ایرانیان جهان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
روحاله نخعی| تروئیکای اروپایی پیشنهاد تازهای برای ماجرای سازوکار ماشه دادهاند. طبق این پیشنهاد، اروپاییها در قبال پذیرش برخی شروط از سمت ایران، بازگشت تحریمهای شورای امنیت را به تعویق خواهند انداخت. وزیر خارجه آلمان، شنبه گذشته پس از جلسهای که تروئیکا روز جمعه 3 مرداد در استانبول با ایران داشت، اعلام کرد که چنین ایدهای به ایران ارائه شده؛ البته ایران، تا جایی که میدانیم، هنوز پاسخی نداده است.
مقامات ایران البته تأکید داشتهاند که در شرایط فعلی، پس از اینکه طرفهای غربی به توافق عمل نکردهاند و نیز ایران هدف حمله قرار گرفته، سازوکار موسوم به ماشه، وجه قانونی و منطقی ندارد؛ اما ایران در واکنش به این پیشنهاد، فعلاً راه را باز نگه داشته و موضع مثبت یا منفی نگرفته. کاظم غریبآبادی، معاون وزیر خارجه ایران که ریاست هیئت مذاکرهکننده در استانبول را برعهده داشت، پیش از این جلسه در این باره گفته بود که درباره گزینه تمدید شنیدهاست اما اضافه کرده بود که هنوز برای بحث در این باره زود است و هنوز سه ماه تا مهلت انقضا «در 18 اکتبر» باقی مانده.
پس از این جلسه نیز سخنگوی دولت موضعی در قبال این پیشنهاد نگرفت. فاطمه مهاجرانی به این پاسخ اکتفا کرد: «در این خصوص توضیحاتی داده شد و پیشنهادی هم مطرح شده است. پیشنهاد هر یک از طرفین در حال کارشناسی و بررسی است اما هنوز به نتیجه نرسیده است.» اما اصلاً ماجرای ماشه و تمدید آن چیست؟
تبوتاب تاریخ انقضای ماشه
ماهها و شاید حتی سالهاست که حواس ناظران ماجرای برجام، به تابستان 2025 بوده، یعنی همین تابستانی که در آن هستیم. اکتبر 2025، آغاز پاییز پیش رو، زمانی است که همه آنچه در برجام مورد توافق بوده به پایان میرسد، به این ترتیب و پیشبینیای که بقای برجام تا این مقطع، یعنی توافق جواب داده، اعتمادها جلب شده، روندها به نتیجه رسیده و میتوان پرونده را بست.
حالا اما وضعیت دقیقاً در نقطه مقابل وضعیتی است که برای پایان توافقها پیشبینی شده. عدماعتماد متقابل در حداکثر ممکن است، خصومت جدی بین دو طرف اصلی دعوا وجود دارد و همین اواخر، یکی، نقاطی از سرزمین دیگری را که دقیقاً به موضوع توافق مربوط بودند، بمباران کرده. آمریکا از برجام خارج شده، تحریمهای یکجانبه اعمال کرده، ایران هم اجرای برجام را متوقف کرده و حتی آژانس را لااقل فعلاً، بیرون انداخته.
طبعاً در چنین شرایطی، انقضای توافقی که در حال اجرا نیست، عملاً بیمعناست، اما مسئلهای دیگر چالش برمیانگیزد: امکانات و فرصتهای طرفین برای رسیدگی به اختلافات در سایه توافق هم همزمان منقضی خواهند شد و در وهله فعلی، مشخصاً مهمترین مسئله، ابزار طرف غربی حاضر در برجام برای لغو توافق و بازگشت به شرایط پیش از آن، قبل از پایان مهلت است. منقضیشدن برجام همزمان به معنای انقضای کامل همه قطعنامههایی است که به تحریم ایران و تهدیدش برای مهار برنامه هستهای مربوط هستند.
