ایرانیان جهان - هم میهن /متن پیش رو در ایسنا منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
محمدحسین لطفالهی| چالشها و اختلافات آنکارا با واشنگتن، اساسیتر و عمیقتر از اختلافات آمریکا با بسیاری دیگر از متحدانش در دنیاست، اما رابطه خوب رهبران دو کشور باعث شده تا ترکیه در مقایسه با سایر متحدان ایالات متحده، آسیبهای کمتری را از سیاستهای جدید کاخ سفید متحمل شود. تعرفهها علیه ترکیه از تعرفههای در نظر گرفتهشده علیه بسیاری از متحدان آمریکا کمتر است، تحریمها علیه سوریه با درخواست رئیسجمهور ترکیه لغو شده و آمریکا به طور کامل نقض حقوق بشر و سرکوب مخالفان در ترکیه را نادیده میگیرد.
در مقابل ترکیه نقش یک میانجی فعال را برای پایان دادن به جنگ در اوکراین ایفا میکند و شرایطی را فراهم کرده که پس از سالها ایالات متحده زمینه را برای خروج کامل نیروهای خود از سوریه مناسب ببیند.
با این حال، روابط میان رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه و دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده به هر میزان که خوب باشد، نمیتواند شکاف عمیق میان منافع آنکارا و واشنگتن را در برخی حوزهها پر کند. از همین رو، در ماههای پیش رو، روابط ترکیه و ایالات متحده و البته روابط اردوغان و ترامپ در معرض آزمونهایی جدی قرار خواهند گرفت.
مهمترین چالش به موضوع سوریه بازمیگردد. ترکیه مهمترین حامی احمدالشرع، رئیسجمهور جدید سوریه است. در مقابل، از زمان سقوط حکومت بشار اسد و آغاز به کار حکومت جدید در این کشور، اسرائیل تلاش کرده با اشغال بخشهایی از خاک سوریه، حملات هوایی و بمباران و دامن زدن به شکافهای قومی و قبیلهای، سوریه را به کشوری بیثبات و ورشکسته تبدیل کند. موضوع دوم، خواسته ترکیه مبنی بر لغو تحریمها علیه بخشهای نظامی این کشور و صدور مجوز مشارکت دوباره ترکیه در پروژه اف 35 است.
سونر چاغاپتای، مدیر برنامه مطالعات ترکیه در انستیتو واشنگتن در این باره نوشته است: «شما نمیتوانید رابطه آنها را دستکم بگیرید. ترامپ کشورهای قوی و رهبران قدرتمند را دوست دارد. ترکیه کشوری قوی و اردوغان رهبری قدرتمند است.»
ترکیه و آمریکا؛ ریشه تاریخی یک اتحاد شکننده
اگرچه روابط رسمی و گسترده میان امپراتوری عثمانی و ایالات متحده نوظهور محدود بود، اما این تعاملات از همان ابتدا ماهیتی عملگرایانه و مبتنی بر منافع داشتند. در قرن نوزدهم، منافع تجاری آمریکا در مدیترانه، این کشور را به تعامل با باب عالی [عنوان رایج دیوان وزیر اعظم عثمانی در سدههای هجدهم و نوزدهم] واداشت؛ تا جایی که برای تأمین امنیت کشتیهای تجاری خود، مبالغی را به دولت عثمانی پرداخت میکرد.
فروپاشی امپراتوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول و تأسیس جمهوری ترکیه در سال 1923 توسط مصطفی کمال آتاتورک، نقطه عطفی بنیادین بود. آتاتورک جمهوری جدید را بر پایه اصول مدرنیسم، سکولاریسم و ناسیونالیسم بنا نهاد. یکی از ارکان اصلی سیاست خارجی آتاتورک، همسویی راهبردی با غرب و فاصله گرفتن از گذشته عثمانی و اسلامی برای تضمین بقا و پیشرفت دولت نوپا بود. این انتخاب استراتژیک، زمینه ایدئولوژیک اتحاد آینده با ایالات متحده را فراهم کرد. محرک اصلی این چرخش به غرب، تهدید وجودی ناشی از اتحاد جماهیر شوروی بود که سیاستی توسعهطلبانه را در مرزهای ترکیه دنبال میکرد. این ضرورت امنیتی، سیاست خارجی ترکیه را برای دهههای متمادی تعریف کرد.
