انفجار بندرعباس؛ مردم زودتر رسیدند
خواندنی ها
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - شرق /متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
نیلوفر حامدی| پس از انفجاری که بندرعباس را در شوکی بزرگ فرو برد، آنچه تا به امروز قلب اهالی جنوب را گرم و تپنده نگه داشته است، شاید بیش از هر چیز، نوای همراهی مردمی بود که به یاری مردمی دیگر شتافتند. درست زمانی که هنوز بسیاری چشمبهراه وعدههای نهادهای رسمی نشسته بودند، این خودِ مردم بودند که بدون لحظهای درنگ دست به کار شدند و موجی از همدلی به راه انداختند. مشارکت اجتماعی که از لحظه نخست زبانهکشیدن آتش در اسکله شهید رجایی آغاز شد.
از نیروهای داوطلب محلی که برای پیگیری حقوقی-قضائی آسیبدیدگان این سانحه داوطلب شده و تیم تشکیل دادهاند تا افرادی که به صورت خودجوش در حوزه درمان جسم و روان قربانیان این انفجار، قدم پیش گذاشتهاند. هرکس با خود فکر کرد که چطور میتواند مفید باشد؛ با اهدای خون یا اسکان چندروزه در بندرعباس برای صافکاری و نقاشی خودروهای تخریبشده. آنچه پس از این بحران بندرعباس را سر پا نگه داشته، نه تصمیمهای بالادستی بلکه نیروهای بیواسطه مردم بوده است؛ آنان که منتظر نماندند و خودشان برخاستند.
از کامیاران سنندج تا قلب هرمزگان؛ 850 خودروی سبک و سنگین را داوطلبانه صافکاری و نقاشی کردند
بیش از هزارو 600 کیلومتر بین شهر کامیاران استان کردستان و بندرعباس در استان هرمزگان فاصله است؛ فاصلهای که حتی با یک نگاه مختصر روی نقشه ایران نیز قابل رؤیت است. همین دوری هم سبب میشود که 19 ساعت رانندگی لازم باشد تا ساکنان این دو شهر به یکدیگر برسند. اما «فاجعه که رخ داد، دیگر کسی به این دوری فکر هم نمیکرد. قلبها بودند که تصمیم میگرفتند». این را «اوستا جلال» میگوید که به محض شنیدن خبر انفجار بندر شهید رجایی در بندرعباس، با اینکه هیچکسی را در این شهر نمیشناخت، راهی جنوب ایران شد، چون نمیتوانست همینطور دست روی دست بگذارد: «خبر که آمد سر کار بودم. چند دقیقه بیشتر نگذشته بود که ویدئوها منتشر شدند. یکی پس از دیگری در شبکههای اجتماعی ویدئو میآمد. اوضاع اصلا خوب نبود.
مردم ترسیده بودند، اسکله به آن عظمت خراب شده بود و آتش هم آرام نمیگرفت. من و سایر همکارانم هم دیگر نمیتوانستیم روی کارهای خودمان تمرکز کنیم. فقط موبایل به دست پیگیر اخبار بودیم. حتی مشتری هم که وارد مغازه میشد و از این موضوع میشنید، دیگر کار خودش یادش میرفت. تصاویر وحشتناک بودند. معلوم بود افراد زیادی از هموطنانمان جانشان را از دست دادهاند. واقعا غمانگیز بود. شب بود و باید به خانه میرفتم اما دلم آرام و قرار نداشت و میدانستم که باید کاری بکنم».
