ایرانیان جهان - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
علی ملکی| وقتی هواپیمای حامل مسعود پزشکیان در فرودگاه باکو بر زمین نشست، بسیاری از ناظران منتظر بودند ببینند نخستین سفر خارجی او بعد از دفاع 12روزه و با وجود اتهاماتی که متوجه دولت علیاف است، چگونه رقم خواهد خورد. شهر خانکندی میزبان هفدهمین اجلاس سازمان همکاری اقتصادی (اکو) بود؛ سازمانی با سابقهای نسبتاً قدیمی در عرصه همکاریهای منطقهای، اما با کارنامهای نهچندان درخشان در تحقق اهداف اقتصادی بزرگ. آنچه این سفر را از یک نشست رسمی معمولی متفاوت میکرد، نه صرفاً خود سازمان اکو یا دستورکار آن، بلکه نحوه مواجهه دولت ایران با همسایگان شمالغربی، بهویژه ترکیه و جمهوری آذربایجان با وجود شک و شبهههایی که درباره احتمال دخالت آنها در حمله به ایران وجود دارد، بود. لبخندها و تعارفات دیپلماتیک میان رهبران، سؤالات زیادی درباره وزن این دیدارها، پیامدهای منطقهای آن و همزمان، غیبت معنادار رئیسجمهور ایران در محافل مهمتری چون بریکس، ایجاد کرد. دولت جدید از همان روز اول شروع به کارش با چالشهای سختی روبهرو شد و طبیعتاً نباید شتابزده درباره آن قضاوت کرد؛ اما نشانهها، ولو کوچک، باید با دقت رصد شوند. یک حرکت ساده در صفحه دیپلماسی آغاز مات شدن یا آغاز پیروزی است.
اکوی بحران
رئیسجمهور ایران در اولین حضور دیپلماتیک خود پس از دفاع 12روزه، به «خانکندی»، شهری مورد مناقشه در حوالی جنوب غربی جمهوری آذربایجان سفر کرد تا در هفدهمین نشست سران سازمان همکاری اقتصادی شرکت کند. این سفر در شرایطی انجام شد که منطقه پس از پاسخ نظامی ایران به حملات اسرائیل در وضعیت امنیتی شکنندهای قرار داشت. پزشکیان در نطق خود با استناد به ماده 51 منشور ملل متحد، عملیات نظامی ایران را دفاع مشروع و بازدارنده توصیف کرد و خواستار محکومیت یکپارچه تجاوز اسرائیل از سوی اکو شد. او با انتقاد از ناکارآمدی اکو در تجارت درونمنطقهای که تنها 8 درصد ظرفیتها را پوشش میدهد، پیشنهادهایی پنجمحوری برای تدوین «چشمانداز 2035 اکو» ارائه کرد. بازنگری موافقتنامه تجارت ترجیحی (ECOTA) و ایجاد منطقه تجارت آزاد تا 2035، توسعه شبکه لجستیکی برای تقویت ترانزیت و دسترسی کشورهای محصور در خشکی به آبهای آزاد، تأسیس «مرکز هوش مصنوعی اکو» برای همکاریهای فناورانه، دیجیتالیسازی خدمات گردشگری و تسهیل ویزا برای تبدیل اکو به مقصدی جذاب و ایجاد ساختارهایی برای تابآوری منطقهای در برابر بحرانهایی مانند تغییرات اقلیمی و ناامنی غذایی، این محورها بودند. پزشکیان در دیدارهای دوجانبه با رهبران ترکیه، تاجیکستان، پاکستان و آذربایجان بر وحدت کشورهای اسلامی، دفاع مشروع ایران و گسترش همکاریهای اقتصادی تأکید کرد و آمادگی ایران برای میزبانی نشست بعدی اکو را اعلام داشت. او این سفر را «موفق و مؤثر» توصیف کرد و بر تقویت روابط با همسایگان از طریق گفتوگو و همکاری اقتصادی تأکید نمود. با این حال همهچیز در خوشوبش پزشکیان با همتایان همزبانش خلاصه نشد و موج انتقادات در فضای رسانهای آغاز گردید.
