ارزیابی ابتکار عملگرایانه هستهای ایران
خواندنی ها
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - ایران /متن پیش رو در ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
همزمان با دور تازهای از مذاکرات میان ایران و آمریکا، تهران موتور رایزنیهای منطقهای و بینالمللی خود را نیز با سرعت بیشتری به کار انداخته است. از پکن تا ابوظبی، دیپلماسی ایران در حال ترسیم نقشهای موازی با مذاکرات است؛ مسیری که به گفته محسن بهاروند، دیپلمات باسابقه و آشنا به پیچوخم مذاکرات، میتواند به خلق فضایی مثبت و تقویت وزن توافق احتمالی کمک کند. او که پیشتر در مذاکرات محرمانه مسقط و گفتوگوهای حساس تهران و کییف نقشآفرینی کرده، بر این باور است که تهران اینبار با شناختی دقیقتر از مختصات منطقه و بازیگران جهانی تلاش دارد حلقهای از قدرتهای مهم مانند روسیه و چین را در کنار همسایگان عربی وارد زمین بازی کند تا پشتوانهای چندجانبه برای برای مذاکرات فراهم سازد.
دور اخیر مذاکرات هستهای مسقط را نسبت به ادوار قبلی چطور ارزیابی میکنید؟ ایران از مفید بودن و واقعی بودن مواضع گفته و آمریکا بر رویکرد منطقی تهران تأکید کرده است. گمانهزنیهایی هم درباره برخی پیشنهادهای تبادل شده از جمله درباره تشکیل کنسرسیوم سوخت مطرح شده است.
به نظر من، این مذاکرات نشانهای از یک ارزیابی واقعبینانه است؛ نه بیش از حد خوشبینانه و نه بدبینانه. بویژه که درباره یکی از مهمترین خطوط اختلافی یعنی غنیسازی گفتوگوهای جدی صورت گرفته است. در همین چهارچوب صحبتهایی درباره تشکیل یک کنسرسیوم سوخت و شکل جدید همکاریها مطرح است. توافق بر سر برگزاری دور بعدی مذاکرات، نشانهای روشن از آن است که دو طرف با وجود همه اختلافات و پیچیدگیها حالا بیش از گذشته به نقطهای مشترک نزدیک شدهاند. نشانههایی از پیشرفت نیز در حوزههای کلیدی به چشم میخورد که اگر بهدرستی پیش بروند، میتوانند زمینهساز گامهای بلندتری در مسیر اعتمادسازی باشند. در فضای کنونی، یکی از سازندهترین مسیرها برای پیشبرد مذاکرات، تعریف یک چهارچوب همکاری مشترک در حوزه انرژی هستهای است. اگر شرکتهای بینالمللی- بهویژه از کشورهای غربی- در ساخت رآکتورهای صلحآمیز در ایران سرمایهگذاری کنند، نهتنها سود اقتصادی خود را تضمین کردهاند، بلکه عملاً به روشن شدن ماهیت برنامه هستهای ایران کمک کردهاند. چون چنین شراکتی، فراتر از بیانیه و تعهد، خود به مثابه یک راستیآزمایی عملی خواهد بود؛ به عنوان نمونه اگر شرکتهایی از اروپا یا حتی آمریکا وارد پروژههای مشترک در ایران شوند؛ فناوری در اختیار بگذارند، در ساخت رآکتورهای برق مشارکت کنند و در عین حال از اورانیوم غنیشده ایران برای سوخت مصرفی همان رآکتورها استفاده کنند. در چنین حالتی، دیگر تردیدی باقی نمیماند که هدف ایران از این برنامه، کاملاً صلحآمیز است. این همکاری بالقوه، یک بازی دو سر بُرد است: ایران از ابتدا گفته که هدفش از توسعه فناوری هستهای، دستیابی به کاربردهای صلحآمیز مانند تولید انرژی است. در حال حاضر، تهران دانش غنیسازی را در اختیار دارد اما در برخی حوزههای فنی هنوز در مرحله تحقیق و توسعه است. اگر شرکتهای بینالمللی حاضر شوند سرمایهگذاری کنند و انتقال فناوری انجام دهند، این فرآیند هم تسریع میشود و هم شفاف. در واقع، بهترین تضمین برای غربیها همین است: حضور در قلب پروژههای صلحآمیز ایران. چنین مدلی، هم منافع اقتصادی برای آنها دارد و هم آرامش سیاسی. ایران نیز نشان خواهد داد که چیزی برای پنهان کردن ندارد. بهعبارت دیگر، اگر طرفهای غربی واقعاً نگران تولید سلاح هستهایاند، منطقیترین پاسخ، نه تهدید و تحریم، بلکه مشارکت در ساختن یک برنامه هستهای شفاف، سودآور و صلحآمیز است.