در شرایطی که توافق به اهدافش نرسیده، برای طرف غربی مشخصاً مطلوبتر این است که توافق لغو شود تا منقضی. مسئله اینجاست که اگر این ابزار، یعنی ماشه، با انقضای توافق منقضی شود، در شرایطی که خبری از پیشرفت در مذاکرات با ایران هم نیست، برای بازگشت تمهیدات بینالمللی و سازمان مللی در تقابل با ایران، نیاز به رأیگیریهای دوباره در شورای امنیت سازمان ملل متحد خواهد بود و این در شرایط عادی هم کار آسانی نیست. اساساً این سازوکار به این دلیل پیشبینی شد که در صورت تصمیم برای بازگشت به وضعیت پیشین، نیازی به رأیگیری دوباره در شورای امنیت نباشد.
روسیه در مقطع فعلی چندان انگیزه ندارد که کاری را برای طرفهای غربی آسانتر کند و چین هم چالشهای خود را دارد. هر دوی اینها در ایران ابزارهایی دارند که در تقابل با غرب برایشان مفید است، روسیه در بحث درگیری بر سر اوکراین و چین در خرید نفتی که از ایران دارد؛ البته برخلاف تصورات گمراهکننده در بعضی اردوگاههای سیاسی در ایران، اینها هیچکدام به این معنا نیست که پکن یا مسکو بخواهند بر سر ایران با غرب درگیر شوند یا هزینه بدهند و با تمام توان مانع از ضربه به تهران شوند اما قطعاً شرایط مطابق میل غربیها هم نخواهد بود و در حداقلیترین حالت، کار با دردسرهای بسیار، با استثنائات قابلتوجه و با امتیازگیریهای اضافی پیش خواهد رفت. شورای امنیت بدون چنین داستانی هم درگیر تنش و چالش است و یک دردسر اضافی نیاز ندارد.
ذکر یک نکته دیگر خالی از لطف نیست: علاوهبر سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا خود جداگانه اقداماتی علیه ایران فعال کرده بود. این اقدامات هم با توافق 2015 متوقف شدند. اعمال دوباره آن در اساس قانون اتحادیه نیاز به رأی به اتفاق آرا خواهد داشت اما توافقی سیاسی در شورای اروپایی وجود دارد که با پیشنهاد فرانسه و آلمان و نماینده ارشد اتحادیه اروپا، این اقدامات دوباره برگردند و در نتیجه به احتمال زیاد، اتحادیه اروپا هم اقدامات خود را به وضعیت پیشین باز خواهد گرداند. اگر بعد از این روند، ایران دوباره به توافقی برسد که تحریمها را برگرداند، ممکن است این بار اروپاییها همراه نشوند، بهخصوص که معلوم نیست در دنیای امروز، دوباره ممکن باشد رأی اتفاق آرا برای لغو اقدامات علیه ایران جلب شود.
مخمصه گزینههای بد
اما مسئله اینجاست که لغو برجام با ماشه هم صرفاً به معنای بازگشت به صفر نیست و تبعات جدی دارد. بازگشت قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران، بهخودیخود به معنای ارتقای تنشها به سطحی بسیار بالاتر است، اما ایران هم واکنشهایی نشان خواهد داد که یکی از آنها احتمالاً خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات یا همان انپیتی باشد. مدتهاست در ایران زمزمههایی برای حرکت واقعی به سمت سلاح هستهای مطرح بوده و بهخصوص پس از جنگ اخیر، بعضی از این زمزمهها به فریاد تبدیل شدهاند.
خروج از انپیتی، عملاً گامی در همین جهت است، حتی اگر بلافاصله با تصمیم برای این کار دنبال نشود. چنین اتفاقی نیز طبعاً با واکنش تند از سوی طرف غربی مواجه خواهد شد و حتی شاید بهانه لازم برای اقدام نظامی دوباره را به اسرائیل بدهد. در هر صورت و با هر روندی، این مسیر به احتمال زیاد به مقصد جنگی دیگر و احتمالاً شدیدتر حرکت کند. حتی اگر چنین هم نشود، احیای تحریمها میتواند چالشی جدی برای ایران ایجاد کند که آن هم تبعات خودش را خواهد داشت. تشدید و گسترش ناامنی در خاورمیانه مشخصاً برای بسیاری از جمله اروپاییها، نامطلوب است.
