ایرانیان جهان - فارس / اسلامآباد با وعده دسترسی به منابع کمیاب و ستایشهای پیدرپی از ترامپ، روابط خود با واشنگتن را وارد مرحلهای تازه کرده است.
سیانان در گزارشی نوشت در حالیکه دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، پس از اعلام آتشبس در غزه در برابر رهبران جهان در مصر به خود میبالید، از یکی از چهرههای غیرمنتظره نیز تمجید کرد: فیلد مارشال عاصم منیر، فرمانده ارتش پاکستان. او منیر را «فرمانده میدان مورد علاقهام» نامید و سپس تریبون را به نخستوزیر پاکستان، شهباز شریف، سپرد تا مقابل دوربینها از تلاشهای ترامپ برای توقف جنگ در غزه تقدیر کند. شریف همانجا اعلام کرد که بار دیگر ترامپ را برای دریافت جایزه نوبل صلح نامزد خواهد کرد. چنین صحنهای تا یک سال پیش غیرقابل تصور بود؛ زمانیکه روابط اسلامآباد و واشنگتن در پایینترین سطح خود قرار داشت.
بازار

از انزوا تا صمیمیت؛ چرخشی بیسابقه در روابط
در دوران جو بایدن، ایالات متحده عملاً پاکستان را نادیده میگرفت. بایدن طی چهار سال ریاستجمهوری خود حتی یکبار هم با هیچیک از نخستوزیران پاکستان تماس تلفنی برقرار نکرد و در سال 2021، این کشور را «یکی از خطرناکترین کشورهای جهان» خواند. نزدیکی راهبردی پاکستان به چین نیز عامل دیگری بود که واشنگتن را از اسلامآباد دور کرد. اما در دوره دوم ترامپ، معادلات تغییر کرده است. رئیسجمهور آمریکا که دیپلماسی جهانی را با ترکیبی از تهدید، معامله و چاپلوسی پیش میبرد، پاکستان را از حاشیه به متن بازگردانده است. اسلامآباد اکنون در موقعیتی قرار گرفته که رهبرانش مهمانان همیشگی کاخ سفیدند، ارتش این کشور در انتظار تحویل موشکهای آمریکایی ریتون AMRAAM است، و تعرفههای تجاری علیه پاکستان بهمراتب کمتر از هند — رقیب دیرینهاش — تعیین شدهاند.
رمز موفقیت: معادن کمیاب و تعریف و تمجید از ترامپ
کارشناسان میگویند کلید این چرخش در وعدهای نهفته است که پاکستان به واشنگتن داده: دسترسی ترجیحی به عناصر کمیاب معدنی خارج از کنترل چین. این گروه از 17 نوع ماده معدنی، پایه صنایع پیشرفته جهاناند — از تلفن همراه و تجهیزات پزشکی گرفته تا جنگندههای نسل جدید. چین سالهاست که انحصار استخراج و فرآوری این مواد را در دست دارد و از آن به عنوان اهرم فشار علیه آمریکا استفاده میکند. پاکستان، که بنا به برآورد دولت خود بیش از 8 تریلیون دلار ذخایر معدنی کشفنشده دارد، این فرصت را غنیمت شمرده است تا با پیشنهاد شراکت معدنی، جایگاهی تازه در معادلات ژئوپولیتیکی به دست آورد. در سپتامبر گذشته، تصویری از دیدار منیر با ترامپ در کاخ سفید منتشر شد که در آن فرمانده ارتش پاکستان جعبهای چوبی پر از سنگهای معدنی براق را به رئیسجمهور آمریکا هدیه میدهد. اندکی بعد، شرکت آمریکایی US Strategic Metals اعلام کرد نخستین محموله «عناصر خاکی کمیاب و مواد معدنی حیاتی» از پاکستان را در قالب یک چارچوب همکاری 500 میلیون دلاری دریافت کرده است. نقش ارتش پاکستان در سیاست و اقتصادپشت این توافقها، بازوی پرنفوذ ارتش پاکستان قرار دارد. نهاد نظامی این کشور دهههاست قدرت واقعی را در اسلامآباد در دست دارد و اکنون نیز از طریق سازمان کارهای مرزی (FWO) — شرکت تحت مدیریت ارتش — شریک رسمی پروژه معدنی با آمریکاست. به این ترتیب، ارتش از سود مستقیم و نفوذ اقتصادی بیشتری بهرهمند خواهد شد.