روابط دیپلماتیک رسمی میان دو کشور در سال 1927 برقرار شد، اما این رابطه پس از جنگ جهانی دوم به یک اتحاد راهبردی تبدیل شد. لحظه تعیینکننده، ظهور جنگ سرد بود. فشار شوروی بر ترکیه برای کنترل تنگههای بسفر و داردانل و ادعاهای ارضی آن در آناتولی شرقی، تهدیدی حیاتی برای آنکارا ایجاد کرد. در پاسخ به این تهدید، ایالات متحده بر اساس دکترین ترومن در سال 1947، ترکیه (و یونان) را به عنوان دریافتکننده اصلی کمکهای نظامی و اقتصادی برای مهار توسعهطلبی شوروی معرفی کرد. این اقدام، اتحاد آمریکا و ترکیه را مستحکم ساخت و آن را به یکی از سنگبناهای استراتژی غرب در جنگ سرد تبدیل کرد.
تحلیل عمیقتر این دوره نشان میدهد که اتحاد آمریکا و ترکیه نه بر اساس ارزشهای دموکراتیک مشترک، بلکه بر پایه یک تهدید مشترک و وجودی، یعنی اتحاد جماهیر شوروی، شکل گرفت. این «ازدواج مصلحتی» یکی از آسیبپذیریهای بنیادین این رابطه است. هدف اصلی این اتحاد، ماهیتی سلبی (مهار یک دشمن) داشت تا ایجابی (ساختن آیندهای مشترک). این واقعیت به خوبی توضیح میدهد که چرا با از میان رفتن دشمن مشترک، پایههای منطقی اتحاد سست شد و دو طرف مجبور به بازتعریف روابط خود بر اساس منافع ملی، که اغلب در تضاد با یکدیگر قرار داشتند، شدند. این همان ریشهای است که ماهیت «پرتلاطم» روابط امروز را شکل داده است.
دوران جنگ سرد، بدون شک، اوج همکاری راهبردی میان آنکارا و واشنگتن بود. در این دوره، ترکیه به یکی از حیاتیترین متحدان ایالات متحده تبدیل شد و نقشی کلیدی در استراتژی مهار کمونیسم ایفا کرد. با این حال، همین دوره شاهد وقوع رویدادهایی بود که اولین بذرهای بیاعتمادی را در این رابطه کاشت و پیشدرآمدی بر تنشهای آینده شد.
عضویت ترکیه در ناتو در سال 1952 یک رویداد تعیینکننده بود که این کشور را به یک دولت خط مقدم در جنگ سرد تبدیل کرد. این عضویت، موقعیت ژئواستراتژیک بینظیری را در اختیار ناتو قرار داد: مرز طولانی با اتحاد جماهیر شوروی و کنترل بر تنگههای حیاتی ترکیه. آنکارا میزبان تأسیسات نظامی کلیدی آمریکا و ناتو، بهویژه پایگاه هوایی اینجرلیک، شد که برای اهداف اطلاعاتی، لجستیکی و به عنوان سکوی بالقوه برای استقرار تسلیحات هستهای مورد استفاده قرار میگرفت. در ازای این وفاداری و موقعیت راهبردی، ترکیه کمکهای نظامی و اقتصادی قابل توجهی از آمریکا دریافت کرد که به مدرنسازی ارتش آن و ادغامش در ساختار دفاعی غرب منجر شد. در این دوره، ترکیه پس از آمریکا دومین ارتش بزرگ ناتو را در اختیار داشت.
