ایرانیان جهان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
جنگ در روزهای پایانی ماه شروع شد و کسبوکاری که برای 12 روز نتواند دوام بیاورد در همه مدت فعالیتاش، چه کار کرده است؟ پس در هشتسال جنگ کسبوکارها چطور زنده ماندند و ادامه دادند؟
نسیم سلطانبیگی| آنها زندهترین راویان جنگ 12 روزه بودند که زیر تل آوار جنگ به جستوجوی خبر رفتند، واژهها را بههم دوختند و گزارش ساختند؛ به این امید که در تاریکترین روزها، نور باشند به دل مردمی که وحشت بیخبری را هرلحظه مزه میکردند. آتشبس که از راه رسید، تعدیل را هم با خودش به تحریریهها آورد. خبرنگاران زیادی به خانه برگشتند اما درِ این خانه روی همه آنها باز نشد. بررسیهای «هممیهن» نشان میدهد که در دوران پس از آتشبس، مدیران بعضی رسانهها، تعدیل نیروهای گسترده انجام دادند و در بعضی موارد، کل خبرنگاران حاضر در رسانه بیکار شدند.
بعضی از رسانهها هم که از خبرنگارانشان تعدیل نکردند، حقوقها را با تأخیر و نصفهونیمه پرداخت کردند. مرتضی کاردر، یکی از اعضای انجمن صنفی روزنامهنگاران به «هممیهن» میگوید، این تازه آغاز ماجراست و بهنظر میرسد جامعه مطبوعاتی ایران درگیر این مسئله باقی بماند. مدیران رسانه، بحران اقتصادی و پاس نشدن چکهای بخش بازرگانی روزنامه را علت این تعدیل میدانند. حالا در این چرخه بحران، کسی از در بیرون میرود که کوچکترین عضو اما اثربخشترین بوده است.
رسانههای راهپرداخت، خبرآنلاین، اقتصاد نیوز، تجارت نیوز، دنیای اقتصاد، اقتصاد آنلاین و رسانه تصویری اکوایران، بخشی از رسانههایی هستند که پس از جنگ 12 روزه از تعدیل نیرو و پرداخت بخشی از حقوق بهعنوان راهکاری برای خروج از بحران اقتصادی که گریبانشان را گرفته بود، استفاده کردند اما بررسیهای «هممیهن» نشان میدهد که تعداد بیشتری از رسانهها درگیر این موضوع شدند و آمارهای غیررسمی در جامعه مطبوعاتی، از اخراج حدود 150 روزنامهنگار در این روزها خبر میدهند. در این گزارش با هفت روزنامهنگار که در این روزها با اخراجهای نانوشته مواجه شدند،گفتوگو کردیم اما به خواست خودشان از آنها نام نمیبریم تا در راه احقاق حقوقشان مشکلی پیش نیاید.
جنگ است، باید بمانید
جنگ که شروع شد، بخشی از روزنامهنگاران هم مانند همه افراد جامعه، مجبور به ترک شهر و خانه شدند. اما این کوچ اجباری، قلمهای آنها را نشکست. آنها با اینترنتی که نصفهونیمه بود، حرفهایترین راویان روزهای سخت و هولناک جنگ شدند. برخی به اجبار خانوادههایشان و بعضی به درخواست رسانه، دورکار شدند. تعدادی از رسانهها اما با دورکارشدن خبرنگارانشان مخالفت کردند. یکی از خبرنگاران یکی از رسانههای حوزه فناوری مالی میگوید: «دو روز از جنگ گذشته بود که به تحریریه رفتیم. سردبیر جلسه طولانی با ما گذاشت و گفت، جنگ طولانی است و ما درگیر اتفاقی بزرگ شدیم. کسانی که نمیتوانند در این شرایط سر کار حاضر شوند، از مجموعه بروند.»
این جلسه مصادف است با همان روزهایی که در گوشها مدام این جمله میپیچید: «تهران را تخلیه کنید.» مسئولان این سایت از مخالفان سرسخت دورکاری بودند اما درنهایت از تحریریه 10 نفره آنها، هشت نفر مجبور به ترک تهران شدند. همین هم سبب شد که کار را از آنها بگیرند و در پاسخ به این گلایه که چرا کاری به آنها ارجاع نمیشود، بگویند: «کاری وجود ندارد.»