جلال مرادیان که سالهاست در شهرستان کامیاران مغازه صافکاری دارد، تمام راه از مغازه تا خانه به این فکر کرد که چگونه میتواند به مردمی که اینطور گرفتار آتش شدهاند، کمک کند: «تمام راه پشت ماشین به این فکر میکردم که من بهعنوان یک ایرانی در شهری دیگر چگونه میتوانم مفید باشم. پول خیلی زیادی نداشتم که برای مردم بفرستم. نمیدانستم کار درست چیست. ذهنم خیلی مشغول بود تا اینکه ویدئویی دیدم که در آن خودروهای آسیبدیده از موج انفجار در سطح شهر در حال حرکت بودند. انفجار که رخ داده بود برخی از خودروهای سبک و سنگین که به منبع آتش نزدیک بودند درجا از بین رفتند و پودر شدند، اما برخی دیگر که چند کیلومتر فاصله داشتند یا در آن زمان در جاده کناری بندر در حال تردد بودند، از موج انفجار آسیب دیدند. همان لحظه با خودم فکر کردم که اینجا همان میدانی است که من میتوانم در آن مفید باشم و کمکی برسانم».
همین ایده هم باعث شد که اوستا جلال و چند همکار دیگرش دست به کار شوند. آنها کاملا داوطلبانه و خودجوش برای تعمیر، صافکاری و نقاشی خودروهای آسیبدیده ناشی از انفجار بندر شهید رجایی علام آمادگی کردند و در شبکههای اجتماعی نوشتند که حاضرند بدون دریافت پولی، خودروهای اینچنینی را که به کامیاران بیایند، تعمیر کنند. اما مانعی بر سر راهشان وجود داشت؛ آنهم اینکه اغلب افرادی که راننده خودروهای آسیبدیده بودند، امکان چنین جابهجایی و سفر طولانی را نداشتند. برخی از آنها حتی از نظر جسمی هم آسیب دیده بودند و در بیمارستان به سر میبردند.
عده دیگری هم عزیزی در انفجار داشتند که باید به او میرسیدند و برخی دیگر هم به خاطر مشغله کاری امکان چنین سفری برایشان مهیا نبود. نتیجه اینکه راه دیگری را در پیش گرفتند. او و همکارانش دوباره در شبکههای اجتماعی اعلام کردند در صورتی که جایی برای اسکان آنها وجود داشته باشد، حاضرند خودشان به بندرعباس سفر کنند. اوستا جلال از این سفر خاص میگوید: «به محض اینکه دراینباره نوشتیم، چند نفر اعلام آمادگی کردند که به خانهشان برویم، اما ما نمیخواستیم در چنین شرایطی مزاحم مردم داغدیده و آسیبدیده شویم. تا اینکه یک نفر اعلام کرد سولهای به ما میدهد تا هم در آنجا کار کنیم و هم آن چند روزی که در بندرعباس ساکنیم، فضایی برای خودمان داشته باشیم. ما هم دیگر تعلل نکردیم و راهی شدیم. چهار نفر بودیم و وقتی رسیدیم، یک گروه هم از تهران، داوطلبانه آمدند و در نتیجه یک تیم شدیم و تعمیر خودروها را شروع کردیم».
اوستا جلال و همکارانش در طول حضور یکهفتهای خود، حدود 850 خودروی سبک و سنگین را صافکاری و نقاشی کردند و به صاحبانشان تحویل دادند: «از صبح تا آخر شب کار میکردیم. با خودم میگفتم که اصلا نباید زمان را از دست بدهیم و در همین مدت کوتاهی که حضور داریم باید سعی کنیم بیشترین تعداد خودرویی را که میتوانیم، تعمیر کنیم. باید بگویم که مردم بندرعباس هم در محبت و حمایت کم نگذاشتند و در این چند روز با وجود اینکه خودشان زیر بار مشکلات زیادی بودند، به بهترین شکل مهماننوازی کردند».
