بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
وقتی فساد، غارت اموال عمومی و حکمرانی بد امیدها را از بین میبرد
کوانگو لیووه-سردبیر بخش آفریقا در نیولاینز| زمانی در آفریقای جنوبی اتفاقاتی رخ داده که زندگی میلیونها شهروند این کشور را تغییر داد. این اتفاق از تغییر در کشوری بود که مملو از قوانین و سیاستهایی بود که مردمش را با رنگ پوستشان از هم جدا میکرد و تهدید میکرد که دولت را در هرج و مرج فرو میبرد. جمعیت اکثریت سیاهپوست این کشور بهطور فزایندهای قدرت خود را در اعتراض به حاشیهراندن خود توسط یک دولت اقلیت سفیدپوست افزایش میدادند. آزادی نلسون ماندلا پس از 27 سال حبس، جرقهای بود که آفریقای جنوبی را از لبه فاجعه به عصر جدیدی از دموکراسی، آزادی و اتحاد برد. آن روز یعنی 11 فوریه سال 1990 فضایی در آفریقای جنوبی و جهان ایجاد شده بود مملو از خوشبینی و حسننیت مفرط نسبت به آنچه بسیاری از آن با عنوان فروپاشی یک نظام ناعادلانه و نابرابر میدانستند، با این حال، 33 سال بعد، حزب کنگره ملی آفریقا که زمانی ماندلا رهبریاش را برعهده داشت، با تغییر دادن زندگی اکثریت سیاهپوست در کشور، نتوانست میراث ماندلا را برای «زندگی بهتر برای همه» حفظ کند. در عوض، کنگره ملی آفریقا با رسواییهای فساد و شکست در از بین بردن سلطه آپارتاید بر اقتصاد دچار آسیبهای فراوانی شد.
آزادی ماندلا در سال 1990، هرچند از قبل انتظارش میرفت، با فاصله 24 ساعت اعلام شد و برخی فکر میکردند این آزادی خیلی ناگهانی بوده است. هم خانواده و هم حزبش، زمان کمی برای آماده شدن برای آزادی ناگهانی او از حبس باقی داشتند؛ آزادیای که او را در کانون توجه جهانیان قرار داد. روز ماندلا با رانندگی در خیابانها پر از هزاران هوادار مشتاق آغاز شد. مدتی نگذشت که وسیله نقلیه حامل ماندلا را مجبور کردند مسیر خود را منحرف کند چون جمعیت حامیان ماندلا به سوی خودروی او هجوم بردند و برای جشن گرفتن آزادی او، از روی کاپوت اتومبیل بالا رفتند.
ماندلا در اولین سخنرانی عمومی خود در Grand Parade Grounds در کیپ تاون، در مورد وحدت کشور و نیاز همه مردم به برابری صحبت کرد. این اولین مشارکت عمومی ماندلا از زمان حبساش در سال 1964 پس از محکومیت به اتهام خرابکاری بود. پس از یک دوره طولانی دور بودن از انظار عمومی کسی نمیدانست که ماندلا دقیقا چه برنامهای در سر دارد. آفریقای جنوبی در حال پایان دادن به وضعیت نابسامان خود و ادغام مجدد با بقیه جهان بود.
ورود ماندلا به دنیای سیاست در سال 1944، زمانی که او به حزب کنگره ملی پیوست، آغاز شد. او در ابتدا رهبر شاخه جوانان ژوهانسبورگ حزب بود. هشت سال بعد، او به مقام معاونت رئیس حزب رسید و از مدافعان سرسخت مقاومت غیرخشونتآمیز در برابر آپارتاید بود. این موضع ناگهان در سال 1960 تغییر کرد. یعنی زمانی که پلیس آفریقای جنوبی مستقیماً به جمعیت زیادی از معترضان که در حال اعتراض مسالمتآمیز بودند، شلیک کرد و 69 نفر را در شهرک شارپیویل کشت. بسیاری از معترضان هنگام فرار از پشت مورد اصابت گلوله قرار گرفته بودند. این حادثه آغازگر تولد شاخه شبه نظامی حزب با عنوان «نیزه ملت» بود. برنامه این شاخه شبهنظامی انجام اقدامات خرابکارانه علیه رژیم آپارتاید بود. این شاخه شبهنظامی نزدیک به سه دهه به مبارزات انقلابی خشن اما محدود علیه دولت آپارتاید ادامه داد. در سال 1961 ماندلا به جرم خیانت دستگیر شد اما در دادگاه تبرئه شد. یک سال بعد دوباره به دلیل خروج غیرقانونی از کشور دستگیر شد. او در سال 1964 محاکمه شد و به پنج سال در زندان بدنام جزیره روبن محکوم شد. در محاکمه دیگری او متعاقبا مجرم شناخته شد و به حبس ابد محکوم شد. ماندلا 18 سال آینده از عمر خود را در زندان غیرانسانی و وحشیانه جزیره روبن گذراند. در سال 1982 به زندان پولسمور منتقل شد. شش سال بعد، او دوباره به یک کلبه منتقل شد و تا زمان آزادی در سال 1990 در آنجا در حبس زندگی کرد. کاگیسو بوینی، جوشکار 54ساله که با نیولاین صحبت کرده، به یاد میآورد: «بعدازظهر یک یکشنبه، آفتابی و بسیار پراحساس بود. ما واقعاً نمیدانستیم که آیا او واقعاً آزاد میشود یا نه، زیرا در آن روزها، سفیدپوستان شایعات زیادی پخش کردند و این شایعات غیرواقعی به نظر میرسید. هرگز فکر نمیکردم ماندلا در طول زندگی من آزاد شود.» در آن زمان بوینی 21 ساله بود.