پس از کودتای مورد حمایت یونان در قبرس با هدف الحاق این جزیره به یونان (انوسیس)، ترکیه در سال 1974 با استناد به حقوق خود بهعنوان یکی از کشورهای ضامن بر اساس معاهدات 1959-1960، برای محافظت از اقلیت تُرک قبرس مداخله نظامی کرد. این در حالی بود که پیش از آن در سال 1964، لیندون جانسون، رئیسجمهور وقت آمریکا، به ترکیه در مورد هرگونه مداخله هشدار داده بود و اولین اصطکاکها را ایجاد کرده بود. در واکنش به مداخله 1974 که با استفاده از تجهیزات نظامی آمریکایی انجام شد، کنگره آمریکا در سال 1975 تحریم تسلیحاتی تنبیهی علیه ترکیه وضع کرد. این اقدام برای آنکارا یک شوک عمیق بود. این تحریم در ترکیه به عنوان یک خیانت از سوی متحد اصلی و اقدامی جانبدارانه به نفع یونان، که خود عضو ناتو بود، تلقی شد.
پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، منطق بنیادین اتحاد آمریکا و ترکیه را از بین برد. دشمن مشترکی که این دو کشور را برای بیش از چهار دهه در کنار یکدیگر نگه داشته بود، دیگر وجود نداشت. این تحول ژئوپلیتیک، هر دو کشور را وادار به ارزیابی مجدد روابط و جایگاه خود در نظم نوین جهانی کرد و زمینهساز واگراییهای عمیقی شد که تا به امروز ادامه دارد.
چالشهای امروز؛ از سوریه تا اف -35
محوریترین نقطه اختلاف میان آنکارا و واشنگتن، مسئله حمایت آمریکا از نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) است که ستون فقرات آن را یگانهای مدافع خلق (YPG) تشکیل میدهد. از دیدگاه آمریکا، YPG مؤثرترین نیروی زمینی در مبارزه با داعش بوده است اما ترکیه، YPG را شاخهای جداییناپذیر از حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) میداند؛ گروهی که از سوی ترکیه، آمریکا و اتحادیه اروپا به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده و دهههاست که علیه دولت ترکیه مبارزه مسلحانه میکند.
در ماههای اخیر، نقشآفرینی منفی اسرائیل که از نگاه ترکیه با همکاری نیروهای دموکراتیک سوریه صورت میگیرد، چالشهای زیادی را برای دولت جدید سوریه و مهمترین حامی بینالمللی آن یعنی ترکیه ایجاد کرده است و تنشها میان آنکارا و تلآویو را افزایش داده است.
هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه، روز سهشنبه 22 جولای گفت آنکارا هرگونه تلاش برای تجزیه سوریه را یک تهدید امنیت ملی تلقی کرده و مداخله خواهد کرد. فیدان در یک کنفرانس خبری در آنکارا گفت: «ما هشدار میدهیم که هیچ گروهی نباید گامهایی با هدف تجزیه سوریه بردارد.»
کردهای سوریه که چیزی نزدیک به 10 درصد از جمعیت کل این کشور را تشکیل میدهند زیر پرچم «نیروهای دموکراتیک سوریه» جمع شدهاند و مهمترین شریک آمریکا در سوریه به شمار میروند. طی یک دهه گذشته آمریکا حجم زیادی از کمکهای مالی و نظامی را در اختیار این گروه قرار داده تا به ادعای آنها با نیروهای داعش مبارزه کنند.
پس از شکست نسبی داعش در سال 2019 که به از بین رفتن بخش زیادی از توان انسانی و تجهیزاتی این گروه انجامید، نیروهای کُرد بر بخشهایی از شمال شرق سوریه مسلط شدند و نوعی حکومت خودمختار را در این منطقه تشکیل دادند. براساس برآوردها حدود 25 درصد از خاک سوریه در حال حاضر در اختیار این گروه قرار دارد. یکی از مهمترین چالشها برای این گروه که از حمایت آمریکا هم برخوردار هستند، دشمنی دیرینه با ترکیه است که گروههای کُرد را تهدیدی برای امنیت ملی خود میداند.
فیدان همچنین از اسرائیل انتقاد کرد و گفت این کشور نمیخواهد «یک سوریه قوی و باثبات» را ببیند. با این حال، یک منبع دیپلماتیک ترک بعداً برای المانیتور توضیح داد که هشدار فیدان منحصراً متوجه گروههای سوری بوده است.