اوستا جلال میگوید مردم ایران همیشه همینگونه بودهاند و در زمان بحران و سختی و مشکلات تا جایی که از دستشان برمیآمده به همنوع و هموطن خودشان کمک کردهاند: «زلزله بم را هیچوقت یادم نمیرود. زمستان بود و قلب همه به درد آمده بود. بعضی خانوادهها بودند که خودشان چیزی نداشتند اما همان پتو و لباس گرم خودشان را هم برای مردم زلزلهزده میفرستادند. الان هم همین است. مردم نگاه نمیکنند تا مسئولان به داد کسی برسند، خودشان اقدام میکنند و هر کاری از دستشان برآید، انجام میدهند. حتی اگر لازم باشد از خودشان میزنند. همینها هم باعث دلگرمی ما مردم است؛ چون میدانیم تحت هر شرایطی یکدیگر را داریم».
تیم 50نفره روانشناسان برای خدمات درمانی؛ بیشتر معاینات خبر از اختلال پس از سانحه دارد
در تازهترین اقدام نیروهای داوطلبی که از سراسر کشور در تلاشاند تا باری از روی دوش مردم بندرعباس پس از این سانحه بزرگ بردارند، تعدادی از دانشجویان رشته روانشناسی هستند. هفته گذشته، حدود 50 دانشجو و فارغالتحصیل رشته روانشناسی مشاوره از تهران، پس از انجام هماهنگی با چهرههای خیر و فعالان اجتماعی شهر، از سوی خیریه طلوع بینشانها راهی بندرعباس شدند. این سفر با هدف معاینه افرادی است که از نظر روانی آسیب دیدهاند و نیاز به مشاوره و درمان دارند. این گروه قرار است فعلا به مدت یک تا شش ماه در آنجا مستقر باشند و پس از آن هم روند درمان بران آن دسته از افرادی که فرایند درمانشان به اتمام نرسیده است، به شکل آنلاین ادامه خواهد داشت.
یکی از این روانشناسان که تمایل نداشت نامش منتشر شود، این کار را نوعی رواندرمانی شخصی نیز برای خودش میداند: «وقتی چنین فاجعه بزرگی در سطح کشور رخ میدهد، همه مردم از آن آسیب میبینند. شنیدن خبر فوت و مفقودی و معلولیت اینهمه انسان اتفاق سادهای نیست. چه عزیزی در این حادثه داشته باشی و چه نه، تنها تصور آسیبدیدن انسانها میتواند برای بسیاری از افراد با روحیات شکنندهتر، صدمات جدی به روانشان وارد کند. تماشای این ویدئوها، ترسهای نهانی بسیاری از افراد را آشکار میکند.
فکر اینکه هموطنان ما در چنین رنجی به سر میبرند، زندگی را برای ما هم دشوار میکند. میخواهم بگویم اگرچه من و سایر داوطلبان برای معاینه و درمان مردم آسیبدیده بندرعباس به اینجا آمدهایم، اما به نظرم برای خودمان هم جنبه درمانی دارد؛ چراکه همین احساس درگیر ماجرا بودن، حس مفیدبودن، اینکه فکر کنیم قدمی برای بقیه برداشتهایم، باعث میشود رنج کمتری متحمل شویم و خودمان را همدرد این مردم بدانیم».
او که حالا پنج روزی است به بندرعباس رفته و فعلا هم قصد دارد با تعداد دیگری از داوطلبان در آنجا بماند، اضطراب، اختلال در خواب، بیاشتهایی و ضربان قلب بالا را جزء شایعترین نشانههای مراجعینی میداند که تا به امروز معاینه کرده است: «از صبح که بیدار میشویم تا عصر افراد زیادی را معاینه میکنیم و با آنها حرف میزنیم. گاهی هم با فعالان اجتماعی شهر عازم خانههای برخی از این آسیبدیدگان میشویم.
