ایرانیان جهان - شرق /متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
مهفام سلیمانبیگی| سیستانوبلوچستان که روزگاری انبار غله ایران و گسترهای آبی پر از ماهی و پرنده مهاجر بود، امروز به دشتی ترکخورده و بایر تبدیل شده که کانون فراگیر توفانهای گردوغبار کشور است. بومیان کشاورز و دامدار به ناچار یک به یک دیار و زادگاه را ترک میکنند و روستاها یکی پس از دیگری خالی میشوند. آنها که ماندهاند هم با خطر بیماریهای نوپدید و مزمن ناشی از ریزگردها، بیماریهای مزمنی مانند سل، بیماریهای چشمی چون تراخم و بیماریهای گوارشی دستوپنجه نرم میکنند.
این در حالی است که فروردین و اردیبهشت امسال عباس عراقچی، وزیر امور خارجه و محمدرضا بهرامی، دستیار او، با مقامات دولت مستقر افغانستان برای رعایت حقابه رودهای مرزی دیدار کردند و خبر دادند که این بار با آنان اتمامحجت کردند؛ اما نهتنها بدعهدی طالبان همچنان ادامه دارد، که آنها سد بخشآباد را روی رود فراه احداث کرده و بهزودی به بهرهبرداری میرسانند و به این ترتیب علاوه بر استان سیستانوبلوچستان، استان خراسان را هم گرفتار تنش آبی شدید خواهد کرد. گذشته از این، ایجاد صدها مسیر انحرافی، جریان آب به سمت ایران را تقریبا به طور کامل قطع کرده است و نگرانیهای جدی برای اقتصاد و زندگی مردم شرق ایران ایجاد کرده است.
هامون به احتضار افتاد
احداث سدهای متعدد در افغانستان تنش آبی جدی به شرق ایران وارد کرده است. این در حالی است که با وجود معاهده آب ایران و افغانستان، تنشها و اختلافات بسیاری درباره نحوه اجرای معاهده و میزان آب تحویلی به ایران از سوی افغانستان وجود داشته و دارد. تا جایی که حالا به گفته حسین سرگزی، معاون فنی ادارهکل منابع طبیعی و آبخیزداری سیستانوبلوچستان به «شرق»، در کنار سدهایی که افغانستان در بالادست رود هیرمند احداث کرده و مهار آبی که انجام داده، در رودخانه هیرمند شاید صدها انحراف هم ایجاد کرده که تا 100 مورد آن را بهراحتی میتوان روی نقشههای ماهوارهای مشاهده کرد. او تأکید کرده این انشعابات جدا از انحرافات کلان آبی مثل احداث سد «کمالخان»، احداث سد روی «خاش رود» یا احداث سد «بخشآباد» هستند که شریانهایی بودند برای رساندن آب به سیستان.
تالاب بینالمللی هامون با وسعت 570 هزار هکتار، نقشی کلیدی در زنجیره زیست محیطی و تأمین معیشت مردم منطقه ایفا میکند. این تالاب که از دیرباز به عنوان قلب تپنده سیستان شناخته شده، زمینهساز فعالیتهایی همچون دامداری، کشاورزی و صید آبزیان بوده است. هامون که زمانی مظهر شکوه طبیعت این سرزمین بود، با جریان آب زنده میماند اما سرنوشت آن به هیرمند گره خورده بود. خشکسالیهای پیدرپی و کاهش ورودیهای آبی، هامون را از رونق انداخت. اکنون از آن اقلیم سرسبز، فقط بستری خشک و بیرمق باقی مانده است. یکی از عوامل این وضعیت غمانگیز دریاچه هامون، سدهایی مثل کمالخان و کجکی افغانستان هستند که با ظرفیتهای بالا ذخیره و نگهداشت آب، رمق رودخانه هیرمند را گرفته و هامون را به مرگ همیشگی نزدیک کرده است.