فیدان گفت که یگانهای مدافع خلق (YPG)، به دنبال ناآرامیهایی که در جنوب رخ داد، در حال بسیج کردن تواناییهای نظامی خود بود و بهطور زیرکانهای این گروه را به تلاش برای تجزیه سوریه متهم کرد. آنکارا YPG را یک تهدید امنیت ملی میداند، زیرا این گروه شبهنظامی شاخهای از «حزب کارگران کردستان» (PKK) است که از سال 1984 کارزار مسلحانهای را برای خودمختاری کُردها در داخل ترکیه به راه انداخته، اما در ماه مه اعلام کرد که منحل خواهد شد. این اعلام انحلال در چارچوب مذاکرات صلح جاری بین دولت ترکیه و عبدالله اوجالان، رهبر این گروه شبهنظامی که در ترکیه زندانی است، صورت گرفت.
هشدار فیدان، که تنها چند روز پس از دیدار تام باراک، فرستاده ویژه آمریکا در امور سوریه، با مظلوم کوبانی، رهبر نیروهای دموکراتیک سوریه مطرح شد، نشاندهنده افزایش فشار بر این گروه تحت رهبری کُردها به عنوان بخشی از تلاشهای جاری آمریکا و ترکیه برای پیشبرد ادغام کامل نیروهای دموکراتیک در دولت سوریه است.
ترکیه بین سالهای 2016 تا 2020، مجموعهای از عملیات نظامی را در مناطق تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) در شمال این کشور به اجرا گذاشت و سالهاست که واشنگتن را برای قطع همکاری با این گروه تحت فشار قرار داده است. در ماه دسامبر، پس از سقوط رژیم سوریه و روی کار آمدن یک دولت همسو با ترکیه در دمشق، آنکارا از شدت تهدیدات نظامی خود کاست تا از تلاشهای دولت جدید برای باثبات کردن کشور حمایت کند.
عمر اوزکیزیلجیک، پژوهشگر غیرمقیم «پروژه سوریه» در اندیشکده «شورای آتلانتیک» در واشنگتن، با اشاره به مذاکرات جاری میان دمشق و SDF، به وبسایت «المانیتور» گفت: «صبر ترکیه رو به اتمام است.» SDF و دمشق در تاریخ 10 مارس یک توافق اولیه امضا کردند که بر اساس آن مقرر شده است شاخه نظامی این گروهِ تحت رهبری کُردها بهطور کامل در ارتش سوریه ادغام شود و کنترل مناطقی را که در شمال سوریه در اختیار دارد، واگذار کند. با این حال، دو طرف هنوز این توافق را به اجرا نگذاشتهاند. روزنامه فایننشالتایمز در تحلیلی نوشته است که سیاست ترکیه برای مدیریت روابط با آمریکا در موضوع سوریه، سیاستی نسبتاً موفق بوده است.
به نوشته این روزنامه، در هیچ موضوعی، شروع «دورانی جدید در روابط ترکیه و آمریکا» مشهودتر از موضوع سوریه نبوده است. این کشور همسایه مدتها به دلیل تضاد در اولویتهای آمریکا و ترکیه، منشأ تنش بود؛ بهویژه بر سر حمایت واشنگتن از جنگجویان کُرد که آنکارا آنها را امتداد گروه شبهنظامی پکک میداند. اما اکنون به نظر میرسد واشنگتن تقریباً در حال تکرار مواضع ترکیه است، حتی زمانی که این مواضع با دیدگاههای اسرائیل، که موضعی خصمانه در قبال دولت الحمدالشرع اتخاذ کرده، در تضاد است.
در ماه ژوئن، ترامپ پس از گفتوگو با اردوغان، با استفاده از اختیارات اجرایی خود، تحریمهای اقتصادی علیه سوریه را لغو کرد که یک خواسته کلیدی ترکیه بود. سپس در ماه جولای، آمریکا هیئت تحریرالشام (HTS) را که پیشتر توسط رئیسجمهور کنونی سوریه رهبری میشد، از فهرست گروههای تروریستی خارج کرد. شاید برای اولین بار در تاریخ آمریکا باشد که یک سازمان تروریستی پیش از منحل شدن، از این فهرست خارج میشود.
