نداشته باشد. علاوه بر این که شهادت اسماعیلهنیه، در تداوم حذف شهید صالحالعاروی، در راستای تضعیف جناح نزدیک به ایران در جنبش حماس صورت گرفته است.واقعیت این است که طی 9 ماه اخیر اسرائیل در باتلاق یک جنگ نظامی فرسایشی ،چندجبهه ای و چند عرصه ای فرورفته است. رژیم صهیونیستی میداند ادامه این وضعیت و جنگ در غزه، آوردهای برای آن ها نخواهد داشت و این را بهتر از مورد اول میداند که توقف جنگ نیز به معنای اعلان شکست و تسریع در روند اضمحلال است، بنابراین آن ها خوب میدانند این معادله برای آن ها یک وضعیت باخت - باخت است. آن ها در درون مرزهای فلسطین اشغالی درگیر یک جنگ مهم و سرنوشتساز با حماس و جهاد به عنوان ضلعی از جبهه مقاومت هستند و از بیرون سرزمینهای اشغالی نیز با اضلاع دیگر جبهه مقاومت مواجه هستند؛ اضلاعی که تلاش میکنند از پیروزی طوفان الاقصی مراقبت و صهیونیستها را ناچار کنند جنگ را پایان دهند.اکنون با توجه به محدودیت های ژئوپلیتیک اسرائیل، جنگ نظامی فرسایشی چند جبهه ای و چند عرصه ای، بدترین سناریو برای اسرائیل محسوب می شود و اعتبار نظامی، سیاسی و بین المللی آن را به شدت تضعیف کرده و پایانی هم بر آن متصور نیست. لذا اسرائیل درصدد بهره گیری از توانایی های اطلاعاتی و تکنولوژیک خود در چار چوب یک جنگ اطلاعاتی با محور مقاومت است تا شاید بتواند حداقل با احیای اعتبار و حیثیت اطلاعاتی اش، شکست در جنگ فرسایشی را حداقل در سطح افکار عمومی داخلی و خارجی جبران کند. واقعیت این است که بعد از 7 اکتبر، معادلات بازدارندگی در منطقه غرب آسیا به نحوی بنیادین دچار تحول شده است و محور مقاومت و به ویژه جمهوری اسلامی ایران باید این تحول را به رسمیت شناخته و معادلات بازدارندگی و استراتژی امنیتی و نظامی خود را با شرایط جدید متحول سازد. یکی از بزرگ ترین درس های 7 اکتبر و عملیات «وعده صادق» در 14 آوریل برای کشورمان، شناخت کامل تر و دقیق تر محدودیت ها، مشکلات، چالش ها و حتی خطرات متعدد عملیاتی گروه های مقاومت و اقدامات موشکی و پهپادی ایران در سطح منطقه و به ویژه در چارچوب یک رویارویی مستقیم، طولانی و گسترده با اسرائیل است. لذا پاسخ محور مقاومت باید همسو، هم افزا، سخت و دردناک و بازدارنده باشد. این پاسخ دردناک و بازدارنده باید سطوح دیپلماتیک، نظامی و امنیتی را شامل شود. به احتمال فراوان ترور هنیه، سبب تشدید تنش در منطقه غرب آسیا خواهد شد و حتی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را تحت تاثیر قرار خواهد داد. همچنین در عرصه داخلی فلسطین سبب ارتقای بیش از پیش جایگاه، اعتبار و مشروعیت حماس و گفتمان مقاومت در جغرافیای فلسطین خواهد شد. به احتمال فراوان این ترور مذاکرات آتش بس را متوقف خواهد کرد و تحت این شرایط بر جنگ غزه پایانی متصور نیست.
فوریت مقابله با خطر طالبان
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود به مساله خطر طالبان پرداخت و نوشت: یکی از فوریترین کارهای دولت چهاردهم روشن کردن تکلیف اتباع غیرمجاز افغانستانی موجود در ایران و مهمتر از آن، روشن کردن تکلیف رابطه نظام جمهوری اسلامی با حکومت خودخوانده گروه تروریستی طالبان است.
درباره این موضوع و ابعاد آن چند نکته قابل تامل وجود دارند که رئیس جمهور پزشکیان و دولت او باید به آنها توجه نمایند.
