آیا شانسی برای احیای برجام وجود دارد؟
اخبار ایران
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
لیلا فرهادی| با علی واعظ، مشاور ارشد گروه بینالمللی بحران در امور ایران درباره وضعیت برجام و شانس احیای آن گفتوگو کردیم. واعظ معتقد است احتمال بازگشت طرفین به برجام تقریبا از دست رفته و اکتبر سال 2023 احتمالا اوضاع برای ایران وخیمتر هم خواهد شد. براساس تقویم برجام، 19 اکتبر سال 2023 به روز انتقال یا Transition Day معروف است. مطابق برجام محدودیتهای موشکی، برخی محدودیتهای هستهای و نیز برخی محدودیتهای باقیمانده در مورد اشخاص تحت تحریم باید اکتبر 2023 برداشته شوند و در همین تاریخ آمریکا ملزم به اقدام برای لغو تحریمهای کنگره علیه ایران است. به عقیده واعظ، با استمرار وضعیت کنونی، طرفهای غربی عضو برجام قبل از این تاریخ از مکانیزم ماشه استفاده خواهند کرد.
آیا شانسی برای احیای برجام وجود دارد؟ پارلمان اروپا اعلام کرده دیگر هیچ مذاکرهای با ایران ندارد. هرچند ظاهرا مذاکرات برجام از این تصمیم مستثنی شده، اما مواضع دو ماه اخیر کشورهای اروپایی در حمایت از معترضان داخل ایران عملا شانس موفقیتآمیز بودن مذاکره با کشورهای اروپایی را پایین آورده است. در این شرایط چطور میشود از سه کشور اروپایی که تندترین مواضع را علیه ایران داشتهاند، انتظار داشت که میانجی قابل اعتمادی باشند؟
سه عامل اصلی، علت سفت و سخت شدن مواضع غرب نسبت به ایران هستند؛ عامل اولیه، فرسایشی شدن مذاکرات برجام در ماههای گذشته از اسفند تا زمان توقف آن در تابستان بود. این فرسایشی شدن مذاکرات، برداشتی را در غرب ایجاد کرد که ایران جدیت لازم را برای رسیدن به خط پایان ندارد. این فرض در غرب به وجود آمد که در داخل ایران اختلافانی وجود دارد و مقامات ارشد کشور قانع نشدهاند که برجام منافعشان را تامین میکند. از سوی دیگر غربیها به این نتیجه رسیدند که ایران به دنبال اتلاف وقت برای پیشرفتهای هستهای بیشتر است و این حس سرخوردگی را در غرب ایجاد کرده است. سرخوردگیای که در مذاکرات حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل هویدا بود.
مسلما وقایع بعدی به این سرخوردگی افزود. وقایعی که بعد از فوت مهسا امینی در ایران آغاز شد و هزینه سیاسی توافق با ایران را برای دولتهای غربی بالا برد. بهویژه برای اروپا که حقوق بشر در سیاست داخلیاش نقش مهمی دارد. در آلمان یکی از بزرگترین اجتماعات ایرانیان خارج از کشور در حمایت از معترضان صورت گرفت و باعث شد مقامات آلمانی مجبور شوند موضع سختتری نسبت به ایران اتخاذ کنند. همینطور در آمریکا هزینه رفع تحریمها، انگیزه دولت آمریکا را برای ورود به این مسیر کاهش داد و در نهایت و شاید تیر آخر را نقشآفرینی ایران در جنگ اوکراین وارد کرد. اطلاعاتی مبنی بر در اختیار قرار دادن برخی تسلیحات ایرانی به روسیه وجود داشت و هرچند مقامات ایران در ابتدا آن را انکار کرده بودند، اما نهایتا پذیرفتند که چنین امری صورت گرفته است. این تصمیم از نظر غرب یک خنجر از پشت محسوب میشود، چون جنگ اوکراین جنگی است که در حیاط خلوت اروپا در جریان است و حمایت ایران از روسیه باعث شده غرب ایران را یکی از طرفین جنگ قلمداد کند و رفع تحریم ایران بهعنوان حمایت مالی از یکی از طرفین جنگ در اوکراین قلمداد شود. در فضای سیاسی غرب همه اینها دستبهدست هم دادهاند تا احیای برجام را ناممکن کند.
با وجود این پیشفرضها، وزیر خارجه ایران حسین امیرعبداللهیان اعلام آمادگی کرده که بهزودی نشست بعدی وین برگزار شود. او از مواضع غیرسازنده کشورهای اروپایی در هفت هشت هفته اخیر انتقاد کرده. با این حال گفته، در همین هفتههای اخیر گفتوگوها با آمریکا در دستور کار بوده است. همه اینها در حالی است که آمریکا چنین مذاکراتی را تکذیب کرده است.