سیانان نوشت: اما این نقش پررنگ نظامیان، نگرانیهایی را نیز زنده کرده است. گزارش اخیر عفو بینالملل هشدار داده که حکومت پاکستان بهطور فزایندهای مخالفان سیاسی و فعالان حقوق بشر را به بهانه نقد ارتش سرکوب میکند. منتقدان میگویند منیر نه تنها کنترل ارتش را محکمتر کرده، بلکه در تصمیمات دولت و حتی قوه قضاییه نیز نفوذ چشمگیری دارد.
از نبرد مرزی تا نوبل صلح
زمینه نزدیکی ترامپ و منیر به بحران مرزی ماه مه بازمیگردد؛ جایی که درگیری چهارروزه میان هند و پاکستان دهها کشته برجا گذاشت و خطر جنگی تمامعیار را میان دو قدرت هستهای بالا برد. ترامپ با مداخله فوری، هر دو کشور را به توقف جنگ فراخواند و سپس با غرور اعلام کرد که این خود او بوده که آتشبس را ممکن کرده است — ادعایی که اسلامآباد با استقبال عمومی تأیید کرد و در پی آن، نخستین بار در دوره دوم ترامپ، وی را نامزد جایزه نوبل صلح کرد. در مقابل، دهلینو این ادعا را قاطعانه رد کرد و گفت هیچ میانجیگری خارجی در کار نبوده است. با این حال، ترامپ بارها در سخنرانیهای خود مدعی شد که «پاکستان در آن نبرد هفت جنگنده هندی را سرنگون کرد»؛ آماری که هرگز از سوی هند تأیید نشد.
پاکستان میتواند نقش پیامرسان میان واشنگتن و تهران باشد
کارشناسان منطقهای معتقدند ترامپ از موقعیت جغرافیایی و روابط گسترده پاکستان با کشورهای اسلامی بهخوبی بهره میبرد. مایکل کوگلمن، پژوهشگر بنیاد آسیا، میگوید: «پاکستان بهدلیل روابط روان با ایران و نفوذ در خلیج فارس، میتواند نقش پیامرسان میان واشنگتن و تهران را ایفا کند.»
این نخستین بار نیست که اسلامآباد چنین نقشی بازی میکند. در دهه 1970، پاکستان بستر سفر محرمانه هنری کیسینجر به چین را فراهم کرد — سفری که مسیر برقراری روابط رسمی میان واشنگتن و پکن را هموار ساخت. اکنون به نظر میرسد تاریخ در حال تکرار است، با این تفاوت که اینبار هدف ترامپ، تثبیت نفوذ آمریکا در خاورمیانه و مهار چین از مسیر پاکستان است.
دیپلماسی تمجید و تعریف؛ نسخه پاکستانی برای دوران ترامپ
تحلیلگران بر این باورند که رابطه تازه واشنگتن و اسلامآباد، بیش از هر چیز به روحیات غیرقابل پیشبینی ترامپ وابسته است.حسین حقانی، سفیر پیشین پاکستان در آمریکا، در گفتوگویی با شبکه CNN میگوید: «ترامپ از پاکستان خوشش میآید چون پاکستان از او خوشش میآید و او را تحسین میکند. از دید او، کشوری که او را تمجید کند، شریک خوبی است — حتی اگر تا دیروز دشمن بوده باشد.» به نظر میرسد این بار، اسلامآباد نسخه موفقی از «دیپلماسی ترامپی» را یافته است: ترکیبی از منابع راهبردی، انعطاف سیاسی و ستایش شخصی. در جهانی که بسیاری از رهبران هنوز در تلاشاند رفتار غیرقابل پیشبینی ترامپ را درک کنند، پاکستان راه خود را یافته است — مسیری که میان منافع معدنی، محاسبات نظامی و ستایش سیاسی در نوسان است. اسلامآباد نه تنها توانسته از خشم و تعرفههای سنگین آمریکا در امان بماند، بلکه جایگاهی تازه بهعنوان بازیگری میانجی میان واشنگتن، پکن و تهران پیدا کرده است. اما پرسش اساسی باقی میماند: آیا این رابطه بر پایه منافع پایدار بنا شده یا تنها بر ستونهای شکنندهی چاپلوسی و نیازهای موقتی ترامپ ایستاده است؟