ایرانیان جهان - اعتماد / «سقط جمعیت یا رشد آن؟» عنوان یادداشت روز در روزنامه اعتماد به قلم عباس عبدی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
از 10 سال پیش و هنگامی که رشد سالانه جمعیت در ایران حدود 1.5 درصد بود و هنوز خطری برای جمعیت نبود نسبت به روند کاهشی فرزندآوری حساس بودم. مجموعه مطالبی که در این مورد نوشتم را در یک کتاب 180 صفحهای منتشر کردهام. علت حساسیت من فقط تعداد جمعیت نبود، زیرا حداقل در آن زمان مشکلی در این زمینه نداشتیم، بلکه مساله افول و بحران جامعه ایرانی بود که به دقیقترین وجه خود را در مقوله فرزندآوری نشان میداد. پس اگر قرار بود که مساله ایران حل شود، بدون تردید باید آثارش در فرزندآوری دیده میشد. چرا این دو به هم مربوط بودند؟ بهطور کلی با توسعه اقتصادی و اجتماعی، طبقه متوسط بزرگ و قوی میشود. این طبقه به دلایل فرهنگی و به مرور زمان زاد و ولد کمتری خواهد داشت و رشد جمعیت به نحو پیشبینیپذیری کم میشود و این یکی از قطعیترین روندهای حاکم بر تحولات اجتماعی است. ولی اگر جامعهای که دارای طبقه متوسط قوی است، با عقبگرد فاحش اقتصادی مواجه شود، شاهد افت شدید و غیرمتعارف فرزندآوری خواهیم بود، زیرا طبقه متوسطی که به لحاظ اقتصادی فقیر شود، به لحاظ فرهنگی همچنان جزو طبقه متوسط است ولی به دلیل فقر، به کلی با فرزندآوری و حتی ازدواج قهر میکند، زیرا ازدواج و فرزندآوری برای این طبقه معنایی متفاوت از طبقه سنتی و فقیر گذشته دارد که فرزندآوری آنان زیاد بود. بنابراین پس از آغاز تحریمها در دهه 90 شاهد کاهش غیرمتعارف فرزندآوری در ایران هستیم، به ویژه از سال 1396 به بعد و شکست برجام، روند کاهشی زاد و ولد شیب تندتری پیدا میکند و همچنان هم ادامه دارد و قانون فرزندآوری نه تنها مانع آن نشده که به نظرم یکی از عوامل تشدیدکننده این کاهش همین قانون است. در همین بهار امسال تعداد متولدین نسبت به بهار سال 1403، حدود 10 درصد کاهش یافته که رقم بسیار بالایی است. بنده از الان با قاطعیت پیشبینی میکنم، بهار سال 1405، این کاهش بیشتر خواهد شد و نه کمتر. در حالی که در شرایط جنگی معمولا شاهد افزایش زاد و ولد هستیم.
از ابتدایی که دولت جدید تشکیل شد به وزیر محترم بهداشت پیشنهاد کردم که با توجه به تاکید مقام رهبری در جلسه با دولت به آقای وزیر بر مساله مهم و درست فرزندآوری، بهتر است که در اولین گام گزارشی کارشناسانه در این مورد تهیه و تقدیم کنید، تا روشن شود که قانون موجود با هدف رساندن نرخ باروری به بالای 2 هیچ کمکی بر حل این مساله نمیکند، بلکه آن را تشدید خواهد کرد و این قانون جز خسارت نتیجه دیگری ندارد. از زمان اجرا شدن آن باروری با شدت بیشتری کاهشی شده است. برای این منظور بهتر است یک مطالعه میدانی انجام شود که این مطالعه با چند ماه تاخیر به وسیله جهاد دانشگاهی انجام شد که تکرار دقیق پژوهش سال 1395 بود و نشان داد که موانع فرزندآوری با این قانون رفع نمیشود. مطابق این پژوهش 4 علت اصلی در عدم رغبت به فرزندآوری عبارتند از: نگرانی نسبت به تامین آینده فرزند جدید (87 درصد)، افزایش مشکلات اقتصادی (81 درصد)، فقدان درآمد کافی برای فرزند جدید (79 درصد) و فقدان مسکن و فضای مناسب برای فرزند جدید (73 درصد) . جالب اینکه پاسخهای مردم در هر چهار مورد در سال 1403، به نحو بسیار روشنی نسبت به پژوهش قبلی در سال 1395 حدود 15 تا 20 درصد بیشتر شدهاند. در واقع در این 8 سال اصلیترین موانع فرزندآوری نه تنها بهبود نیافته که بدتر هم شده است. جالب است که این تحقیق نشان میدهد مشکل مردم نداشتن تمایل به فرزندآوری نیست که خیلی هم دوست دارند و حتی این تمایل در سال 1403 نسبت به سال 95 بیش از 40 درصد بیشتر هم شده است. (در این مورد یک یادداشت مستقل باید بنویسم) مشکل مردم نخواستن فرزندآوری نیست، نتوانستن است. جز این 4 عامل اصلی بقیه عوامل اهمیت چندانی ندارند، و این چهار عامل نیز با قانون فرزندآوری بهبود پیدا نمیکند، بلکه بدتر میشود که شده است. کسانی که منشا ناامیدی هستند چگونه میتوانند مردم را به آینده امیدوار و فرزندآوری را افزایش بدهند؟ پس چرا تندروها این همه وقت و بودجه کشور را به صورت بیهوده در این راه تلف میکنند؟ شاید بگوییم هنگام تصویب قانون آگاه نبودند، حالا که حقیقت روشن شده، چرا اتلاف منابع را ادامه میدهند؟ شاید این قانون به یک دکان سهنبش برای ارتزاق عدهای تبدیل شده و با پیمانکاری برای انجام تبلیغات بیهوده و سخیف و برنامههای نمایشی و به اصطلاح آموزشی و... پول به جیب میزنند. متاسفانه آنان هیچ درکی از مساله ندارند، یکی از آنان اعلام کرد که خانوادهها از 2 فرزندی به 6 فرزندی برسند. فرزندآوری 2 کودک را نمیتوانند حفظ کنند، دنبال آوردن 6 فرزند هستند! در حالی که خودشان 2 یا حداکثر 3 فرزند دارند و درکی از معنای 6 فرزند ندارند. نه با فقه آشنا هستند، نه با جمعیت و نه با قانون و نه با علم، بعد برای کشور و مردم قانون مینویسند که جز هزینه و زیان هیچ اثر دیگری ندارد. دیگری که عضو کمیسیون فرهنگی مجلس و از سردمداران اصلی اینگونه قوانین است، میگوید که در جنگ 12 روزه که بیش از هزار شهید دادیم، بیش از 30 هزار تولد داشتیم که نشان میدهد جریان زندگی به راه است. توجه ندارد که این جریان زندگی مربوط به 9 ماه قبل بوده در مورد این جنگ بهتر است صبر کنند تا 9 ماه بعد آن را بسنجند. اینگونه جمعیت را سقط میکنند. چرا این سیاست ویرانگر را ادامه میدهند و نمیخواهند که علل واقعی کاهش فرزندآوری را بپذیرند؟ چون پذیرش شکست در قاموس آنان، هزار بار بدتر از اصل شکست است. البته از یک نظر شکست هم نخوردهاند، چون دنبال یک سفره بودند که اکنون باز است و دور آن نشستهاند. هیچ دستاوردی جز کاهش شدید زاد و ولد نداشته و فقط افزایش اندک در بچههای چهارم به بعد! در حالی که مساله اصلی آوردن فرزند اول و دوم و حتی اصل ازدواج است. از خانم دکتر دستجردی انتظار میرود که به عنوان یک محقق و پزشک با تجربه که مسوولیت ستاد جمعیت را پذیرفتهاند و به خوبی میدانند که علل کاهش فرزندآوری چیست و انتظار میرود که خیلی شفاف توضیح بدهند و عوارض قانون موجود را بیان کنند و کشور و اقتصاد را از سیاهچاله سیاستگذاری موجود بیرون آورند و مانع ادامه این فرآیند بسیار زیانبار و پر هزینه شوند. در حالی که این یادداشت به پایان رسیده بود این خبر دریافت شد که «هدیه 48 میلیون تومانی دولت برای مادران، براساس مصوبه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی که امروز توسط پزشکیان ابلاغ شد در راستای سیاستهای ابلاغی رهبر انقلاب درباره جمعیت، مادران بارداری که از یکم فروردین 1405 فرزند خود را به دنیا میآورند، مشمول دریافت «کارت امید مادر» خواهند بود. این کارت به مدت 24 ماه، ماهانه 2 میلیون تومان شارژ میشود. این مبلغ صرفا برای تامین بخشی از هزینههای ضروری شامل خوراک، پوشاک و ملزومات کودک اختصاص خواهد یافت.» با خواندن این خبر تعجب کردم. اولا شورای عالی انقلاب فرهنگی بر اساس کدام اختیار خود این بودجه کلان را تصویب کرده؟ به علاوه آیا یک گزارش یک صفحهای در توجیه و اثرگذاری و منطق این بودجه وجود دارد؟ اگر بلی، منتشر کنید؟ مگر شما پول خود را همینگونه خرج میکنید که بودجه مردم را خرج میکنید؟ اگر طی دو سال یک میلیون و 800 هزار کودک متولد شوند بودجه سالانه آن حدود 43 هزار میلیارد تومان خواهد شد. این پول را از کجا تامین میکنید؟ جز از طریق تورم و به قیمت کم کردن جیب ملت؟ شما همین الان هم کسری بودجه فراوان دارید و از نبود پول مینالید بعد یکباره چنین تصمیمی خارج از بودجه میگیرید؟ مجلس هم نمیتواند بدون تامین بودجه هزینه تعیین کند، شما چگونه انجام دادید؟ تازه دو سال دیگر ارزش این دو میلیون تومان برابر یک یا دو وعده غذا هم نمیشود چه دردی از مردم فرزندآورده را درمان میکند؟ مردم چه فرض میشوند چون به خوبی به یاد دارند، احمدینژاد وعده مشابهی داد که انجام نشد در حالی که درآمد ارزی دولت او سر به فلک میزد. شما همین وامهای ازدواج و فرزندآوری را هم نمیتوانید بدهید چه رسد به پرداخت این رقم. خودتان کلاهتان را قاضی کنید آیا حاضرید با چنین وعدهای فرزند بیاورید؟ بعد چرا به پولدارها میدهید؟ همه اینها نشانه سردرگمی است و این تصمیمات هیچ اثر مثبتی بر بحران فرزندآوری ندارد.