شایعترین نشانههایی که اغلب این افراد در گفتوگوها و معاینات به آن اشاره میکنند، اضطراب، اختلال در خواب، بیاشتهایی و ضربان قلب بالاست که البته از قبل هم قابل پیشبینی بود؛ چون افرادی که در چنین حوادثی حضور دارند و چنین تجربههایی را پشت سر میگذارند، بسیار مستعد این هستند که دچار PTSD شوند؛ یعنی اختلال اضطراب پس از سانحه. البته مراجعانی با نشانگان حادتر اشکال درگیری با اختلالات روان هم داشتهایم؛ برخی نیاز به درمان دارویی دارند و برخی دیگر با یکسری جلسات مشاوره میتوانند به شرایط پایدار و باثبات برسند. اما نکته مهم این است که بدانیم وضعیت در اینجا عادی نیست و باید هوای مردم را داشت».
گروه حقوقی داوطلبانه برای پیگیری پروندههای قضائی دریافت غرامت درمان، دیه و خسارت خودروها با این تیم است
اما همکاری مردم برای مردم، در بخشهای دیگری هم جریان داشت؛ ازجمله حوزه حقوقی که شاید یکی از تخصصیترین، پیچیدهترین و به همین دلیل دشوارترین بخشهای پیگیریهای پس از حادثه برای خانوادههای آسیبدیده است. همین موضوع سبب شد گروهی از وکلا و کارشناسان حقوقی بندرعباس به تکاپو بیفتند تا مسیر این اقدامات برای مردم داغدار و خانوادههای آسیبدیده از انفجار تسهیل شود.
فاطمه مختاری یکی از همین وکلای داوطلب است. 30 سال بیشتر ندارد، اما دو هفتهای است که همه توانش را معطوف مردم شهرش کرده است. او به همراه اعضای یک دفتر قضائی در بندرعباس و تعدادی وکیل دیگر تصمیم گرفتهاند تا جای ممکن به خانوادهها برای رسیدن به حق و حقوقشان کمک کنند. اقدامات آنها در سه حوزه مختلف تقسیم میشود؛ درمان، موضوع انحصار وراثت متوفیان انفجار و بخش خسارت خودروها. خودش میگوید درمان به واسطه اهمیت ویژهاش در اولویت است: «حوزه نخست فعالیت ما به واسطه حیاتیبودن و اهمیتی که دارد، پیگیری موضوعات حقوقی درباره درمان آنهایی است که آسیب بدنی دیدهاند و باید با مخاطرات آن روبهرو شوند.
افرادی که عضوی از خانوادهشان را از دست دادهاند، نابینا شدهاند، معلولیت پیدا کردهاند، دچار سوختگی شدهاند و... . همه اینها باید خسارت دریافت کنند. روند قانونی برای این افراد مراجعه به معاون دادستان برای دریافت دیهای است که گفته شده از سوی صندوق تأمین پرداخت میشود. این اتفاق با تأیید پزشکی قانونی رخ میدهد و مانعی که وجود دارد، درباره آنهایی است که ساعت ورود و خروجشان به بندر ثبت نشده باشد. در این بخش مشکلاتی برای اثبات حضور آنها بهعنوان نیروی کار در محوطه اسکله وجود دارد که تیم ما تلاش میکند آنها را برطرف کند. حوزه دیگر فعالیتهایمان هم مربوط به دریافت خسارت خودروهای آسیبدیده است. برای آنهایی را که بیمه بدنه داشتند، از شرکت بیمه دریافت میکنیم و برای دیگران را درصدد هستیم تا بتوانیم از صندوق تأمین بگیریم».
اما بخش دشوار و زمانبر فعالیتهای این گروه، مربوط به دریافت دیه متوفیان است: «همان ابتدا دادگستری بخشنامهای داد و در آن اعلام کرد خانوادههایی که فوتی در انفجار داشتند، نیاز نیست روند قانونی رایج را برای دریافت دیه طی کنند و کافی است به شعبه اعلامشده بروند و بعد از تشکیل پرونده، دیه را دریافت کنند، اما وقتی خانوادهها وارد عمل شدند، مشخص شد این بخشنامه کارایی لازم را ندارد و با مانع مواجه شدند، چراکه طبق قانون، دیه به ورثه میرسد و فوتشدهها انحصار وراثتی نکرده بودند که ورثه مشخص باشد.