اول تیرماه بود که بخشی از تحریریه این سایت، پیامی دریافت کرد: «ما دوست داشتیم همکاریمان را با شما ادامه دهیم و از این اتفاق بسیار ناراحتیم. این پیام نه در حکم تعدیل، نه در حکم اخراج است؛ این پیام به معنای مرخصی بدون حقوق تا زمان پایداری شرایط است.» پیام در روزهایی به خبرنگاران رسید که حرف از آتشبس بود و آنها در رویای بازگشت به خانه بودند. اما درِ خانه دوم به روی آنها بسته شده است. پس از آتشبس، چهار نفر از اعضای تحریریه 10 نفره این سایت حوزه فناوری مالی، برای جلسه فراخوانده شدند. از آنها خواسته شد که استعفا دهند و آنها میگویند، اگر ما را نمیخواهید، اخراجمان کنید.
درنهایت سردبیر به آنها اعلام میکند که میتواند در حقشان «لطف» کند؛ اجازه دهد تا پایان تیرماه سر کار بیایند و پس از آن، استعفا دهند. به خبرنگاران گفته میشود که حق و حقوق قانونیشان را در سه قسط پرداخت خواهند کرد. آنها در آن جلسه بارها با این جمله مواجه شدند: «ما میتوانستیم شما را تعدیل کنیم، اما نمیکنیم.» این در حالی است که روی زمین واقعیت، آنها تعدیل شدند. یکی از روزنامهنگاران حاضر در این جلسه به «هممیهن» میگوید: «جنگ ممکن است دوباره شروع شود و مدیرانی که توان نگهداشتن نیروهایشان در آن شرایط را نداشتند، در صورت شروع دوباره جنگ میتوانند دوباره همین بلاها را سر ما بیاورند.» او به گفته خودش با چنان «بیاحترامی» مواجه شد که ترجیح میدهد در خانه بماند، رزومه بفرستد و دیگر مدیران پیشیناش را نبیند.
حسی شبیه به دور انداختهشدن
برخی خبرنگاران اما به درخواست مدیران رسانه، دورکار شدند. آنها میدیدند که روزنامهنگاران در ساختمانهایی نشستهاند و انگشت بر کیبورد میفشارند که در حوالی آنها انفجار رخ میدهد. آنها در آن روزهای نخست جنگ، زیر سایه پهپاد و موشک، گزارشهایشان را مینوشتند و همین شد که برخی از مدیران رسانه، بهشرط دورکاری روانه خانههایشان کردند.
روزنامهنگاران تعدیلشده از یکی از رسانههای حوزه اقتصاد میگویند، یکهفته پس از شروع دورکاری با آنها تماس گرفتند و خواستند دست از کار بکشند؛ چون «برای آنها مرخصی بدون حقوق» در نظر گرفتند. مدیران رسانه به آنها وعده دادند که اگر شرایط آرام شود دوباره سر کار بازمیگردند. اما وقتی جنگ میان ایران و اسرائیل به آتشبس رسید، آتش به جان مدیران رسانه و خبرنگارانشان انداخت: «کل تحریریه 10 نفره ما را تعدیل کردند. تنها کسانی که باقی ماندند، سردبیر و فردی بود که بهعنوان چپچین کار میکرد.» جدایی از رسانهای که خانه آنها بود، حسی شبیه به «دور انداختهشدن» را در آنها برانگیخت: «ما احساس بسیار بدی داشتیم. ما هم استرس جنگ و بحران مالی را داشتیم و حالا بیکاری هم به آنها اضافه شده است.»
به گفته خبرنگاران این رسانه اقتصادی، تیم بازرگانی روزنامه تنها بخشی بود که در تحریریه ماند و به خانه نرفت؛ به آنها گفته بودند حقوقشان را از پورسانتها پرداخت میکنند: «رسانه ما از نظر بازرگانی پیشرو بود و هزینههای بسیاری برای برگزاری رویدادها کرده بود. تابآوری چنین رسانهای باید بسیار بیشتر از کل حقوق تحریریه باشد، اما همیشه بازرگانی به روزنامهنگاری اولویت دارد.» آنها دلشکسته از رسانهای هستند که به گفته خودشان، با جان و دل برایش کار کردند. این روزنامهنگاران قراردادی هم در دست ندارند: «ما پایان هر سهماه قرارداد را امضاء میکردیم و به همین دلیل قراردادی دست ما نیست که بتوانیم براساس آن اقدام قانونی کنیم.»
12 روز جنگ، بنیان ضعیف رسانهها
در همان روزهایی که دسترسی به اینترنت محدود شد، دبیر تحریریه یکی دیگر از خبرگزاریها به اعضای تحریریه میگوید، خبرگزاری آنها پول کافی برای پرداخت حقوق را ندارد و ممکن است کار سایت بهطور کامل متوقف شود. یکی از خبرنگاران این خبرگزاری میگوید: «من مجبورم برای تامین زندگی چندجا کار کنم. نصف اجارهخانهام را با درآمدم از این خبرگزاری میپردازم. شنیدن این خبر مرا بسیار شوکه کرد.» پس از پیگیریهای مستمر اعضای تحریریه، به آنها میگویند همان شبی که جنگ شد، یکی از شرکتهای تبلیغاتی صاحبنام در رسانه که بخش تبلیغات بسیاری از سایتهای خبری را در دست دارد، حسابهایش را بسته و چکهایش پاس نشدند.