ماندلا که یک سخنور بااستعداد بود، از فرصت آزادی خود بهعنوان بستری استفاده کرد تا شرایط را برای دوره جدیدی تنظیم کند که در آن آفریقای جنوبی بهعنوان یک کشور متحد به دنبال هدفی واحد است و آن هدف چیزی نبود جز وحدت ملی. او با بخش خسته و ستمدیده جامعه صحبت میکرد. سیاهپوستان به حاشیه رانده شده که مشتاق امیدهای جدید و رسیدن به آرزوهایشان بودند، به او گوش میدادند. او با استفاده از شعار آزادی مردم کارش را شروع کرد: قدرت! قدرت! آفریقا از آن ماست! ماندلا خطاب به مردم میگفت:«من در اینجا در برابر شما ایستادهام. نه بهعنوان یک پیامبر، بلکه بهعنوان خدمتگزار متواضع شما مردم. فداکاریهای خستگیناپذیر و قهرمانانه شما باعث شد تا امروز اینجا باشم. بنابراین، من سالهای باقیمانده از زندگیام را به دستان شما میسپارم.»
بازار

پس از ماندلا
چهار سال پس از آزادی، ماندلا بهعنوان اولین رئیسجمهور سیاهپوست آفریقای جنوبی انتخاب شد. هرچند او تنها برای یک دوره حکومت کرد. پس از ماندلا، معاون او، تابو امبکی، زمام امور را در دست گرفت و به مدت 9 سال حکومت کرد تا اینکه به دلیل اختلافات جناحی کنار گذاشته شد. حزب کنگره ملی از امبکی خواست از قدرت کنارهگیری کند، اقدامی که راه را برای رقیب و جانشین او، جاکوب زوما، هموار کرد تا چهارمین رئیسجمهور سیاهپوست کشور شود. زوما هم سرنوشت جالبی داشت. در دوره دوم ریاستجمهوریاش بین سالهای 2009 تا 2017 کنگره ملی آفریقا او را بازخواست کرد. این حزب هفتهها در تلاش بود تا زوما به دلیل اتهامات مستمر فساد استعفا دهد. زوما در حال حاضر به اتهام فساد در یک معامله تسلیحاتی در سال 1990 محاکمه میشود. سپس تاجر و سیاستمدار میلیاردر سیریل رامافوسا بدون هیچ رقیبی بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد، سمتی که هنوز هم از آن برخوردار است. رامافوسا زمانی که به قدرت رسید، از «امید جدید در کنگره ملی آفریقا» سخن به میان آورد، اما تغییرات بسیار اندکی در دوران تصدی او اعمال شده است.
امیدها به رامافوسا هم در حال از میان رفتن است. آرتور فریزر، رئیس سابق سازمان جاسوسی آفریقای جنوبی که در سال 2022 رئیس پلیس ژوهانسبورگ شد علیه او افشاگریهایی صورت داد و شکایتی علیه رئیسجمهور به دلیل پولشویی، زیرپا گذاشتن آرمانهای عدالتخواهانه و آدمربایی، ارائه کرد. این اتهامات در ارتباط با سرقت بیش از 4 میلیون دلار بود که در مبل خانهای در مزرعه Phala Phala متعلق به رامافوسا در لیمپوپو مطرح شده است. رامافوسا متهم است که مقامات را از این سرقت مطلع نکرده است، اما در عوض از اطلاعات گروه امنیت شخصی خود برای ردیابی و بازجویی از مظنونان استفاده کرده است.