به عبارت دیگر اروپا در نگاه اول دو گزینه پیش رو دارد: یا اجازه دهد فرصت تصمیمگیری و استفاده از ابزاری آسان و در دسترس بگذرد و وضعیت برایشان بسیار پیچیدهتر شود، یا با کلیدزدن فرایند تقابلی، گامی بلند به سمت تشدید سریع بحرانها بردارد. آنچه اروپاییهاً اخیرا مطرح کردهاند، تلاشی است که هیچ کدام از این دو اتفاق نامطلوب رخ ندهند.
«ماشه» بنا بوده چه کند؟
نکته قابلتوجه اول اینکه عبارت سازوکار ماشه، در هیچ کجای متن توافق سال 2015 یا قطعنامه مربوط به آن، قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل ذکر نشده است. این عبارت بعداً در توصیف ابزاری که در این توافق در نظر گرفته شده، ضرب شد و در واقع، آنچه در عرف به عنوان «سازوکار ماشه» شهرت یافته، جمع سازوکار حل اختلاف در برجام با مراحل بعدی آن در شورای امنیت در صورت نیاز است.
ذکر این موضوع خالی از لطف نیست که اساساً عبارت «سازوکار ماشه» در زبان انگلیسی معادل مستقیم ندارد و در این زبان، از اصطلاح «اسنپبک» با snapback استفاده میشود که اخیراً سخنگوی وزارت خارجه عبارت «پسبازگشت» را به عنوان معادل آن به کار برد. اینکه در فارسی، «ماشه» وارد این بحث شده احتمالاً به این خاطر بوده که کلیدزدن فرایند در زبان انگلیسی با فعل «trigger» ذکر شده است و این کلمه در جایگاه اسم، معنای «ماشه» نیز میدهد. در واقع، این اسم حاصل ترجمهای سردستی بوده و به هر حال جا افتاده است.
اما بند مربوط به حل اختلاف در برجام و در قطعنامه میگوید، اگر طرفهای توافق از عملکرد ایران در برجام ناراضی باشند و به این نتیجه برسند که توافق اجرایی نشده، میتوانند با فعالکردن این بند، بدون نیاز به رأیگیری دوباره، تمام قطعنامههای تعلیقشده شورای امنیت به موجب توافق را برگرداند. کارکرد این بند این بوده که نیاز به طی دوباره مسیر شورای امنیت برداشته شود.
در حالت عادی، طرفهای غربی برای اعمال دوباره تحریمها و اقدامات مجازاتی علیه ایران در شورای امنیت، نیاز به رأیگیری دوبارهای میداشتند و این خود چالشی میشد، چراکه در آن شورا، گزینه وتو همچنان در اختیار روسیه و چین میبود. با ذکر این بند، این فرایند خودبهخودی میشود و با صرف تصمیم، اجرا خواهد شد، همانطور که برای رفع همه چیز در زمان بندهای غروب برجام هم نیازی به رأیگیری دوباره نمیبود.
فرایندی که باید طی شود چنین است: کشوری که تصمیم به فعالکردن ماشه گرفته، ابتدا فرایند حل اختلاف را ذیل مواد 36 و 37 برجام، کلید میزند تا تبیین کند که ایران در حال اجرای تعهداتش نیست یا طبق عبارت ذکرشده در متن «فقدان کارکرد قابلتوجه» رخ داده است. این مرحله اول تحت نظارت کمیسیون مشترک طرفهای توافق انجام میشود، با هدایت نماینده ارشد اتحادیه اروپا. زمانی که برای این مرحله در نظر گرفته شده، حدوداً 30 تا 35 روز است؛ در مقطع فعلی، به روایت اندیشکده شورای اروپایی روابط خارجی، تروئیکا احتمالاً پس از آغاز این فرایند خواهند گفت که مرحله اول حل اختلاف قبلاً طی شده است، زمانی که آنها در سال 2020، ایران را به کمیسیون مشترک ارجاع دادند.
به این ترتیب آنها مستقیم به مرحله بعدی خواهند رفت. مرحله بعدی طبق متن زمانی کلید میخورد که این اختلاف حلنشده باشد. با توجه به شرایط فعلی، اصلاً بنا نیست مرحله پیشین طی شود و حتی در صورتی که قرار هم بود، هیچ تصویری وجود ندارد که موضوع در فرایندی به عنوان حل اختلاف حل شود، از آنجا که یک طرف، بیتعارف یکی از دو طرف اصلی ماجرا، اساساً حضور ندارد و آن یکی طرف اصلی ماجرا هم تصمیم گرفته در چنین شرایطی به توافق عمل نکند.
