ایرانیان جهان - فرهیختگان / «کارآمدی رهبری دینی در 2 جنگ نظامی و روانی» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم پرویز امینی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
حضور رهبر انقلاب اسلامی در جمع عزاداران حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در حسینیه امام خمینی(ره) در شب عاشورا امواج بزرگی از شور و شعف در میان ایرانیان و حتی فراتر از ایرانیان در بین دوستداران ایران و اسلام و انقلاب اسلامی در خارج از مرزها ایجاد کرد و ماشین جنگ روانی دشمن را که برای جبران ناکامی در جنگ نظامی با شدت و گستردگی عمل میکرد به گل نشاند.
این شور و شعف اجتماعی بازتاب نوع نگاه اجتماعی به رهبری دینی است که در جنگ 12 روزه و جنگ روانی پساجنگ به عنوان یک واقعیت از آن رونمایی شد و در یک کلمه به نام «تکیهگاه» و «گرانیگاه» جامعه قابل جمعبندی است. تکیهگاه به معنایی که روز خطر میداندار و مقتدر است و به همین جهت قابل تکیه است و گرانیگاه به این معنا که همه بخشهای مختلف اجتماعی و نظامی و سیاسی یک جامعه را در پیوند یکدیگر همافزا و قابل کاربست مؤثر میکند، آنچنان که در این جنگ 12 روزه دیده شد.
در جنگ 12 روزه خصوصاً 24 ساعت اول، رهبری دینی در دل یکی از پیچیدهترین و در عین حال سهمگینترین بحرانها به آزمون گذاشته شد. نیرومندترین قدرتهای مادی که بشر تا به امروز به خود دیده است با یک تهاجم غافلگیرکننده نظامی، شوکی به جامعه و سیستم سیاسی وارد کرد و انتظار داشت با از کار انداختن بنیاد نظامی و در پی آن ناتوانی سیستم سیاسی در بازیابی خود و در امتداد آن انفعال اجتماعی، تسلیم جمهوری اسلامی را جشن بگیرد اما پایانبندی این بحرانافکنی و تهدیدسازی به کلی تغییر کرد و برخلاف انتظار آنها در کمتر از 24 ساعت به این تهدید پاسخ مؤثر و تهاجمی داده شد. رهبری دینی محور این موازنهسازی و تهدیدزدایی از موجودیت ایران است.
سؤال این است که رهبری دینی واجد چه خصلتی است که آن را با دیگر مقامات عالی رتبه یا فرماندهان کل قوا در جهان متفاوت میکند؟
بازار ![]()
این تفاوت به شکل خلاصه و به عبارت کوتاه این است که رهبری دینی برای تصمیم و برای اقدام و برای مواجهه با مسائل خصوصاً در شرایط بحران، تنها متکی به امکانات و ابزارهای مادی نیست که وقتی در شرایط تهدید مثل جنگ 12 روزه اخیر، دچار ضعف یا استفادهناپذیری شد یا در جنگ روانی پرحجم، از هم بپاشد و احساس بیقدرتی و ناتوانی کند.
رهبری دینی پیش و بیش از ابزارهای مادی، متکی به یک قدرت ایمانی و باطنی و درونی است که ریشه در عمیقترین لایههای شخصیت و فکر انسان یعنی جهاننگریاش دارد که شهید ابراهیم عقیل از فرماندهان حزبالله از آن به عنوان «توحید عملی» نام میبرد.
این قدرت درونی و ایمانی به خودساختگی و خوداتکایی صاحبانش منجر میشود و یک اقتدار درونی توأم با اعتماد به نفس و طمأنینه ایجاد میکند که در شرایط ضعف امکانات یا نابرابری مادی، از اقتدار تهی نمیشود و حتی بالاتر، میتواند این اقتدار را به صحنه اجتماعی و ساختار سیاسی و نظامی مثل این جنگ 12 روزه پمپاژ کند و سرنوشت این تهدید پیچیده را تغییر دهد.
تجربه میرزای شیرازی در موفقیت جنبش تحریم تنباکو بهرغم فقدان ابزارهای مادی متعارف، تجربه امام خمینی(ره) در ساقط کردن پهلوی و تأسیس و تثبیت جمهوری اسلامی بدون امکانات مادی و تجربه سیدحسن نصرالله از تبدیل کردن یک گروه کوچک به یک جریان مؤثر شیعی در لبنان و یک محور قدرت در جریان مقاومت ضداسرائیلی و تجربه مرجعیت شیعه در عراق یعنی آیتالله سیستانی در غلبه بر داعش و حفظ یکپارچگی عراق، برخی دیگر از شواهد کارآمدی و توانایی این قدرت درونی و ایمانی در رهبری دینی است که مزیت ایران در این وضعیت نابرابر قدرت مادی، در برابر دشمنانش است. تجربه جمهوری اسلامی در دوره امام و رهبر انقلاب نشان میدهد این قدرت درونی خود را بینیاز از قدرت مادی نمیداند، بلکه خود پایهگذار قدرت مادی و ابزاری و توسعه اقتدار مادی مانند قدرت موشکی نیز است که در همین جنگ تغییردهنده موازنه نظامی شد. اما این مهم است که خود را محدود به آن نمیکند.