چند سال پیش انتشار تصاویر ماهوارهای از انحراف بخش عمدهای از آب این رودخانه مرزی مشترک به سمت شورهزار گودزره از سوی طالبان خبرساز شد.
تصاویر ماهوارهای نشان میداد که طالبان سیلاب هیرمند را به بیابان گودزره انحراف میدهند. آب منحرفشده مساحتی بالغ بر 400 کیلومترمربع از گودزره را پوشاند بود و آب شیرین رودخانه هیرمند را به تلخاب تبدیل کرده بود؛ آبی که میتوانست در صورت رسیدن به پاییندست، تالاب بینالمللی هامون ایران به وسعت 410 کیلومترمربع را احیا کند و جلوی تبدیل آن به کانون گردوغبار را بگیرد. حالا ادامه این روند و زیادهخواهیهای طالبان، در کنار دیپلماسی ضعیف آبی ایران، منطقه سیستان را با پنج شهرستان زابل، زهک، هامون، هیرمند و نیمروز در شمالش با بحران جدی زیستمحیطی مواجه کرده است.
امروز خشکسالیهای مکرر و خشکی کامل آب تالاب بینالمللی هامون، همراه با وزش بادهای موسمی تابستانی معروف به «بادهای 120روزه» و پدیده گردوغبار شدید، شدیدا حیات این ناحیه را تهدید میکند. در گذشته بادهای 120روزه سیستان که هوایی خشک و گرم بودند، با عبور از روی تالاب هامون نسیمی خنک و مرطوب میآوردند اما اکنون با خشکشدن هامون این بادها به منبع گردوغبار تبدیل شده و شدت گرما را در منطقه افزایش دادهاند.
حسین سرگزی، معاون فنی ادارهکل منابع طبیعی و آبخیزداری سیستانوبلوچستان در گفتوگو با تسنیم توضیح داده که در گذشته شاید به طور متوسط سالانه پنج میلیارد مترمکعب آب به کاسه سیستان تزریق میشد که این میزان آب هم رطوبت، هم ذرات خاک و هم پوشش گیاهی را حفظ میکرده و علاوه بر آن، همین شرایط پایدار محیطی، امید به آینده را برای مردم حفظ میکرد اما با توجه به مجموعه اتفاقاتی که رخ داده و این شرایط با گرمایش، تغییر اقلیم و خشونت بادها همراه شده، امروز میتوان گفت شرایط سیستان حداقل روی کاغذ دیگر به حالت قبل بر نخواهد گشت و شرایطی که ما در آینده تجربه خواهیم کرد، شرایطی بینظیر و بیسابقه در گذشته است.
به اعتقاد او، با همین فرض نیز باید به آینده سیستان فکر کنیم و پروژههایی را تعریف کنیم؛ بنابراین احتمالا نمیتوانیم به سمت پروژههای بیولوژیک برویم و پوشش گیاهی اضافه کنیم و حتی امکان حفظ پوشش گیاهی موجود را نداریم یا بهسختی داریم و باید از حداقل منابع آبی موجود، حداکثر استفاده را ببریم. معاون فنی ادارهکل منابع طبیعی و آبخیزداری سیستانوبلوچستان همچنین عنوان کرد که بخشی از برداشتها از منابع آبی مثل «چاهکها» و استفاده آب برای کشاورزیهای کمثمر باید در دشت سیستان ممنوع یا حداقل تعیینتکلیف شود که بتوانیم از منابع به بهترین شکل استفاده کنیم.
او اعتقاد دارد در چنین شرایطی باید به سمت ابداعات و ابتکارات، آزمونهای جدید و تجربیات تازه حرکت کنیم تا بتوانیم اتفاقی برای منطقه رقم بزنیم. برای مثال احداث «دیوار گِلی» در بستر تالاب هامون که اخیرا به عنوان یک پروژه بدیع توسط ادارهکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان انجام شده در همین مسیر و با همین رویکرد انجام شده است.