دو علت اصلی برای موضعگیریهای وزارت خارجه وجود دارد؛ یکی اینکه، بستن در دیپلماسی دارای تبعات اقتصادی و سیاسی است و مسلما بازارها در ایران به اخبار منفی درمورد مذاکرات همیشه واکنش نشان دادهاند و اگر برایشان مبرهن شود که در دیپلماسی بسته شده، بازارهای مالی و نرخ ارز در ایران واکنش نشان میدهد و این به نفع اقتصاد نیست. دوم اینکه، اصولا اعتراف به اینکه مذاکرات شکست خورده منجر به این خواهد شد که تبعات بعدی آن از لحاظ دیپلماسی بینالمللی اجتنابناپذیر شود و شورای امنیت را وادار میکند واکنش مشابهی نشان دهد. با خروج ایران از انپیتی و اعتراف به شکست برجام، روند تقابلیای آغاز میشود که هر دو طرف از آن متضرر میشوند. به همین دلیل دولت آمریکا و اروپا هم در دیپلماسی را نبستهاند، چون هر کدام از طرفین اگر اولین طرفی باشد که بگوید برجام بلاموضوع شده، این باعث میشود که به صورت اتوماتیک فاز تقابلی آغاز شود و هیچکس در شرایط فعلی خواهان چنین وضعیتی نیست.
با این اوصاف طرفین تا کجا میتوانند بدون اعلام رسمی مرگ برجام به عدم مذاکره و رسیدن به نتیجه ادامه بدهند؟ ادامه این روند اساسا چه سودی برای ایران دارد؟
اگر ما به سابقه چنین رویارویی بین ایران و آژانس نگاه کنیم، میبینیم که در دوره دولت خاتمی و اوایل دولت احمدینژاد هم چنین وضعی وجود داشت. رویارویی با یکسری قطعنامههای شورای حکام شروع شد و نهایتا کار به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و از آنجا به تحریمهای سازمان ملل کشید. امروز فکر میکنم یک گام با تکرار این سابقه و ارجاع به سازمان ملل فاصله داریم، به این معنی که قطعنامههایی که از سال 2020 آغاز شده و تا امروز سه قطعنامه در شورای حکام صادر شده، آهنگاش بیشتر شده و لحناش تندتر. گام بعدی، ارجاع به شورای امنیت است که میتواند اواسط سال آینده صورت بگیرد. من بعید میدانم که پرونده اختلافات پادمانی ایران و آژانس بیشتر از سال 2023 بدون تبعات برای ایران باقی بماند. عدم رسیدن به راهحل دیپلماتیک و در عین حال پیشرفتهای سریع هستهای ایران، همچنین ارسال تسلیحات به روسیه، غرب را در شرایطی قرار میدهد که بههیچوجه پنجره غروبی که در قطعنامه 2231 وجود دارد و در اکتبر 2023 موعدش سر میرسد، برایش قابل قبول نیست. اگر تا اکتبر 2023 راهکاری برای کاستن از دامنه نگرانیها در این دو مورد بهدست نیامده باشد، غرب از مکانیزم ماشه و تحریمهای سازمان ملل استفاده میکند. برای رسیدن به این مرحله پرونده اختلافات پادمانی ایران به شورای امنیت ارجاع میشود. از آنجایی که در ارجاع به شورا، قطعنامه تحریمی به دلیل وتو روسیه و چین تصویب نمیشود، بهانهای برای استفاده از مکانیزم ماشه توسط غرب بهوجود میآید.
گزینه آلترناتیو ایران چیست؟ بعضی تحلیلگران معتقدند رویکرد ایران بالا بردن قدرت چانهزنی برای احیای حداکثری برجام است.
درک موضع ایران واقعا دشوار است. با توجه به قابلیتهای هستهای ایران، نیازی به غنیسازی 60 درصدی در هیچ کجای صنایع کشور وجود ندارد. اگر مذاکره بعد از دو سال به نتیجه نرسیده و احتمالا هم با مجموعه شرایطی که گفتم چشمانداز روشنی برای یک نتیجه دیپلماتیک نباشد، تولید این همه اهرم مذاکراتی که شما را به نتیجه مطلوب نرساند، اتلاف وقت و انرژی است. از سوی دیگر ایران همچنان مدعی است که دنبال سلاح هستهای نیست و تصمیم در آن زمینه هم مسلما بدون هزینه نخواهد بود. همچنان نتیجهگیری سازمانهای اطلاعاتی غربی این است که با وجود اینکه ایران قابلیت دستیابی به بمب اتم را دارد، اما تصمیم سیاسی ندارد. اگر این نتیجه تغییر کند، ریسک درگیری نظامی هم بیشتر میشود، بهویژه اینکه امروز تندروترین و دستراستیترین دولت اسرائیل هم دارد سرکار میآید.
از سوی مقابل هر چقدر برنامه هستهای ایران پیشرفت کند، زمان برای بازگرداندن این برنامه به عقب بیشتر میشود. حتی اگر تابستان برجام احیا شده بود، زمان گریز هستهای که در برجام بیش از یک سال در نظر گرفته شده، قابل احیا نبود و زمان گریز هستهای به شش ماه کاهش پیدا کرده بود. اگر شش ماه دیگر برجام احیا شود این زمان گریز برای ایران دو یا سه ماه میشود. دو یا سه ماه گریز هستهای یعنی غرب فقط 25 درصد از امتیازات هستهای مدنظرش در برجام را بهدست آورده، درحالیکه ایران به دنبال امتیازات 150درصدی از احیای برجام از جمله تعیین خسارت یا دریافت تضمین است. به این ترتیب این تعادل در راهکار دیپلماتیکی که غرب را به 25 درصد امتیازاتش برساند و ایران را به 150 درصد وجود ندارد.