طرفی که سازوکار را کلید زده، یعنی تروئیکای اروپایی، به این ترتیب میتواند فرایند قطعنامه 2231، بندهای 11 تا 13 را در واکنش به «فقدان قابلتوجه عملکرد» از سوی ایران، کلید بزنند. این شورا هم 30 روز زمان خواهد داشت که رأی بدهد و عدماجرای تحریمها را ادامه دهد.
باز در این شرایط عملاً غیرممکن است چنین اتفاقی رخ دهد. حتی اگر روسیه یا چین عزم این را داشته باشند که کاری کنند، رأی در این باره وضعیت سلبی دارد، یعنی برای جلوگیری از اتفاق نیاز به رأی است و این رأی هم با حق وتوی آمریکا و بلکه دو عضو اروپایی، فرانسه و بریتانیا، ممکن نیست به نتیجه برسد؛ در نتیجه این زمان هم بدون اقدام خواهد گذشت. اگر قطعنامهای توسط شورای امنیت تصویب نشود، تمام تحریمهای پیشین سازمان ملل که با امضای برجام متوقف شده بودند، باز خواهند گشت.
به این ترتیب بعد از کلیدخوردن سازوکار موسوم به ماشه، در متن اصلی دو ماه زمان در نظر گرفته شده و سپس همه چیز از لحاظ تحریمهای سازمان ملل متحد و تهدیدهای آن علیه ایران، به شرایط پیش از توافق برمیگردد. قابلیت کلیدزدن این روند هم البته به همراه توافق، در اکتبر 2025، اول پاییز سال جاری، منقضی خواهد شد و همه چیز تمام میشود. در واقع، اگر توافق شکست نخورده بود، اکتبر امسال زمانی بود که محدودیتها و گرفتاریهای ایران در این زمینه رسماً پایانیافته تلقی میشد و مسئله برنامه هستهای ایران و اختلاف بر سر آن با دیگر بازیگران جهانی نیز حلشده به حساب میآمد. فعلاً اما در آن سناریو نیستیم و نزدیکی پایان برجام، به جای نوید پایان مشکل، هشدار آغاز بحران را با خود دارد.
چرا اروپا به تمدید فکر میکند
راهحلهای حل اختلاف در برجام با این پیشبینی تنظیم شدند که اگر یک طرف امتیازات را گرفت و سپس بازی را به هم زد، برای جبران ماجرا راه طولانی پیش رو نباشد. در بحث ماشه، هدف این بود که اگر ایران رفع تحریمها را حاصل کرد اما زیر توافق زد، وضعیت چنین نشود که لازم باشد دوباره همه راهها طی شود و صرف یک تصمیم سیاسی، خودبهخود اوضاع را به حالت پیشین برگرداند. وضعیت کنونی اما چنین نیست. اولاً ایران در حال حاضر در شرایط رفع تحریم نیست، در نتیجه تهدید تحریم بهخودیخود موضوعیت مستقیم ندارد. تحریمهای یکجانبه ایالات متحده که پس از خروج از توافق اعمال شدند، عملاً به همان اندازه ایران را در مضیقه گذاشتهاند.
ثانیاً این ایران نبوده که ابتدابهساکن زیر توافق زده باشد، بلکه بازیگر اصلی طرف غرب، یعنی ایالات متحده با خروج از توافق بدون دلیل مربوط، وضعیت را تغییر داده و همین مسئله تحریم هم در نتیجه تصمیم آمریکاست. از طرف دیگر، حمله اخیر ایالات متحده به تأسیسات هستهای ایران و واکنشها به آن هم شرایط را تغییر داده. یکی از امضاکنندگان معاهده منع گسترش، به تأسیسات عضو دیگر، تأسیساتی که تحت بازرسی آژانس حساب میشدند، حمله کرده است. تروئیکا و بلکه کل اتحادیه اروپا، زمانی که روسیه نیروگاه زاپوریژیای اوکراین را تصرف کرد، واکنشی تند نشان دادند؛ اما در واکنش به حمله آمریکا برخلاف این معاهدات، نهتنها محکومیتی متوجه واشنگتن نکردند بلکه حمایتی ضمنی هم از آن داشتند.