هشدار صدور پیام انفعال
تنشهای منطقهای و حملات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی به ایران و دیگر کشورهای منطقه، سفر رئیسجمهور به آذربایجان را از حالت معمول خارج کرد و بحثبرانگیز شد. وزن این موضوع زمانی سنگینتر شد که پای احتمال نقشآفرینی آذربایجان در حمله به ایران به میان آمد. این احتمال از جایی نشئت میگرفت که مخازن سوخت جنگندههای رژیم صهیونیستی در دریای خزر کشف شده بودند و رسانههای مختلف نشانههایی از بلندشدن پهپادهای اسرائیلی از خاک آذربایجان مخابره میکردند. برخی منابع محلی نیز علائمی از شراکت آذربایجان در جنایت نتانیاهو دیده بودند. البته که نمیتوان با اتکا به این دادهها کنشهای دیپلماتیک با همسایگان را طراحی کرد اما همانطور که پیشتر اشاره شد، انتظار حداقلی مردم از سیاستگذاران این حوزه، راستیآزمایی نقش دولت علیاف و دیگران در حمله به ایران بود. این کمترین توقع افکار عمومی با عقاید سیاسی مختلفی است که حالا در یکدستی بیسابقه، بیشترین اراده را برای مبارزه با مهاجمان دارند، نه اینکه رئیسجمهور خود را در حال خوشوبش با رئیس دولت مشکوک به حمله به ایران ببینند.
در یکی از تصاویری که از خانکندی منتشر شده، برخی روسایجمهور ازجمله پزشکیان در جمعی غیررسمی نشسته و در حال گفتوگو هستند که علیاف وارد جمع میشود و پزشکیان از جای خود بلند میشود و همزمان با علیاف مینشیند. این تصویر بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی پیدا کرد. پیشتر هم زبان بدن پزشکیان مورد انتقاد قرار گرفته بود. برخی از نزدیکان ایشان معتقدند این رفتار ناشی از ادب دیپلماتیک پزشکیان است، اما منتقدان چنین رفتارهایی را نه نشانه ادب دیپلماتیک، بلکه گاه نشانهای از بیتوجهی به وزن نمادین حرکات بدن در روابط بینالملل میدانند. تصویر منتشرشده از لحظه ورود الهام علیاف و همنشینی همزمان پزشکیان با او، هرچند ممکن است در فضای خصوصی و دوستانه اتفاق افتاده باشد، اما در دورانی که هر ژست و حرکت رهبران از لنز دوربینها بهدقت ثبت و تحلیل میشود، نمیتوان آن را صرفاً به حساب سلیقه یا خلقوخو گذاشت.
ادب بیموقع
زبان بدن در دیپلماسی مدرن چیزی فراتر از ژستهای شخصی است؛ بخشی از «ادبیات غیرکلامی قدرت» محسوب میشود که اغلب پیامهایی عمیقتر از سخنان رسمی منتقل میکند. نوع نشستن، ترتیب ورود، جهت نگاه، زمان ایستادن یا نشستن در کنار یک رهبر دیگر، همگی میتوانند در رسانهها و در ذهن مخاطبان، معنایی سیاسی پیدا کنند. در شرایطی که روابط ایران با جمهوری آذربایجان در سالهای اخیر پرتنش بوده و حتی مباحثی چون کریدور زنگزور و موضوعات امنیتی در مرزهای شمال غرب ایران مطرح است، حساسیت بر چنین حرکاتی دوچندان میشود.
ادب در دیپلماسی ضرورتی اجتنابناپذیر است، اما همیشه باید با دقت در نمادها همراه باشد. احترام در برخی موقعیتها میتواند در چهارچوبی متفاوت از عرف عمومی تعریف شود. گاهی نشستن پیش از طرف مقابل یا حفظ فاصله، نه بیادبی، بلکه نوعی پیام سیاسی آگاهانه تلقی میشود. در جهانی که دیپلماسی به صحنهای نمادین بدل شده (و مصداق بارزش کدخدایی کردن ترامپ در توییتر است) رهبران باید بدانند که حتی سادهترین حرکات، بار معناداری دارند و گاه یک ایستادن یا نشستن ساده، از هزار واژه و موضع اثرگذارتر است.