سرگزی بر لزوم تغییر رویکرد در مدیریت بحرانهای زیست محیطی منطقه سیستان نیز تأکید کرده و گفته: «اینکه منتظر بمانیم تا مسئولان ملی کار خاصی برای حل معضل ریزگردهای سیستان انجام دهند غلط است؛ مدیریت قطعات مختلف یک پازل است و هرکس باید نقش خاص خود را در این زمینه ایفا کند، چراکه اگر یک قطعه موجود نباشد این پازل ناقص است».
65 درصد مزارع اطراف هامون خشکید
علاوه بر هشدار سرگزی درباره وضعیت وخیم سیستان، در سالهای اخیر نهادهای رسمی و دانشگاهی نیز بارها نسبت به وخامت اوضاع این استان هشدار دادهاند. برای مثال، پیشتر رئیس سازمان حفاظت محیط زیست از احتمال گسترش بحران زیستمحیطی منطقه به کل حوضه هامون و کشورهای همسایه خبر داده و تأکید کرده بود: «گردوغبار برخاسته از بستر خشک تالاب نهتنها ایران، بلکه کشورهای منطقه و افغانستان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد». همچنین، ادارهکل هواشناسی استان بارها نسبت به تشدید فعالیت توفانهای گردوخاک هشدار داده و برای مناطق مستعد شمال سیستان، اخطارهای سطح زرد و نارنجی صادر کرده بود. پژوهشهای دانشگاهی داخل کشور نیز بر شدت بحران صحه گذاشته بودند؛ مثلا نتایج یکی از تحقیقات دانشگاه زابل نشان میدهد بیش از 65 درصد اراضی کشاورزی اطراف هامون از چرخه کشت خارج شده که ناشی از «خشکیدن تالاب و فرسایش خاک» است.
در همایشهای علمی و نشریات نیز سیستانوبلوچستان بهعنوان «بحرانیترین نقطه گردوغبار جهان» معرفی شده است. حتی یک استاد اقلیمشناسی در همایشی در سال 1403 اعلام کرد سیستانوبلوچستان با بیش از 220 روز گردوغبار در سال، براساس شواهد علمی یکی از بحرانیترین نواحی جهان به شمار میرود. مطالعات بینالمللی نیز نقش منشأهای خارجی را در تشدید خشکسالی هامون برجسته کردهاند. تورج فتحی، کارشناس حوزه آب و محیط زیست، در گفتوگو با «شرق» معتقد است که متأسفانه فهرست بحرانهای ما در کشور در حوزه محیط زیست بسیار طولانی است و هرکدام از این چالشها را که بررسی میکنیم، شرایط نزدیک به بحران دارد؛ از فروش دشتهای کشور گرفته تا وضعیت مدیریت منابع آب. به گفته او اگر بخواهیم به صورت محلی و منطقهای نگاه کنیم، از خوزستان گرفته تا آذربایجان، سیستان و خراسان، در هر منطقهای با یک چالش نزدیک به بحران مواجه هستیم؛ در برخی مناطق نیز شرایط کاملا بحرانی است.
این کارشناس باور دارد که موضوع مدیریت منابع آب در استان سیستانوبلوچستان درحالحاضر راهحل کوتاهمدت و مقطعی ندارد و لازم است به گزینههای ممکن و اجراشدنی اندیشید.
او به «شرق» توضیح میدهد: «آنچه در افغانستان در یکی، دو دهه اخیر رخ داده، بههیچعنوان به نفع شرایط جغرافیایی و زیستمحیطی استان سیستانوبلوچستان و خراسان نبوده و نیست. اکنون در رودخانه هریرود نیز شاهد همین وضعیت هستیم. درباره تالاب هامون نیز شرایط مشابهی وجود دارد. بنابراین اگر بخواهیم بلندمدت نگاه کنیم، شاید بهترین گزینه برای تأمین منابع آب مورد نیاز، بهویژه حداقل آب شرب، استفاده از آب دریا باشد؛ چراکه تنها گزینه باقیمانده همین است. اما برای بهبود وضعیت محیط زیست، باید مجموعهای از راهکارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی را در قالب یک بسته اجرائی، در سطح ملی و بینالمللی پیگیری کرد».