این باعث شده این ادعا مطرح شود که مخالفتی قانونی با ماشه وجود دارد و ایران روی این موضوع در صحنه جهانی تأکید خواهد کرد. در ماهها و سالهای اخیر، بدبینی نسبت به قدرتهای غربی در میان کشورهایی که برچسب «جنوب جهانی» بر آنها خورده، مکرر بوده است. بسیاری از آنها این قدرتها و سازمانهای جهانی را متهم میکردهاند که معیارهای دوگانه دارند و قوانین بینالمللی را فقط برای دیگران میخواهند. این کشورها احتمالاً فعالکردن ماشه در این شرایط را نمود دیگری از این معیارهای دوگانه خواهند دید.
پکن و تا حدی مسکو، در این بحث موضع این کشورها را تأیید کردهاند، با تأکید بر آن از رقبای غربی انتقاد کردهاند و حتی در شبهاتحادهایی که در عرصههای مختلف با آنها شکل دادهاند، این مسئله را درگیر کردهاند. این فرصت دیگری برای موضعگیری علیه غرب و جلب نظر سایرین از سوی دو پایتخت شرقی خواهد بود. تا همین جای کار روسیه مخالفت خود را با ماشه در این مقطع صراحتا مطرح کرده و چین نیز احتمالاً موضع مشابه روسیه داشته باشد در نتیجه این موضوع چالش دیگری در شورای امنیت هم ایجاد خواهد کرد.
مسئله دیگر نکتهای است که باز در نتیجه حمله آمریکا ایجاد شده و شورای اروپایی روابط خارجی آن را چنین تبیین میکند: «قابلتصور نیست که بعد از تجربه درد حمله نظامی، ماشه بتواند ایران را مجبور کند خواسته ایالات متحده مبنی بر غنیسازی صفر اورانیوم را بپذیرد. بیست سال دیپلماسی ایالات متحده و ایران سه روند کلیدی را روشن کردهاست: ایران به فشار با تشدید متقابل تنش واکنش نشان میدهد، حقش برای غنیسازی را تسلیم نمیکند و در نهایت ایران تنها از طریق دیپلماسی آبرومندانه است که امتیازات قابلتوجه میدهد.»
به عبارت دیگر، اینکه ایران با اقدام مجازاتی بیشتر از سوی اروپا هم مواجه شود، بیشتر به کار تشدید بحران خواهد آمد. اصلاً بعید نیست که تهدید ایران عملی شود و در صورت فعالشدن ماشه، ایران خروج از انپیتی را کلید بزند. پس از این خروج، نظارت از سوی آژانس حذف خواهد شد. آن زمان برای خبرداشتن از وضعیت برنامه هستهای ایران، اروپا ناچار خواهد بود به اسرائیل و آمریکا متکی باشد و احتمالاً ابزارهای اثرگذاری بر این روندها هم همان ابزارهای این دو دولت خواهد بود که نشان دادهاند، از گزینه نظامی ابایی ندارند.
درگیری ممکن است بالا بگیرد، جبههگیریها رخ خواهد داد، بازار انرژی در معرض رکود قرار خواهد گرفت، موضوع ایران به برگه دیگری در دستان پکن و مسکو تبدیل خواهد شد و احتمالاً ادامه و تشدید موج مهاجرت از منطقه به اروپا هم واقع خواهد شد. حتی اگر بدترین اتفاقها هم نیفتد، احتمالات تقریباً برای همه طرفها نامطلوب هستند و اگر راهی برای بازگشت از این مسیرها هم باشد، از طریق گفتوگوها و تعاملاتی است که الان خیلی ممکنتر و آسانتر هستند، تا زمانی که بحران چندین برابر شده باشد.