رامافوسا اکنون در دومین دوره ریاستجمهوری خود، بر کشوری حکومت میکند که هنوز در سطوح دولت محلی در فساد عمیق فرو رفته است. او موفق نشده جنایت را مهار کند و آمار بالای جنایت میلیاردها دلار برای کشور هزینه داشته است. شبکه برق آفریقایجنوبی در حال و روز بدی به سر میبرد و این کشور تقریبا هر روز قطعی برق را تجربه میکرد. این قطعی برق در آفریقای جنوبی تقریبا از سال 2007 ادامه دارد و باعث نارضایتی بسیار مردم این کشور شده است. نرخ بیکاری در آفریقای جنوبی بسیار بالاست. این نرخ در پایان سال 2002، 32.9 درصد بوده و اکنون بالاتر نیز رفته است. نرخ بالای بیکاری موجب ناامیدی جمعیت بزرگی از جوانان سیاهپوست درباره آینده شده است.
کاهش شور و شوق پس از انتخاب رامافوسا، مردم آفریقای جنوبی را در مورد آینده این کشور به فکر فرو برده است. سطح ناامیدی که امروز بر آفریقای جنوبی حاکم از آن فضای خوشبینی و خوشحالی که در زمان ماندلا وجود داشت، بسیار فاصله گرفته است. مدیریت درخشان اولیهای که در دوره ریاستجمهوری ماندلا اعمال شد، تا حدودی به کشور نوعی امید اولیه نسبت به آینده داد. کنگره ملی آفریقا که توسط ماندلا رهبری میشد و آپارتاید را با موفقیت از بین برد، اکنون به یک حزب حاکم مخوف و غرق در فساد تبدیل شده است. آنگونه که کمیسیون قضایی تحقیق در مورد اتهامات فساد و کلاهبرداری در بخش دولتی فاش کرده است، برخی از وارثان ماندلا با جمعآوری میلیاردها دلار از طریق قراردادهای دولتی، منفعت هنگفتی به جیب زدهاند. گزارش این کمیسیون شواهد مجرمانهای ارائه کرده که نشاندهنده غارت و فساد دولتی گسترده در زمان ریاستجمهوری جیکوب زوما است. این گزارش نشان میدهد که برخی از رهبران کنگره ملی آفریقا شریک این فساد و غارت بودهاند و هزینههای هنگفتی بر کشور وارد کردهاند. کمیسیون، این فساد سیستماتیک در آفریقای جنوبی را «تسخیر دولت» نامیده است. به دنبال افشاگریهای کمیسیون، برخی در آفریقای جنوبی احساس میکنند که این کشور راه خود را گم کرده و پاهایش در شنهای روان شکست و افول فرو رفته است. آنها معتقدند که وضعیت به سرعت رو به وخامت است تا جایی که بازگشتی از آن وجود ندارد و سرنوشت آفریقای جنوبی به زودی شبیه به سرنوشت بسیاری دیگر از کشورهای آفریقایی خواهد شد.
بهعنوان مثال، تابیسو موهاله، که در سال 1990 نوجوان بود، به یاد میآورد که روز آزادی ماندلا بسیار هیجانانگیز و پر از امیدها و انتظارات فراوان برای ایجاد جامعهای برابر و پر از عدل بود. موهاله که حالا یک معلم بازنشسته است، میگوید:«اما فسادی که در دوران زوما دیدیم بسیار بزرگ بود. این به آن معنا نیست که در دوران آپارتاید فسادی وجود نداشت، اما ما از رهبران سیاهپوست خود که به ما وعده زندگی بهتری را داده بودند، انتظار بیشتری داشتیم.»
نگاه منتقدان
این فقط سیاهپوستان نبودند که شاهد آزادی ماندلا بودند و به آن فکر میکردند. هلن زیله، رهبر سابق اتحاد دموکراتیک، که دومین حزب سیاسی بزرگ آفریقای جنوبی است و بهعنوان یک حزب سفیدپوست تلقی میشود، میگوید:«من در قالب یک جمعیت عظیم و بزرگ در کیپ تاون منتظر آقای ماندلا بودم تا از بالکن شهرداری برای جمعیت سخنرانی کند. ما در ردیف جلو نشسته بودیم و حدود پنج ساعت منتظر ماندیم تا او در بالکن ظاهر شود. من شدیدا اینطور احساس میکردم که در ردیف نخست رخدادی نشستهام که قرار است تاریخ را شکل دهد.»