مدیران رسانه همانشب تصمیم به بستن سایت گرفتند: «آنها توان پرداخت حقوق خردادماه را هم نداشتند. در تحریریه ما 38 نفر کار میکردند که 10 نفر آنها تعدیل شدند.» مدیران به آنها اعلام کردند، میتوانند حقوق 23 روز خردادماه را بدهند اما هنوز هم پرداخت نشده است: «آنهایی که ماندند، قبول کردند با حقوق 23 روز در ماه کار خواهند کرد.» آنها که رفتند از مدیران خبرگزاری خواستند تا نامه اخراج آنها را بزنند که اگر نتوانستند کاری پیدا کنند، بتوانند حداقل از حقوق بیکاری استفاده کنند: «سردبیر به ما گفت، باید خودمان با مدیرمسئول صحبت کنیم؛ چون معلوم نیست که قبول کنند.»
سوالی که مدام در ذهن روزنامهنگاران تعدیلشده میچرخد این است: «جنگ در روزهای پایانی ماه شروع شد و کسبوکاری که برای 12 روز نتواند دوام بیاورد در همه مدت فعالیتاش، چه کار کرده است؟ پس در هشتسال جنگ کسبوکارها چطور زنده ماندند و ادامه دادند؟» اوایل خردادماه بود که در همین تحریریه صدای اعتراضها برای کمبودن میزان افزایش حقوق سالانه بلند شد و در پاسخ به آنها گفتند: «مشکلات شما به ما ربطی ندارد.» آنها این روزها بسیار آزردهاند؛ چون حالا مشکلات مالی رسانه، به آنها ارتباط دارد.
ویراستارها هم رفتند
در یکی از رسانهها، تعدیل نیرو به تحریریه نرسید؛ هرچند اضطراب تعدیل نیروی 20 تا 30 نفره به تحریریه رسید. بر تن بخش تصحیح و ویراستاری، منابع انسانی و مالی، مُهر تعدیل نشست: «ناگهان اعلام کردند نیازی به بخش ویراستاری ندارند و میخواهند این بخش را حذف کنند.» در بخش ویراستاری هشتنفر بودند و از آنها خواسته شد که خودشان چهار نفر را برای تعدیل داوطلبانه انتخاب کنند.
سوم تیرماه بود که بدون هیچ توضیحی بیکار شد: «مدیر فنی به کسانی که تعدیل شدند اعلام کرد، مسئول بخش ویراستاری اسامی کسانی که تعدیل شدند را داده اما مدیر ویراستاری میگوید، ما توسط مدیر فنی برای تعدیل انتخاب شدیم.» به آنها گفته شده بود از این بهبعد خبرنگاران باید خودشان خبرهایشان را بخوانند و نیازی به بخش ویراستاری نیست؛ گفتند چندینماه است که در حال بررسی این موضوع هستند و به جنگ ارتباطی ندارد: «اگر چنین بود، باید زودتر به ما اعلام میکردند، نهاینکه در شرایط جنگ چنین چیزی را به ما اعلام کنند.»
آتش جنگ که بلند شد، تعدادی از صفحات روزنامهها در آن سوختند. یکی از روزنامهنگاران یکی از روزنامهها در این باره به «هممیهن» میگوید: «از همان ابتدا مشخص نبود روزنامه قرار است با تعداد صفحات کامل منتشر شود یا نه، ولی درنهایت سه روز بعد اعلام کردند که روزنامه با نصف صفحات منتشر خواهد شد و این روال تا زمان آتشبس ادامه پیدا کرد.»
هفته دوم خبرهایی از آتش جدید میان اعضای تحریریه میپیچد: «اواسط دوران جنگ گفتند، تنها دبیران هر صفحه بمانند و خبرنگاران اخراج شوند اما نهایی نشد و قرار شد لیستی تهیه شود و بسته به عملکرد و سابقه کار، تعدیل نیرو اتفاق بیفتد. پس از آتشبس ما نگرانی و اضطراب این را داشتیم که در لیست هستیم یا نه.»