خروج ایران از انپیتی در نتیجه اعمال ماشه، وضعیت گفتوگوهای ایران و ایالات متحده را هم خرابتر میکند و این احتمالاً فرصت دیگری به اسرائیل خواهد داد که دولت دونالد ترامپ را برای دور دیگری از حملات قانع کند، درحالیکه به نظر میرسد اسرائیل در زمینه اقناع آمریکا نیاز به کمک و بهانه اضافی هم نخواهد داشت. همه اینها هم احتمالاً ایران را بیشتر و بیشتر به این سمت میبرد که تأسیسات هستهای جدیدی را مخفیانه بنا کند و حتی غیرممکن نیست که حاکمیت ایران سرانجام به نداهایی که از سوی برخی برای تسلیحاتیکردن برنامه بلندمدت بوده است، توجه کند.
در نهایت، این امکان هم وجود دارد که ایران اقدامات مستقیمی نسبت به اروپا هم در نظر بگیرد که هرچند متعدد و گسترده نیستند، اما بیاهمیت هم نیستند. مثلاً تشدید همیاری با روسیه در جنگش با اوکراین. به این ترتیب مشخص میشود تصمیم اروپاییها برای تمدید وضعیت در جهت منافعشان قدم مناسبی است و با این اقدام آنها بر دوگانه نامطلوب پیش رو غلبه خواهند کرد؛ اما چند تصمیم همچنان باید اتخاذ شوند.
فرایند عملی تمدید
ایده فعلاً در مرحله پیشنهاد است و تمام جزئیات آن طبعاً نهایی نشده. مسئله اول بازه زمانی این تمدید است. در رسانههای ایران، آمریکا و اروپا این بازه زمانی از 6 ماه تا یک سال ذکر شده است و به نظر میرسد گزینه طولانیتر، محتملتر باشد. فرایند قاعدتاً به این صورت طی خواهد شد: از چهار امضاکننده اروپایی برجام، یعنی فرانسه، بریتانیا، آلمان و نماینده اتحادیه اروپا، فرانسه و بریتانیا در شورای امنیت عضو دائم هستند.
این دو میتوانند قطعنامهای در شورای امنیت پیشنهاد دهند و بازه زمانی قابلیت اجرای بند مربوط به ماشه در قطعنامه 2231 را تمدید کنند. امتیازی که از ایران درخواست میشود، ازسرگیری مذاکرات با آمریکا، ادامه نظارت آژانس و تعیینتکلیف ذخیره اورانیوم غنیشدهای است که پس از حمله معلوم نیست کجاست. پس از حملات اخیر، ایران همکاری با آژانس را متوقف کرده و تصمیم برای بازگشت آن را به عهده شورای عالی امنیت ملی ایران قرار داده. بعید است ایران به صرف تمدید ماشه به این سرعت از تصمیم خود برگردد؛ در نتیجه شاید در توافقی که بر سر این پیشنهاد شکل میگیرد، بازگشت آژانس پس از اقداماتی دیگر پیشبینی شود؛ البته لازم به ذکر است که اخیراً گفتوگوهایی بین ایران و آژانس انجام شده اما به نظر هنوز راه زیادی تا بازگشت به وضعیت پیشین مانده است.
آژانس و مشخصاً رافائل گروسی، دبیر کلش، از سوی ایران متهماند که در عملکرد خود سیاسیکاری کرده و راه را برای اقدامات آمریکا و اسرائیل باز کردهاند. حتی برخی در تهران معتقدند، اطلاعاتی که آژانس از ایران گرفت، در حملات علیهاش به کار رفتهاند یا با همکاری مستقیم آژانس با متجاوزان یا با درزهای اطلاعاتی و نفوذ در آژانس. این چیزی نیست که به سادگی و سرعت بین ایران و آژانس حل شود و شدت موضع ایران در این موضع تا حدی بوده که مقامات و چهرههای بانفوذ ایران، خواستار برکناری رافائل گروسی، دبیرکل آژانس شوند.
محدودیت زمانی اضافه با حضور روسیه
مسئله دیگری که در محاسبه طرفهای اروپایی است، این است که در ماه اکتبر، روسیه ریاست دورهای شورای امنیت را به عهده میگیرد و خواهد توانست این فرایند را به تعویق بیاندازد و در روند آن به شکلی که اروپاییها میخواهند، اخلال ایجاد کند، یعنی اروپاییها ترجیح میدهند به جای اکتبر، موضوع تا پایان دسامبر به نتیجه برسد؛ پس ماه اوت، یعنی ماهی که در ابتدای آن هستیم، آخرین فرصت برای کلیدزدن این فرایند به نحوی است که خیال اروپا راحت باشد، پیش از تغییر رئیس، کار به پایان خواهد رسید. در ماه سپتامبر ریاست دورهای با کره جنوبی خواهد بود.