چرا بریکس را جدی نمیگیرید؟
سازمان همکاری اقتصادی (اکو) ریشههایی در دهه 60 میلادی دارد و زمانی قرار بود پل ارتباطی ایران، ترکیه و پاکستان با دیگر کشورهای منطقه باشد. اما واقعیت این است که اکو، علیرغم توان بالقوه، هرگز نتوانسته است به سازمانی تصمیمساز یا حتی تأثیرگذار در حلوفصل مسائل کلان منطقهای تبدیل شود. نه در بحرانهای امنیتی حضور مؤثر دارد، نه در ایجاد بازار مشترک یا همگرایی زیرساختی موفق بوده است. بنابراین اگرچه حضور ایران در این نشست از نظر نمادین مهم بود اما پرسش این است که آیا دولت جدید برنامهای برای تقویت نقش ایران در نهادهای مؤثرتر دارد؟ در شرایطی که سازمانهایی چون بریکس در حال تغییر توازن قدرت جهانیاند، عدم حضور پزشکیان در برزیل برای شرکت در این اجلاس، آن هم با حضور سران کشورهای بزرگ، سؤالاتی جدی ایجاد کرد.
یکی از پرسشهای کلیدی پس از این سفر، چرایی عدم حضور رئیسجمهور ایران در اجلاس بریکس در برزیل بود. ایران سال گذشته به عضویت این بلوک اقتصادی–سیاسی نوظهور درآمده بود و انتظار میرفت در مقطع حساس کنونی حضور رسمی و در سطح رئیسجمهور داشته باشد. اما بهجای آن، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه اعزام شد. آیا این تصمیم از روی استراتژی بود یا ناشی از فقدان هماهنگی و اولویتگذاری؟ سفر رئیسجمهور به باکو، آغاز یک مسیر است، نه پایان آن. اما آیا این مسیر در جهت تثبیت جایگاه ایران در نظم جدید منطقهای است یا تکرار الگوهای گذشته؟ آیا صرف خوشرویی با همسایگان بدون تأمین منافع راهبردی، میتواند منجر به امنیت پایدار شود و آیا میتوان با حضور در نهادهایی چون اکو، نقش ایران را در معادلات جهانی تقویت کرد یا باید همزمان نگاه دقیقتری به مشارکت در پیمانهایی چون بریکس داشت؟
افکار عمومی را آزار ندهید
جهان امروز بیش از هر زمان دیگر، درگیر نبردهای نمادین است؛ جایی که زبان تصویر، از متن و سخن جلوتر میدود و هر نمای ضبطشده، حامل پیامی فراتر از ظاهر ماجراست. در این میدان، رؤسای کشورها دیگر صرفاً تصمیمگیران سیاسی نیستند، بلکه در جایگاه بازیگران صحنهای ایستادهاند که تماشاگران میلیونی دارد و هر حرکتشان معنا، وزن و جهت مییابد. از همین زاویه است که حرکت سادهای چون بلند شدن و نشستن همزمان با رئیسجمهور یک کشور همسایه، تبدیل به سوژهای در فضای عمومی میشود؛ نه از آنرو که خود این حرکت مهم باشد، بلکه از این جهت که تلقی و تفسیر آن میتواند تصویر بزرگتری از توازن یا عدمتوازن در روابط دو کشور بسازد. سیاستورزی در این میدان، مستلزم آگاهی کامل از ظرایف رفتار دیپلماتیک است؛ نهتنها از منظر پروتکلهای رسمی، بلکه بهویژه از جنبه تأثیرات روانی و رسانهای. در جهانی که حتی بالا یا پایین بودن جایگاه نشستن یک رهبر در عکس دستهجمعی بهسرعت تحلیل میشود، غفلت از لایههای پنهان پیام، بهمعنای واگذار کردن زمین بازی است.
پزشکیان بدون شک با نیت خیرخواهانه و در چهارچوب ادب رایج واکنش نشان داده، اما نیاز است تیم دیپلماتیک او با حساسیت بیشتری رفتارهای دیپلماتیک را هدایت کند. از اینرو، دومین سفر او به آذربایجان باید نه فقط از نظر مواضع رسمی، بلکه از زاویه انتقال پیامهای غیرمستقیم نیز بررسی شود، زیرا در دیپلماسی آنچه دیده میشود، گاهی بیش از آنچه گفته میشود اثر دارد.
بازار ![]()