بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
زهرا طیبی| مانور رسانهای و سفر میلیارد دلاری ترامپ به عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس، جدای از آوردههای مالی برای ترامپ، تلاشی برای بزرگنمایی و وزن دادن به کشورهایی مثل عربستان در مقابل ایران هم بود، اما دونالد ترامپ تقریباً بخش مهمی از صحبتهای خود را به ایران اختصاص داد. او سعی کرد ایران را کشوری ضعیف نشان بدهد، اما متقابلاً تهدیدهای جدی علیه ایران مطرح کرد و نکته متناقض این اظهارات آن بود که ابزار تهدید زمانی علیه کشوری مطرح میشود که خطری از جانب آن کشور موقعیت آن شخص یا کشور را تهدید کند. اما تأکید ترامپ بر اینکه اجازه نخواهیم داد عربستان تحت تأثیر ایران قرار بگیرد، نشان میداد برخلاف ادعاهای او، ایران هنوز قدرت قابل اتکایی در منطقه است و تاکنون نیز موقعیت آمریکا در منطقه را دچار چالشهای جدی کرده و نیروی نیابتیاش یعنی رژیم صهیونیستی در منطقه با بحرانهای زیادی دستوپنجه نرم میکند. البته او این ادعاها را میبایست برای گرفتن حق دلالیاش از عربستان، انجام میداد؛ چراکه اساساً بخش قابل توجهی از هزینههای کشورهای عربی به خاطر نگرانی آنها از افزایش نقش محوری ایران در منطقه است و آنها برای آنکه از بازی قدرتمندان در منطقه جا نمانند، اینطور دست به ولخرجی زدند.
تناقضگویی ترامپ برای ضعیف نشان دادن ایران
ترامپ بعد از امضای قرارداد 142 میلیارد دلاری خرید تجهیزات در همایش سرمایهگذاری عربستان و آمریکا هم دستکاری روانی افکار عمومی ایرانیها را رها نکرد. روی شکافها، بحرانهای اقتصادی و اجتماعی کشور دست گذاشت و تلاش کرد با تکیه بر آنها، ایران را کشوری ضعیف نشان دهد ولی متقابلاً عربستان با سرعت به سمت توسعه حرکت میکند. صحبت کنایهآمیز او در مورد توانایی عربستان در تبدیل صحرا به زمینهای کشاورزی درحالیکه ایران زمینهای کشاورزیاش را به صحرا تبدیل کرده، تکرار صحبتهایی است که نتانیاهو و چهرههای ضدایرانی فاندبگیر هم با تأکید بر آنها به دنبال القای حس تحقیر به مردم ایران هستند. البته ادعایی که ترامپ مطرح کرد، تنها یک ادعای غیرواقعی بود که فقط اثر رسانهای دارد؛ چراکه نگاهی به اطلاعات و برآوردها اثبات میکند اتفاقاً زمینهای کشاورزی در ایران افزایش پیدا کرده و عربستان هم توانسته تقریباً یک درصد از زمینهایش را به زمین کشاورزی تبدیل کند. هدف او از مطرح کردن این ادعاها در وهله اول اثرگذاری روی افکار عمومی ایرانیان و القای حس تحقیر است، علاوه بر این ترامپ برای آنکه اثبات کند ایران تحت فشار و اعمال تحریمهای آمریکا تضعیف شده، دست به بیان اظهارات و ادعاهای طعنهآمیز و بعضاً غیرواقعی زد.