پیشبینی نقش برای چین
یک گزینه تمهیدی برای نظارت از سوی طرفی ثالث است و احتمالاً دمدستترین گزینه برای این نقشآفرینی، چین باشد؛ یعنی چین به عنوان کشور ثالثی که هم خود امضاکننده برجام است، هم عضو شورای امنیت است و هم روابط حسنهای با تهران دارد، ناظر بر برنامه هستهای ایران شود تا به این ترتیب، هم بیخبری طرفهای دیگر، لااقل از مجاری رسمی، متوقف شود و هم ایران با ناظری طرف باشد که برایش مقبولتر است. چنین اقدامی به پکن هم فرصتی برای نقشآفرینی تأثیرگذار در روند وقایع میدهد. ضمناً چین به این ترتیب میتواند از منافع خود در ایران و خاورمیانه هم محافظت کند. ضمن اینکه تعامل مثبتی با اروپا هم با این روش شکل خواهد گرفت که خوشایند پکن است.
سهم آمریکا و روسیه
ماجرای تمدید البته در این مقطع نیاز به تصویب قطعنامه در شورای امنیت دارد. امید پیشنهاددهندگان این است که اعضای شورا، خود نیز اقدام درباره چنین تمدیدی را از نیاز به کلنجار رفتن بر سر رسیدگی به عواقب گزینههای دیگر، مطلوبتر بدانند. از پنج عضو صاحب حق وتو، دو عضو اروپایی که خود پیشنهاددهنده ماجرا هستند، چین بعید است مخالفتی داشته باشد، بهخصوص اگر سهم خود را به عنوان بازرس در این فرایند پذیرفته باشد. دو کشور دیگر، آمریکا و روسیه خواهند بود که نظرشان باید جلب شود.
جلب رضایت دولت ترامپ به عهده اروپاییها خواهد بود. ترامپ از طرفی مایل است بتواند امتیاز کسب توافق با ایران را به کارنامه خود بیفزاید و از طرف دیگر، جایگزین این پیشنهاد ممکن است درگیریهای نظامی هرازگاهی یا حتی جنگ تمامعیاری باشد با پایان نامشخص؛ که به نقطه برجستهای در کارنامه دولت ترامپ تبدیل شود. مقامات اروپایی بارها گفتهاند که در این باره با آمریکاییها در تماس و هماهنگی هستند. یکی از مقامات دولت ترامپ هم درباره این ایده به رویترز گفته است که در این باره با تروئیکا هماهنگ است، اما توضیح بیشتری ندادهاست.
اقناع طرف روسی هم با ایران و احتمالاً با چین خواهد بود. روسیه البته انگیزههایی دارد که چوب لای چرخ پروژههای اروپا و آمریکا بگذارد و بدقلقی کند اما در صورتی که مسکو بهتنهایی و در شرایط موافقت دیگران مانع از این موضوع شود، روابطش با تهران ضربه خواهد خورد و بلکه پکن هم ناراضی خواهد بود. هر دوی اینها هم البته در خلأ و بدون در نظر گرفتن باقی تصویر، برای اروپا و حتی آمریکا، خبرهای خوبی خواهند شد و شاید همین هم انگیزهای شود که روسیه، تصمیم به ممانعت نگیرد.
در مجموع، این گزینه فعلاً ایدهای است که میتواند مطلوب همه باشد و مهمتر از آن، گزینههای بسیار نامطلوب و خطرناک را لااقل به تعویق بیاندازد. باید دید آیا عزم اروپا، همراهی آمریکا، همکاری چین، موافقت روسیه و شاید از همه مهمتر انعطافپذیری ایران برای عملیشدن این پیشنهاد فراهم میشوند یا باز هم مسیر سخت به گزینه آسان ترجیح داده میشود.
بازار ![]()