در نتیجه راهی نبود جز اینکه ابتدا پرونده قضائی تشکیل دهند، سپس با مدارک اعلامشده به دفاتر خدمات قضائی بروند و پس از گرفتن نوبت و دریافت گواهی که بسیار زمانبر است، به دیه برسند. همه این کارها بر گردن خانوادههایی است که عزادارند، برخی از آنها از طبقات فرودست جامعه هستند. مثلا پسر جوانی که نان پدر و مادر پیرش را با کارگری در اسکله درمیآورد، فوت شده و حالا پدر و مادر پیرش باید از روستای رودخانه که یک ساعت با بندرعباس فاصله دارد، برای پیگیری این کارها بیایند. برخی سواد ندارند، عدهای توانش را ندارند و هیچکدام از این مشکلات هم که نباشد، کل این فرایند حقوقی دشوار و پیچیده است. بههمیندلیل گروه ما شامل یک دفتر خدمات قضائی و چند وکیل دور هم جمع شدیم تا تمام این کارها را به نمایندگی از خانوادهها انجام دهیم».
این وکیل جوان میگوید این روزها شاهد بوده که چطور مردم پشت یکدیگر ایستاده بودند: «قطعا میدانید که مراحل دریافت پول و دیه و غرامت از مراجع دولتی کار سادهای نیست. در مقابل وضع معیشتی برخی از خانوادههای کارگران اصلا مساعد نیست، چون آنهایی را که وضع مالی خوبی دارند که ما اصلا نمیبینیم و نمیشناسیم، چون یا دنبال این مبلغها نمیروند یا خودشان وکیل دارند. اما گروه دیگری که توان مالی کمی دارند، وقتی به خانههایشان میروم، روشن است که عدهای از آنها در فقر زندگی میکنند. اما مردم تماشاچی نیستند.
خانههایی بوده که برای فوتیشان به صورت داوطلبانه بنر تسلیت زدهاند تا قوت قلبی برای خانواده باشد. یکی از کارگران فوتشده که همسرش در آستانه زایمان است، تا مردم فهمیدند، کمک کردند و در عرض یک روز کل سیسمونی نوزاد به دنیا نیامده خریده شد و یک پزشک زنان و زایمان داوطلب شد تا تمام کارهای مربوط به بارداری را قبل و چند ماه پس از تولد رایگان انجام دهد. افرادی بودند که در روزهای اول حادثه تصور میکردند بندر شهید رجایی یک شهر مثل بندرعباس است، اما داوطلب هر نوع کمکی به مردم بودند. یا وقتی اعلام نیاز برای دریافت خون شد، در همان ساعت اول جای سوزنانداختن نبود و مردم برای یکدیگر کیک و آبمیوه و آب میخریدند. خود مردم بودند که هوای هم را داشتند. شما خیلی مسئول و مدیری نمیدیدید».
از ارسال شیشه خودرو تا همراهی 15 پزشک متخصص برای ویزیت رایگان
بازار ![]()
فعال اجتماعی بندرعباس: دولت موانع را از مقابل فعالیت خیرین بردارد
از بعد از حادثه انفجار تاکنون، این مردم بودهاند که در صف حمایت و کمکرسانی به دیگرانی مانند خودشان، از یکدیگر پیشی گرفتهاند. راهاندازی لینکی برای انجام معاینات پزشکی هم از دیگر اقدامات درخشان مردم بوده است. پیرو همین تصمیم بود که در یکی از سایتهای مخصوص حوزه درمان و پزشکی و ویزیت آنلاین، لینکی راهاندازی شد برای مردم بندرعباس و افراد آسیبدیده پس از انفجار. پس از ورود به این لینک میبینید که فهرستی از 15 پزشک متخصص و فوق تخصص در رشتههایی مانند قلب و عروق، روماتولوژ، گوش و حلق و بینی، داخلی، جراحی عمومی، چشمپزشک، غدد و متابولیسم، روانشناس و گوارش کودکان حضور دارند. این پزشکان به صورت داوطلبانه بسیج شدهاند تا معاینه و درمان بیماران بندرعباس را به صورت رایگان انجام دهند.