بازار ![]()
این رویکرد میتواند ناظر بر حفظ خط قرمز ایران یعنی حفظ اصل غنیسازی باشد؟
بله؛ ایران بهعنوان یکی از امضاکنندگان پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای، موسوم به «انپیتی» از حقوق و تعهدات مشخصی در چهارچوب این معاهده برخوردار است. یکی از مهمترین حقوق شناختهشده در این پیمان، حق بهرهبرداری صلحآمیز از انرژی هستهای است که شامل فرآیند غنیسازی اورانیوم نیز میشود. بر اساس همین اصل، ایران رسماً این حق را دارد که در چهارچوب قوانین و تحت نظارت بینالمللی، فناوری غنیسازی را دنبال کند. اما فراتر از این چهارچوب حقوقی، باید به یک نکته کلیدیتر توجه کرد: حق غنیسازی، صرفاً یک امتیاز قراردادی نیست که توسط سازمان یا کشوری به ایران اعطا شده باشد؛ بلکه این حق، در اصل، «ذاتی» تلقی میشود.
به این معنا که هر کشور مستقلی در صورت پایبندی به تعهدات عدم اشاعه، این حق را دارد که مسیر توسعه فناوری هستهای خود را پی بگیرد. به بیان دیگر، هیچ مانع حقوقی مشروعی وجود ندارد که بتواند ایران را از بهرهبرداری صلحآمیز از انرژی هستهای و فرآیند غنیسازی محروم کند. این واقعیت، نه تنها در متن «انپیتی» بلکه در فلسفه وجودی آن نیز ریشه دارد: ایجاد توازن میان منع اشاعه سلاحهای هستهای و ترویج استفاده صلحآمیز از انرژی اتمی برای توسعه و رفاه کشورها. ایران دقیقاً در همین مسیر گام برداشته است.
به نظر میرسد این بار بر خلاف ادوار گذشته کشورهای عربی منطقه همسویی بیشتری با رویکرد ایران در مذاکرات دارند و به هرگونه توافق احتمالی میان ایران و آمریکا اقبال بیشتری از خود نشان میدهند. این مهم تا چه اندازه میتواند از منظر سیاسی بستر را برای نتیجه بخشی گفتوگوهای هستهای فراهم آورد؟
برخی کشورهای عربی منطقه در سالهای اولیه برجام رویکردی محتاطانه در پیش گرفته بودند، به تدریج در موضعی منتقد و حتی گاه مخالف قرار گرفتند و تلاش کردند تا از تأثیرگذاری ایران در معادلات منطقهای بکاهند. اما در شرایط کنونی و پس از ترمیم و تقویت مناسبات ایرانی- عربی تیم مذاکره کننده ایران با مدیریت عباس عراقچی، مسیر تازهای را در پیش گرفت. آنها با درک شرایط متغیر منطقه و شناخت دقیق از بازیگران کلیدی، به سراغ دیپلماسی موازی رفتند؛ دیپلماسیای که تلاش دارد حلقهای از قدرتهای جهانی همچون روسیه و چین را در کنار کشورهای همسایه به گفتوگو بکشاند تا چتر مشروعیت بینالمللی ایران را تقویت کند. امروز نیز این رویکرد با دقتی دوچندان و در بستری پیچیدهتر دنبال میشود.
تهران میکوشد از پنجرههای دیپلماتیک تازه، نهتنها برای رسیدن به توافق، بلکه برای بازتعریف نقش منطقهای خود بهره بگیرد؛ تلاشی که هرچند با موانع فراوانی روبهروست، اما به شکل محسوسی بر اساس فهمی واقعگرایانه از توازن قوا و ضرورت گفتوگو پیش میرود.
این تغییر رویکرد تا چه اندازه برآمده از تغییر نگاه امنیتی در کشورهای عربی است؟ چنانکه این کشورها متأثر از این تحول، سفر ترامپ به خاورمیانه را مورد توجه قرار دادهاند. نظر شما چیست؟
اولویتهای امنیتی و منافع کشورهای عربی در راستای رویکرد توسعهای تغییر کرده است؛ برای مثال عربستان، بهدنبال توسعه منطقهای است و در جهت پایان دادن به جنگها حرکت میکند. ایران نیز نشان داده که نمیتوان چیزی را به زور به آن تحمیل کرد و انگاره ضعف ایران بعد از ماجرای 7 اکتبر، نادرست است. ممکن است در برخی نقاط هزینههایی داده باشد اما در مجموع، ایران توانسته اراده خود را مستقلانه و مقتدرانه اعمال کند.
بنابراین شکلگیری فضای مثبت نسبت به مذاکرات برگرفته از چنین تحولی است. از این رو اگر طرف مقابل حسننیت داشته باشد و مواضعش را تغییر ندهد، ایران آمادگی دارد به توافقی پایدار و جدی برسد. اگر دغدغه آمریکا، صرفاً جلوگیری از تولید سلاح هستهای است، این نقطه میتواند محل اشتراک دو کشور باشد و باید بر همین مبنا گفتوگوها را ادامه داد.
اگر توافقی در حوزه هستهای شکل بگیرد و برد-برد باشد، این میتواند مقدمهای برای گشایش در روابط اقتصادی هم باشد. شرط آن، برداشته شدن موانع فعلی است.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1437320/