زیله معتقد است که بیکفایتی حزب کنگره ملی آفریقا و فساد داخلی منجر به بحران شد که دولت را به ورطه شکست انداخت. او میگوید: «استقرار کادر، سیاست چتربازی کردن وفاداران حزب کنگره ملی که ارتباطات بالایی داشتند و گماردن آنها در هر پست و نهاد کلیدی، خدمات حرفهای دولتی را به نابودی کشانده است. زیله معتقد است که از آنجایی که ماندلا قبل از اینکه رئیسجمهور شود، رهبر کنگره ملی آفریقا بود، او مسئول استقرار کادر حزب بهعنوان یک سیاست رسمی دولت بود.
کومی نایدو که در زمان آزادی ماندلا در تبعید به سر میبرد و در دانشگاه آکسفورد در بریتانیا تحصیل میکرد، به یاد میآورد که او و سایر دانشجویان آفریقای جنوبی چه نگاهی به آن روز تاریخی داشتند و آیا به این نکته فکر میکردند حکومت اکثریت سیاهان تغییر و انتقال قدرت را به درستی انجام میدهد یا خیر؟ او میگوید: «درک این موضوع ترسناک بود که ما باید مسئولیت ملت را در آینده بپذیریم. اگر به وضعیت امروز نگاه کنید میبینید که رهبری کشور غرور و تکبری دارد و انسانیت از جامعه رخت بر بسته است. ما حتی نمیتوانیم این را فساد بنامیم. این یک غارت در مقیاس بسیار فراگیر است. من هیچ به یاد نمیآورم در سالگرد آزادی ماندلا از زندان، تا این سطح درباره آینده کشورمان مضطرب بوده باشیم. زوال اجتماعی و اقتصادی بسیار شدید است و مردم ما در رنج شدید هستند.»
برای رسیدگی به مسئله نابرابری، دولت تحت رهبری کنگره ملی آفریقا، سیاست توانمندسازی اقتصادی سیاهپوستان را ارائه کرد. این برنامه برای جبران عدم تعادل نژادی در اقتصاد کشور طراحی شده بود. هدف این سیاست افزایش مشارکت سیاهپوستان در اقتصاد از طریق ایجاد عدالت شغلی، توسعه مهارتها و اولویتبندی امکانات بود. 28سال بعد، برخی در آفریقای جنوبی استدلال میکنند که این برنامه یک سیاست بیربط است، زیرا این سیاست فقط در خدمت منافع افراد مرتبط با سیاست است.
ویلیام گومد، اقتصاددان و استاد علوم سیاسی آفریقای جنوبی میگوید:«کنگره ملی آفریقای جنوبی نتوانست اقتصاد ما را متحول کند تا همه بتوانند از آن سود ببرند. نسل بعد از ماندلا کوتهفکر هستند و فقط بر جناح سیاسی خود، رنگ و منافع گروههای قومی خود تمرکز میکنند. سیاستهای دولت تنها به بخش خاصی از افراد نفع میرساند. کنگره ملی آفریقا پس از سقوط آپارتاید آماده حکومت نبود، زیرا تنها در مخالفت با سرکوبگران آپارتاید تجربه داشت نه اداره یک کشور پیچیده. سیاهپوستان در دوران آپارتاید بخشی از اقتصاد نبودند، بنابراین مهارتهای لازم را نداشتند. کنگره ملی آفریقا تقریباً تمام سفیدپوستان را که مهارتهای لازم را داشتند، از سمتهای دولتی بیرون کرد. آنها سپس وفاداران خود را که هیچ از اقتصاد نمیدانستند در نهادهای کلیدی منصوب کردند. بانتو هولومیسا رهبر جنبش متحد دموکراتیک، که از سال 1987 تا 1994 ریاستجمهوری ترانسکی را برعهده داشت (محلی که توسط دولت آپارتاید برای سیاهپوستان ایجاد شده بود)، به نیو لاینز میگوید که آفریقایجنوبی در طول 10 سال اول پس از لغو آپارتاید صرفا به واسطه اقدامات ماندلا رونق اقتصادی داشت. ماندلا همه گروههای ذینفع را زیر یک چتر جمع کرد، زیرا او به وحدت علاقهمند بود. وقتی ماندلا رفت، نشانههایی وجود داشت که نشان میداد برخی نمیخواهند از افراد دیگری که نمیشناختند، صرفنظر از اینکه چقدر باتجربه بودند، استفاده کنند. کنگره ملی آفریقا میخواست از این نوه نگاه بهعنوان مجوزی برای غارت استفاده کند و در مقیاس گسترده دست به غارت نیز زدند و حلقه داخلی خود را که اکنون محافظشان هستند را در نهادهای کلیدی منصوب کردند. با این حال، ریچارد ماکولو، یکی از چهرههای سیاسی شهرستان اورنج فارم، احساس میکند که ماندلا و کنگره ملی آفریقا در آغاز مذاکرات با دولت آپارتاید، سیاهپوستان را ناامید کردند. او میگوید:«آنها مصالحههای زیادی کردند و با مردم هیچ مشورتی نکردند. آنها عجله کردند تا درباره دموکراسی و آشتی قبل از برقراری عدالت و جبران خسارت صحبت کنند. اکنون اکثر سیاهپوستان فقیر هستند و آزادی برایشان معنایی ندارد.»