اگر افزایش توان هستهای را از طرف ایران و موضعگیریهای تند در حمایت از معترضان از طرف غرب را تلاش برای افزایش قدرت چانهزنی در مذاکره نمیدانید، پس این تنشافزایی اخیر چه معنایی دارد؟ آیا ایران و غرب رسما وارد فاز تقابلی شدهاند؟
بله صددرصد. تا ماه سپتامبر سقف و کف واقعی مذاکرات مشخص شده بود. امروز از مقامات غربی حتی یک بار هم نشنیدهایم که تصورشان این باشد که به دلیل ناآرامیهای ایران، امکان امتیاز گرفتن بیشتر برایشان وجود داشته باشد. آنها این نگرانی را دارند که در شرایطی که ایران را متهم به سرکوب مردم و نقش داشتن در جنگ اوکراین میکنند، هزینه رفع تحریم و رسیدن به توافق با ایران برایشان بالا رفته است. من هیچ صحبتی از امتیازگیری بیشتر نشنیدهام. از سوی دیگر تلاش برای امتیازگیری در ماههای اخیر مذاکره هم یکطرفه شده و غرب دنبال این نبود که سانتریفیوژهای بیشتری را از کار بیندازد، بلکه این ایران بود که در یک برههای به دنبال تضمین یا رفع تحریمهای سپاه با بسته شدن پرونده پادمانی بود.
منظور از امتیازات مدنظر غرب، یعنی مذاکره درباره مباحث موشکی و منطقهای؟
بههیچوجه در مذاکرات کنونی برجام این بحثها مطرح نبوده است. یک توافق 25صفحهای وجود دارد که از ماه سپتامبر آماده امضاست. در شش ماهی که بعد از آن مذاکره در جریان بوده، چند جمله این توافق بالا و پایین شده و هیچ حرفی از موشکی یا منطقهای در آن مطرح نبوده است. غرب الان به دنبال این نیست که چنین امتیازی از ایران بگیرد. من فکر میکنم اگر همین الان ایران بگوید متن سپتامبر را میپذیرد، غرب را در شرایط دشواری قرار خواهد داد، چون از نظر سیاسی غرب در شرایطی نیست که بتواند رفع تحریم را برای ایران توجیه کند.
دیدگاه غالب در ایران این است که مذاکره با آمریکا بیفایده است و مشکلی را حل نمیکند چون آمریکاییها به تعهداتشان پایبند نیستند و فقط از مردم ایران باج میخواهند.
ایران یکسری خطوط قرمز غیرواقعی برای خودش تعیین کرده است. مثلا بحث تضمینها؛ از ابتدای کار مشخص بود که بدون عدول از چنین خط قرمزی توافقی بهدست نمیآید. این خطوط قرمز بحث امتیازگیری جدید نیست. در شرایط جدید باید در مورد امتیازی که قابل دستیابی هست یا نیست، واقعبین بود. تصور اینکه در این شرایط احیای برجام در دستور کار غرب باشد، دشوار است. برداشت من این است که اصولا انگیزه ایران هم برای توافق کم شده است؛ به اینمعنا که طرف ایرانی مطمئن است که دست غرب پشت ناآرامیهاست و بنابراین دادن امتیاز هستهای به طرفی که دنبال سرنگونی است، جذابیتی ندارد. هر دو طرف انگیزهای برای امتیاز دادن ندارند و تنها امری که شاید هر دو طرف در موردش یا سادهانگاری میکنند یا خطراتش را کوچک میشمارند این است که شرایط فعلی چندان پایدار نیست. اکتبر 2023 مقطعی است که حتما در مسیر رسیدن به آن بحران ایجاد میشود. شرایط فعلی پایدار نیست و اگر دو طرف به این نتیجه رسیدهاند که احیای برجام ممکن نیست، باید به دنبال راهحلهای دیپلماتیک بعدی باشند؛ راهحلی که به نظر میرسد از همه راهحلهای دیگر منطقیتر است، «توافق کمتر در مقابل کمتر» است که برای طرفین وقت بخرد تا شرایط مهیا شود تا بتوانند به یک توافق براساس یک گفتمان متفاوت با محورهای جدید برسند. من فکر میکنم آمریکا از یک توافق موقت استقبال میکند برای اینکه اصولا انگیزه اصلی آمریکا در برجام هم این بود که موضوع هستهای ایران را بتواند از حاد بودن بکاهد تا بتواند بر موضوعاتی که برایش اهمیت بیشتری دارد یعنی رقابت با چین و روسیه تمرکز کند. به این دلیل است که آمریکا از یک توافق موقتی که جلوی هستهایتر شدن ایران را بگیرد و در عین حال تحریمهای کمتری را لغو کند، استقبال میکند. مسلما برای ایران هم توافق موقت جلوی بحرانیتر شدن اوضاع اقتصادی را خواهد گرفت.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/338094/