تقابلسازی فیک ترامپ
ترامپ در عین آنکه تلاش کرد تا نظام حکمرانی ایران را مقابل مردم قرار دهد، اظهاراتی تکراری مطرح کرد مشابه نظرات براندازان بعد از وقوع هرحادثه و بحرانی که حکومت را مقصر مشکلات و حتی بلایای طبیعی معرفی میکنند، اما در ادامه صحبتهایش از لزوم سرکوب ایران گفت و اشاره کرد نباید اجازه دهیم «کارهایی که ایران در سوریه و لبنان انجام داد، در شبهقاره هند انجام دهد.» در ادامه هم تأکید کرد اجازه نخواهد داد عربستان تحتتأثیر ایران قرار بگیرد. این اظهارات، شباهتی به مواجهه با یک کشور ضعیفشده ندارد. این تناقضگوییهای ترامپ نشان میدهد برخلاف اظهارات او، ایران همچنان یکی از نگرانیهای اصلی آمریکا در منطقه است. البته ادعاهایی که در مورد توافق با ایران مطرح کرد هم این ادعا را اثبات میکند که ترامپ برای کم کردن این نگرانیها بهناچار مسیر مذاکره با ایران را در پیش گرفته است. او در بخشی از صحبتهایش در این همایش گفت: «میخواهم با ایران به توافق برسم تا جهان امنتر شود... من به دشمنان ابدی اعتقاد ندارم. بزرگترین دوستان کنونی آمریکا، زمانی دشمن بودند. به دنبال توافق با ایران هستم. اگر دولت ایران با این توافق مخالفت کند، راهی جز اعمال کارزار فشار حداکثری بر ایران نخواهم داشت.» این تهدید ضمنی در خود، تهمایههایی از ترس دارد. واقعیت آن است اگرچه ترامپ تلاش میکند از تهدید حمله نظامی در مورد ایران استفاده کند، اما در اصل نه خودش تمایلی به شروع جنگ دارد و نه وضعیت منطقهای و بینالمللی که آمریکا با آن مواجه است، مناسب شروع یک بحران تازه است. به همین منظور ترامپ هم با سیاست قدیمی چماق و هویج دنبال آن است که به جای جنگ به توافقی با ایران برسد. رفتاری که در چهارچوب مواجهه با ایرانی است که ابزارهای قدرت زیادی دارد و در تناقض آشکاری با صحبت تحقیرآمیز او در مورد ضعیف شدن ایران است.
حق دلالی ادا شد
واقعیت آن است سفری که ترامپ به عربستان و پس از آن به کشورهای دیگر حاشیه خلیجفارس داشت و حتی تصمیمی که در مورد عوض کردن نام خلیج فارس داشت -که بعد از واکنشهای منفی مجبور به عقبنشینی شد- در قالب تعریف توازن منطقهای به نفع آمریکا و علیه ایران تنظیم شده است. ترامپ با تقویت روابط با کشورهای عربی مثل عربستان به دنبال آن است که موقعیت خود در منطقه را تثبیت کند. پذیرش آتشبس یمن و عقبنشینی آشکار او در این مورد نشان میدهد توانمندی آمریکا برای مدیریت بحرانهای منطقهای تا حد زیادی تضعیف شده و او با اتکا به عربستان به دنبال مهار این بحرانهاست. البته عربستان هم که از توانمندی قابل اتکایی در حوزه نظامی برخوردار نیست، نگرانیهای زیادی در مورد یمن و احتمال تشدید تنشها در منطقه دارد، به همین خاطر نیز حاضر شده هزینه هنگفتی را برای خرید تجهیزات نظامی از آمریکا بپردازد. ترامپ هم که برای مدیریت بحرانهای اقتصادی و تجاری، روی سرمایهگذاری عربستان حساب ویژه باز کرده، طبیعی است که حداقل در ازای مهماننوازی ویژهای که عربستانیها داشتند، به گونهای حرف بزند که به مذاق میزبان خوش بیاید. درواقع او در همایشی که نزدیک به 600 میلیون دلار سرمایه را راهی آمریکا میکند، حق دلالی را به خوبی ادا کرد، اما با اینکه نتوانست جایگاه مهم ایران در منطقه را انکار کند، سعی کرد تا در دوگانهسازی عربستان و ایران، عربستان را در قطار سریعالسیری به سمت توسعه تعریف کند و در کنار آن به دستکاری روانی افکار عمومی مردم ایران پرداخت. واقعیت این ادعاها را باید در تحولات منطقهای که آمریکا با آن دستوپنجه نرم میکند، مشاهده کرد که ماجرای مقاومت یمنیها، بخش مهمی از این واقعیت تلخ برای آمریکاییها و متحدان منطقهایاش است.
بازار ![]()
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1437977/