اول آنکه تعداد اتباع افغانی موجود در ایران طبق برآوردها از 10 میلیون نفر تجاوز کرده و این رقم که بیش از 12 درصد جمعیت ایران است، رقمی غیرمتعارف و بسیار بالاتر از حدنصاب مربوط به پذیرش اتباع خارجی در عرف جهانی است. به همین دلیل، خود این تعداد غیرقابل قبول است و باید در آن تجدید نظر شود.
دوم آنکه بخش قابل توجهی از اتباع افغانستانی که به صورت غیرمجاز در ایران حضور دارند، مسلح هستند و رفتارهای غیرعادی دارند. این افراد، تعلیمدیده هستند و به صورت هدفمند به ایران اعزام شدهاند و در چند فقره جنایت نیز دست داشتهاند.
سوم آنکه علیرغم به رسمیت شناخته نشدن حکومت خودخوانده طالبان توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، این گروه تروریستی سفارت افغانستان در تهران را در اختیار دارد و دولت سیزدهم برخلاف موازین، تسهیلاتی را در اختیار این گروه قرار داده و امتیازات غیرمتعارفی را به طالبان داده است. این گروه هماکنون از نظر سازمان ملل در فهرست گروههای تروریستی قرار دارد و اکثر قریب به اتفاق دولتها حکومت این گروه بر افغانستان را به رسمیت نشناخته و سفارت افغانستان در کشورهای خود را به طالبان تحویل ندادهاند.
چهارم آنکه براساس گزارشهای مستند شورای امنیت سازمان ملل، کشور افغانستان بعد از آنکه تحت سلطه طالبان قرار گرفت به کانونی برای رشد تروریستها تبدیل شد. براساس همین گزارشهای رسمی، کشورهای منطقه به ویژه همسایگان افغانستان هماکنون در معرض تروریسم برخاسته از سلطه طالبان بر این کشور قرار دارند و از نظر امنیتی با مخاطرات جدی مواجهند. پاکستان، مدتی است درگیر این تهدیدهاست و هر روز اخبار حمله مسلحانه عناصر طالبان به مناطق مرزی این کشور با چندین کشته و زخمی به گوش میرسد. در ایران نیز این مخاطرات مدتهاست که در قالب درگیریهای مرزی و انفجار در تجمعات و حملههای مسلحانه به مردم در مراکز زیارتی امنیت کشور را به خطر انداخته است.
پنجم آنکه در نقاطی از کشورمان ازجمله اطراف تهران، شهرری، کرج و... تجمع اتباع افغانستانی بقدری زیاد و غیرعادی است که منطقه به تسخیر آنها درآمده و این وضعیت به تهدیدی جدی برای کشور تبدیل شده است. مردم نگران جان و مال و ناموس خود هستند و در سطحی بالاتر نگرانی شدیدی درخصوص تکرار آنچه توسط محمود افغان در اصفهان رخ داد و ایران را به کام بیگانگان فرو برد وجود دارد.
ششم آنکه بارها تاکید کردهایم که طالبان یک گروه تکفیری است و برخلاف ظاهری که از خود نشان میدهد درصدد کشورگشائی و تحمیل افکار و عقائد پوسیده ضدانسانی خود به نام اسلام بر سایر ملتهاست. در تازهترین مورد یکی از سران این گروه آشکارا گفته: «رژیم ایران، سفاک و کافر است و روزی از شما که شرکتان واضح است انتقام میگیریم.» وی در یک ویدیو این اهانتها را به ملت ایران کرده و آشکارا وعده حمله به ایران را داده است. حکومت خودخوانده طالبان نیز هیچ واکنشی به این اهانتها نشان نداده و با سکوت خود بر آن مهر تایید زده است.
هفتم آنکه تاکید میکنیم خواهان جنگ با طالبان نیستیم چون این دقیقاً خواسته خود این گروه و اربابش آمریکاست. دولت جمهوری اسلامی ایران میتواند با استفاده از اهرمهای سیاسی و اقتصادی و قطع کردن تسهیلات و امتیازاتی که اکنون در اختیار طالبان است، این تهدید را خنثی کند. دولت سیزدهم چنین ارادهای نداشت و به همین دلیل، کشور گرفتار این مشکل بزرگ شده است. دولت چهاردهم اگر با سرعت و قاطعیت برای رسیدن به سیاست مشخصی در قبال طالبان اقدام نکند، با مشکلات بزرگتری مواجه خواهد شد.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1175805/