بااینحال، از نگاه فتحی، با توجه به اینکه از نظر شرایط اقتصادی و سیاسی فعلی در منطقه وضعیت چندان متعارفی نداریم، پس نمیتوانیم با دولت محلی افغانستان وارد مذاکرات پایدار شویم و توافقاتی شکل دهیم که در سالهای آینده شاهد بهبود شرایط استان سیستانوبلوچستان، بهویژه منطقه زابل باشیم. در نتیجه، بهترین و شاید تنها راهکار فعلی، اتکا بر توان داخلی است. از نظر او فعلا برای تأمین نیازهای حداقلی ناچاریم به موضوع شیرینسازی آب دریا فکر کنیم؛ زیرا گزینه دیگری در دسترس نیست. فتحی درباره بحث گردوغبار نیز باور دارد که درحالحاضر بعید است دولت بتواند اقدامی اساسی انجام دهد که این شرایط را متوقف کرده یا حتی بهطور مؤثر سازگاری ایجاد کند. او توضیح میدهد: «تنها راه واقعی، بهبود وضعیت محیط زیست منطقه است و این موضوع بهطور کامل به بهبود شرایط اقتصادی و سیاسی در منطقه گره خورده است. تا زمانی که این شرایط بهبود نیابد، از منظر محیط زیست امید چندانی به اقدامات مستقل وجود ندارد. البته شاید برخی راهکارها مانند مالچپاشی در مباحث کارشناسی مطرح شوند، اما تجربه این روش در کشور نشان داده است که نمیتوان آن را بهعنوان راهکاری پایدار برای مدیریت چنین چالشهایی در نظر گرفت. بنابراین راهکارهای محلی، موقت و کوتاهمدت نیز نمیتوانند مشکلات را به سطح تحملپذیری کاهش دهند. درحالحاضر تنها میتوان به اجرای گزینههای عملی در حوزه مدیریت آب و گردوغبار اندیشید و بعید است بیش از این دولت بتواند اقدامی انجام دهد». او به این پرسش که «آیا در بلندمدت دود گردوغبار ایجادشده به چشم افغانستان نیز میرود؟»، پاسخ میدهد: «افغانستان در محدودهای که تحت تأثیر گردوغبار قرار میگیرد، به اندازه ما آسیبپذیر نیست. مناطق کشاورزی در حاشیه رودخانه هیرمند در انتهای بخش شرقی بیابانی قرار دارند که بین تالاب هامون و استانهای مجاور افغانستان است، بنابراین جمعیت پراکندهای در اطراف این بیابان زندگی میکنند و اثرپذیری آنها به مراتب کمتر از ما است. افزون بر این، منابع تأمین نیازهای اولیه آنها به اندازه ما حساسیت و آسیبپذیری ندارد و خسارتهای مشابهی ایجاد نمیکند. به همین دلیل از نگاه آنها شرایط چندان بحرانی به نظر نمیرسد. از سوی دیگر، دولت محلی افغانستان از ابتدا در مناسبات اقتصادی و سیاسی با ایران شرایط متعارفی نداشته است، بنابراین در شرایط کنونی بههیچعنوان بعید نیست که روزنهای برای امیدواری درباره همکاری در حوزه محیط زیست، بهبود آلودگی هوا، مدیریت آب یا موارد مشابه وجود نداشته باشد و نتوان برنامهریزی مشترکی داشت».