روایت بانک جهانی
گزارش اخیر بانک جهانی که در سال 2022 منتشر شد، نشان میدهد که شرایط وراثتی، مانند موقعیت مکانی، جنسیت، سن و پیشینه والدین، دلیل برخی از نابرابریها در آفریقای جنوبی است. 10درصد از جمعیت این کشور بیش از 80 درصد ثروت کشور را در اختیار دارند. در چنین شرایطی وقتی مسائل نژادی ملاک قرار میگیرد، نابرابری بیشتر تشدید میشود. در این گزارش آمده است: «آفریقای جنوبی، بزرگترین کشور اتحادیه گمرکی آفریقای جنوبی (SACU)، و کشوری است که بیشترین نابرابری در آن وجود دارد و در بین 164 کشور در رتبه اول قرار دارد.» این نتیجهگیری خیرهکننده بانک جهانی با آرزوهای ماندلا که از زندان ویکتور ورستر خارج شد و از پایان دادن به نابرابری صحبت کرد، بسیار فاصله دارد. ماندلا در آن زمان تأکید کرده بود: «باید به انحصار سفیدپوستان بر قدرت سیاسی پایان داده شود و یک بازسازی اساسی در سیستمهای سیاسی و اقتصادی ما انجام شود تا اطمینان حاصل شود که نابرابریهای زمان آپارتاید برطرف شده و جامعه ما بهطور کامل دموکراتیزه میشود».
چهار سال پس از آزادی ماندلا، کنگره ملی آفریقا یک پیروزی قاطع به دست آورد و بهعنوان موفقترین حزب سیاسی در انتخابات 1994 ظاهر شد. مردم آفریقای جنوبی بر این باور بودند که کنگره ملی آفریقا به وعدههای خود مبنی بر «زندگی بهتر برای همه» عمل خواهد کرد. این حزب در پنج انتخابات سراسری متوالی پیروز شد. اکنون، سه دهه گذشته است و محبوبیت حزب کنگره ملی آفریقا، به دلیل بحران گستردهتر حکومتداری رو به کاهش است. در انتخابات محلی سال 2022، کنگره ملی آفریقا برای اولین بار از زمان شروع حکومت دموکراتیک، کمتر از 50 درصد رای آورد. این ناامیدی حامیان حزب، با بدتر شدن وضعیت حکمرانی محلی همچنان در حال افزایش است. اعتراضات نسبت به کیفیت خدمات دولتی در سراسر کشور فراگیر است زیرا دولت در توزیع منابعی مانند آب، فاضلاب، زیرساختها، مسکن و زمین ناکام است. استیو گروزد، رئیس برنامه حکومتداری و دیپلماسی آفریقا در مؤسسه امور بینالملل آفریقای جنوبی میگوید:«ما حزبی داریم که حامیان خود را از دست داده و فکر نمیکنم در انتخابات ملی سال 2024، پنجاه درصد آرا را به دست بیاورد. من بهطور جدی فکر میکنم در آینده شاهد یک دولت ائتلافی باشیم. درحالیکه کنگره ملی آفریقای هنوز بزرگترین حزب در آفریقای جنوبی است، اما هژمونی آن به احتمال زیاد پایان یافته است. دیگر هرگز تمام تخممرغهایمان را در یک سبد قرار نمیدهیم. دوران دولت تکحزبی گذشته است. این دوران نشان داده است که حکومت تکحزبی باعث فساد میشود.» از آنجایی که کنگره ملی آفریقا - که برای مدت طولانی بهعنوان حزب آزادی ماندلا و سیاهان تلقی میشد - همچنان گرفتار فساد و بیکفایتی است، برخی در آفریقای جنوبی از این مسئله ناراحت هستند که همان حزبی که آزادی کشور را به ارمغان آورد، اکنون آزادیاش را تهدید میکند. نخبگان فعلی در آفریقای جنوبی میراث ماندلا را زیر پا گذاشتهاند. حزب کنگره ملی فعلی بههیچوجه نمیتواند ادعا کند که همان حزبی است که زمانی صدها هزار نفر زیر پرچمش جان خود را در راه مبارزه فدا کردند.
ترجمه آریا صدیقی