سونر چاغاپتای معتقد است: «این یک دستاورد بزرگ برای ترکیه و همچنین نشانهای از اعتماد ترامپ به اردوغان بود. اگر سوریه باثبات باشد، تعداد بیشتری از بیش از 3 میلیون پناهجوی سوری ساکن در ترکیه به سوریه بازخواهند گشت. این به نوبه خود به حل بخشی از مشکلات در داخل ترکیه کمک میکند و یک برگ برنده بالقوه در انتخابات برای اردوغان است.»
تام باراک، یکی از دوستان نزدیک ترامپ و سفیر جدید آمریکا در ترکیه و همچنین فرستاده ویژه در امور سوریه، یک میانجی حیاتی در این میان است. ترامپ به باراک که یک میلیاردر خوشصحبت اما سرسخت در معامله و فعال در حوزه سهام خصوصی با اصالت لبنانی است، وظیفه داده تا روابط دوجانبه را از «خوب» به «عالی» ارتقا دهد.آنکارا از مداخلات مکرر اسرائیل در سوریه تحت رهبری الحمدالشرع، که شامل تصرف قلمرو در جنوب و حمله به زیرساختهای نظامی است، به شدت خشمگین شده است.
باراک نیز از اسرائیل به دلیل ایجاد «یک فصل بسیار گیجکننده دیگر» انتقاد کرد. این انتقاد پس از آن بود که اسرائیل در جریان موجی از درگیریهای مرگبار فرقهای در این ماه، دهها حمله هوایی در سوریه انجام داد و اعلام کرد که برای محافظت از اقلیت مذهبی دُروزیها اقدام کرده است. این توبیخ علنی و نادر یک مقام آمریکایی از اسرائیل، ظاهراً با یک پاسخ ضمنی از سوی اسرائیل کاتز، وزیر دفاع اسرائیل، مواجه شد: «کسانی که از این حملات انتقاد میکنند، از واقعیات به خوبی مطلع نیستند.»
رویای اف 35
دومین آزمون بزرگ رابطه ترامپ و اردوغان، تمایل دیرینه ترکیه برای خرید دهها جنگنده رادارگریز اف-35 است؛ معاملهای که اردوغان پس از دیدار با ترامپ در لاهه با لحنی مثبت درباره آن صحبت کرد و گفت: «انشاءالله، مذاکرات در این زمینه به نتیجه خواهد رسید.»
تصمیم ترکیه برای خرید سامانه پدافند هوایی اس-400 از روسیه، یک گسست بزرگ از سیاستهای دفاعی ناتو بود. آمریکا و ناتو به دو دلیل اصلی با این معامله به شدت مخالفت کردند. از نگاه غرب، اینکه رادارهای پیشرفته اس-400 بتوانند اطلاعات حساسی از قابلیتهای پنهانکاری جنگندههای اف-35 جمعآوری کرده و این اطلاعات را در اختیار روسیه قرار دهند، یک نگرانی بزرگ بود. این امر میتوانست یکی از پایههای اصلی قدرت هوایی ناتو را تضعیف کند.
در پاسخ به تحویل سامانه اس-400، ایالات متحده رسماً ترکیه را از کنسرسیوم تولید جنگنده اف-35، که ترکیه یکی از شرکای آن بود، اخراج کرد و از تحویل جنگندههایی که آنکارا هزینه آن را پرداخته بود، خودداری نمود. علاوه بر این، واشنگتن تحریمهایی را بر اساس قانون کاتسا (CAATSA) علیه صنایع دفاعی ترکیه اعمال کرد. این بحران نماد روشنی از تلاش ترکیه برای دستیابی به استقلال راهبردی و رهایی از وابستگی به تسلیحات غربی بود؛ تلاشی که ریشه در بیاعتمادی تاریخی ناشی از تجارب گذشته، بهویژه تحریم تسلیحاتی 1974، داشت.
مقامات ترکیهای از آن زمان اشاره کردهاند که سامانههای اس-400 همچنان در جعبههای بازنشده نگهداری میشوند اما یک مقام غربی در آن زمان به فایننشال تایمز گفت: «اگر این سامانهها استفاده شوند، این اقدام مانند آن است که روسیه یک حافظه فلش (فلش مموری) را مستقیماً به سیستم کامپیوتری ناتو متصل کند. این برای ما کاملاً غیرقابل قبول است.»