به گواه فعالان اجتماعی بومی، برای دیگر بخشهای درمان هم داوطلبان زیادی پیشقدم شدهاند. مثلا افراد زیادی از شهرهای مختلف ایران دارو و لوازم بهداشتی ارسال کردهاند. عده دیگری در خود شهر بندرعباس گفتهاند که داروهای مرتبط با درمان این افراد را به صورت رایگان ارائه خواهند داد. همچنین برخی از پرستاران اعلام کردهاند که در زمان فراغت از ساعت و شیفت کاری خود، حاضر هستند از افرادی که به پرستار نیاز دارند و در خانه هستند، مراقبت کنند.
دراینمیان ارسال اقلام مختلف از شهرهای مختلف ایران به بندرعباس هم خود جای تأمل دارد. از خانوادهای که برای کودکان اسباببازی فرستاده است، تا کسی که دو کامیون شیشه سواری و کامیون ارسال کرد، چون شنیده بود موج انفجار به طور خاص شیشه بسیاری از خودروها را خُرد کرده بود. دراینمیان نهادهای رسمی و دولتی نیز ستاد و قرارگاه و کمیته و کارگروه راهاندازی کردهاند، اما هنوز کمک، حمایت یا اقدام ملموسی برای مردم انجام نشده است.
یا دستکم آنچنان که باید و شاید در دسترس مردم قرار نگرفته است. اتفاقی که هرچه زودتر رخ دهد، باعث دلگرمی بیشتر آسیبدیدگان این فاجعه خواهد شد. سارا قاسمی، فعال اجتماعی در بندرعباس، با تقسیمبندی آسیبدیدگان انفجار بندر رجایی به دو گروه برخوردار و کمبرخوردار، میگوید: «در این انفجار دو گروه از مردم آسیب دیدهاند؛ یک گروه آنهایی هستند که نیروهای کارمند و مدیر و تاجر بودهاند که یا مشکل حاد مالی ندارند یا ثروتمند هستند. یک گروه هم کارگرانی که در میان آنها نیز میزان فقر متفاوت است. گروه اول هم بهتر بلد است از حق خودش دفاع کند، هم سازوکارش را بهتر میشناسد و هم اینکه برای رسیدن به حقوقش میتواند پول خرج کند.
از همه مهمتر اینکه خیلی از آنها به دنبال حقوق مالی تضییعشدهشان هم نمیروند، چون بیش از آن را دارند. اما گروه دوم، به دیه، غرامت یا خسارتش نیازمند است. تا همینجا هم ضرر فراوانی کرده و برای بازگشت مجدد به زندگی نیازمند حمایت است. اگر از این گروه غافل شویم، حقیقتا دور از حق و انصاف است». او معتقد است حمایتهای نهادهای رسمی دارای قدرت بهشدت حس میشود: «یکی از مهمترین روشهای حمایتهای دولتی میتواند از بین بردن برخی موانع باشد. موانعی که بر سر راه بسیاری از خانوادهها در راه رسیدن به خسارتهایشان وجود دارد. همکاری بیشتر در این زمینه هم مشکلات آنها را زودتر حل خواهد کرد و هم اینکه میزان همدلی بین مردم را نیز افزایش خواهد داد». تنها بخشی از موج گسترده تلاشهای بیقفه گروههای مردمی است که به حرکت خودشان دلبستهاند. اینجا، در بندرعباس، امید همچنان زنده است. نه در وعدهها، بلکه در تلاش آدمهایی که در سکوت، جور خیلیهای دیگر را میکشند.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1437321/