حسین سرگزی، معاون فنی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری سیستانوبلوچستان در گفتوگو با «شرق» توضیح میدهد که جلسه بازنگری برنامه مدیریت جامع تالابهای بینالمللی هامون روز پنجم شهریور 1404 به اسفناکترین شکل ممکن برگزار شده است؛ بهطوری که استاندار، هیچیک از معاونان استاندار، فرمانداران حوزه سیستان، مدیران ملی سازمان حفاظت محیط زیست، مدیران کل مرتبط استانی و رؤسای ادارات مرتبط شهرستانهای پنجگانه منطقه سیستان در آن حضور نداشتند و تنها مدیرکل حاضر نیز در حین جلسه عزل شد. از نظر او درباره این جلسه چند نکته حائز اهمیت است؛ اول اینکه نظر به بحران گردوغبار استان ناشی از وضعیت فعلی تالاب هامون بهعنوان مهمترین منبع برداشت ریزگرد و اثرات زیاد آن بر سلامت، بهداشت، اقتصاد و ماندگاری مردم در شمال استان، انتظار توجه به جلسهای با حضور دستاندرکاران و ذینفعان تالاب از سوی مسئولان ارشد استان خواسته نابجایی نیست و حضورنداشتن تصمیمسازان استان به هر بهانه و دستاویزی، به اهمیتنداشتن هامون برای استاندار، معاونان ایشان، سازمان برنامه و بودجه استان، مدیران کل و دیگر مقامات تعبیر میشود. او ادامه میدهد: «درباره اهمیت هامون در سخنرانیها بحثهای فراوان و در فضای رسانهای استان قلمفرسایی زیادی میشود، اما دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
اگر بناست برای هامون کاری بشود، باید این گفتهها و اظهار فضلها در قالب برنامه عملیاتی قرار گیرد، ولی مشارکت اندک صاحبان قلم سیستان نشاندهنده بیعملی و مسئولیتناپذیری است. خوب است مدیران رسانهها، فعالان فرهنگی و اجتماعی، بزرگان و نخبگان منطقه، فضای مجازی را با مواجهه حضوری در جلسات تخصصی با بحثهای جدی متفاوت بدانند و اهمیت شایستهای برای آن قائل شوند؛ بهویژه آنکه برگزاری چنین جلساتی در فضای فرهنگی استان خیلی کم پیش میآید. همچنین شرکت اندک فعالان اجتماعی نشاندهنده ضعف انسجام اجتماعی، نبود سازوارههای مورد نیاز فرهنگی و زیستمحیطی و فقدان سازمانهای مردمنهاد مورد نیاز در منطقه است. نیاز است سازمانهای مردمنهاد موجود با اعتمادبهنفس مورد نیاز برنامهای برای آموزش، هماهنگی با دیگر تشکلهای همسو و جذب امکانات مالی داشته باشند تا استقلال رأی و پیشنهادهای پخته و علمی در زمینههای مختلف کمکحال برنامهریزان باشد». سرگزی همچنین معتقد است که مدیریت زیستبومی که در برنامهریزی برای تالابهای کشور به کار گرفته میشود، با مدیریت بر بیابان فعلی هامون متفاوت است، اما غلبه تفکر مدیریت زیستبومی باعث شده تا پیشنهادها فراتر از بستر اجرا (سیستان) و استان نرود؛ درحالیکه مسئله هامون با توجه به پیچیدگیهای فرامرزی و تصمیمات ملی، موضوعی راهبردی است که باید در قالب مدیریت استراتژیک مورد تدبیر قرار گیرد.
او نهایتا میگوید: «سندی که بنا بر گفته یکی از کارشناسان حاضر، پس از 10 سال نه اهمیتی در برنامهریزی استان یافته، نه ساختارهای مدیریتی آن شکل گرفته و نه پروتکلهای پایش آن به انجام رسیده و حتی چشمانداز پرامید آن که رونق هامون آباد با مردم سرزنده و سخاوتمند را نوید میداد، به مرگ هامون و ناامیدی و استیصال هاموننشینان منجر شده، به چه امیدی دوباره بازنگری میشود؟». در این میان دیپلماسی خارجی و رایزنی با افغانستان هم نتیجهبخش نبوده است و وضعیت منابع آبی شرق ایران سال به سال وخیمتر میشود.
بازار ![]()