باراک اشاره کرده است که ممکن است تا پایان سال جاری میلادی راهحلی، شامل کسب موافقت کنگره برای لغو تحریمها، پیدا شود. در همین حال، ترکیه به دنبال نوسازی ناوگان هوایی فرسوده خود از طریق خرید جنگندههای یوروفایتر است. بریتانیا و ترکیه این هفته یک توافق اولیه چند میلیارد پوندی برای فروش جنگندههای تایفون به آنکارا امضا کردند.
سینان اولگن، مدیر اندیشکده ادام (EDAM) در استانبول، در مورد جنگندههای اف-35 میگوید: «یک فرمول موفقیتآمیز نیازمند آن است که هر دو طرف با دادن امتیازهایی جدید موافقت کنند. ترکیه در عمل باید متعهد شود که هرگز از اس-400 استفاده نکند و نظارتهایی را برای کاهش بیاعتمادی بپذیرد. آمریکا نیز باید انعطافپذیری نشان دهد.»
اتخاذ چنین تصمیمی پیامدهای مهمی خواهد داشت. اگر این موضوع حل شود، شرکت لاکهید مارتین میتواند یک سفارش فروش چندمیلیارد دلاری دریافت کند. شرکتهای ترکیهای نیز میتوانند مجدداً وارد برنامه اف-35 شده و قراردادهای سودآوری را که زمانی شامل ساخت بدنه اف-35 و فعالیت به عنوان یکی از مراکز اصلی تعمیر و نگهداری این جنگنده بود، به دست آورند.
آرون استاین به فایننشالتایمز میگوید: «این یک مسیر طولانی و دشوار خواهد بود. برای خرید اف-35، ترکیه به حمایت کنگره نیاز دارد. اما ترکیه در کنگره محبوب نیست و لابیهای یونان و اسرائیل با این معامله مخالفت خواهند کرد.» برخی دیگر از تحلیلگران معتقدند که «خواستن، توانستن است» و انتظار دارند که معامله اف-35 روزی انجام شود؛ حتی اگر این امر نیازمند یک فرمان اجرایی از سوی ترامپ باشد.
سپس مسئله ایران مطرح است. ترکیه زمانی که آمریکا در ماه ژوئن تأسیسات هستهای ایران را بمباران کرد، سکوت اختیار کرد و با بیانیهای ملایم واکنش نشان داد. اما اگر جنگ اسرائیل و ایران بار دیگر از سرگرفته شود و در بدترین حالت، منجر به هجوم گسترده پناهجویان ایرانی به کشور همسایه، یعنی ترکیه شود، ممکن است آنکارا در روابط خود با آمریکا به مشکل بخورد.
سونر چاغاپتای گفت: «ترامپ باید بین ترکیه و اسرائیل مداخله کند. نفرت متقابل بسیار زیادی وجود دارد: رهبرانشان از یکدیگر خوششان نمیآید، نهادهای امنیتیشان نیز همینطور، و مردمشان هم همینطور. تنها ترامپ میتواند میانجیگری کند... این بزرگترین میدان مین در روابط آمریکا و ترکیه است.»
آینده روابط ترکیه و آمریکا بازگشت به «دوران طلایی» جنگ سرد نخواهد بود. این آینده با مدیریت مستمر تضادها و پیگیری گزینشی همکاریها تعریف خواهد شد. برای ایالات متحده، این امر مستلزم پذیرش جایگاه ترکیه به عنوان یک قدرت منطقهای مستقل و نه یک متحد تابع است. برای ترکیه نیز، این به معنای ایجاد توازن میان جاهطلبیهایش برای استقلال عمل و مزایای ملموس (و همچنین محدودیتهای) پیوندهای نهادینهاش با غرب، به ویژه ناتو، است.
به احتمال زیاد، این رابطه همچنان پرتلاطم باقی خواهد ماند و با چرخهای از بحرانها، مذاکرات و راهحلهای موقتی مشخص خواهد شد. در این میان، پیوندهای اقتصادی پایدار به عنوان اصلیترین ضربهگیر عمل خواهند کرد و مانع از سقوط این اتحاد پیچیده به ورطه خصومت کامل خواهند شد.
بازار ![]()