اما موج تعدیل با برخی رایزنیها به تحریریه نرسید و مدیران روزنامه برای آنکه روزنامهنگاران را مطمئن کنند بهجای آنکه قرارداد سهماهه تابستان را در انتهای تابستان به آنها بدهند، در همان روزهای پس از آتشبس قراردادها را امضاء کردند: «این روزها در ساختار روزنامه، بخش ویراستاری وجود ندارد، نیمی از آنها تعدیل شدند و آنهایی که هستند به ما میگویند، مطالب شما خوانده نمیشود. یک عده رفتند و آنها که ماندند هم موقعیت شغلی تعریفشدهای در ساختار ندارند و این موضوع بسیار مبهم است و پرسوجوهای ما به نتیجه نرسیده است.» بخش منابع انسانی روزنامه با شش کارمند بهطور کامل تعدیل شده و در بخش مالی هم هشت نفر تعدیل شدند که نیمی از پرسنل این بخش را دربرمیگیرند.
احساس فریب
یکی از همان روزهایی که ساختمانهای تهران زیر بمباران موشک و پهباد میلرزید، به آنها گفتند ساختمان را تخلیه کنید و دورکار شوید؛ شرایط دورکاری به شما اعلام میشود. «م» هم به خانه میرود و در پی اضطراب خانوادهاش، روانه شهرستان میشوند: «اوضاع اینترنت خوب نبود و از سمت مجموعه به من این اطمینان را دادند که آنچه در توانم است، انجام دهم و نیروهای کمکی دیگری در مجموعه، کاستیها را جبران خواهند کرد.» ماه به پایان میرسد، هنوز جنگ است، چشمانتظار پیامک حقوقی مانده که از راه نمیرسد.
بعد از دو روز، کاسه صبرش لبریز میشود: «با سردبیرمان تماس گرفتم و گفت، اولویت پرداخت حقوق با کسانی است که در تحریریه حضور داشتند.» او شوکه شده و به سردبیرش میگوید: «شما خودتان به من گفتید دورکار باشم و گفتید، وضعیت اینترنت را میدانید و نیروهایی که در تحریریه ماندند، برای پوشش اخبار کمک خواهند کرد.»
درنهایت به او اعلام کردند فهرستی از تعدیل نیرو آماده شده: «در بسیاری از مجموعهها تعدیل میکنند و در مجموعه ما هم این اتفاق افتاده است.» از او میپرسد چه کسانی در لیست تعدیل نیرو هستند و به او گفته میشود، یکی از آنها خود اوست: «احساس میکردم فریب خوردم و این اتفاق برایم بسیار سنگین بود. خواستند به کارم ادامه دهم تا به شکل رسمی به من اعلام شود.» پیش از جنگ به آنها گفته بودند که تعدیل نخواهند داشت و نگران چیزی نباشند: «اما پس از جنگ، شایعه رفتن مدیر اصلی مجموعه هم به گوش تحریریه رسیده بود.»
او توانسته حقوق خردادماه را دریافت کند اما مدیران مالی گفتند که زمان پرداخت سنوات و دیگر حقوقشان معلوم نیست: «اگر دوباره جنگ شود مشخص نیست کی بتوانیم پرداخت کنیم، اما اگر جنگ نشود در سهماه آن را پرداخت میکنیم.» او سابقه کار چندساله در این رسانه را داشت که با چنین تعدیلی روبهرو شد:
«رفتار آنها بسیار ناراحتکننده، ظالمانه و توهینآمیز بود. آنها انسانیت را در نظر نگرفتند که ما را در شرایط جنگی تعدیل کردند.»
تعدیل دوسوم خبرنگاران در بعضی رسانهها
خانهنشینی اهالی مطبوعات در این روزها میتواند معنایی متفاوت داشته باشد. همانهایی که در خط اول اطلاعرسانی ایستادند، از جان کوشیدند که خبرها در آتش نسوزند و از بین نروند، حالا که شعله جنگ فروکش کرده، خانهنشین اجباری شدند.
مرتضی کاردر، عضو هیئتمدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران به «هممیهن» میگوید که جنگ تشدیدکننده این وضعیت بود: «خبرهایی که در این مدت از رسانهها میشنیدیم، نشان میداد تعدیل دوسوم کارمندان و خبرنگاران در برخی رسانهها اتفاق افتاده و این درحالیاست که سامانه توزیع مختل شده بود، بهدلیل شرایط جنگی ماشینها بهراحتی حرکت نمیکردند و هواپیماها هم امکان تردد نداشتند که روزنامهها را به شهرستانها برسانند و همان نظام نیمبند توزیع هم از بین رفته بود. توزیع حداقلی در ادارات، نهادها، سازمانها و دکهها هم به صفر رسیده بود. درنهایت مدیران مطبوعات به این نتیجه رسیدند که ادامه این شرایط منجر به تعدیل نیروهایشان میشود.» او از مسکوتماندن این موضوع بر اثر برخی رایزنیها خبر میدهد: «اما من فکر میکنم دیر یا زود این اتفاق بهشکلی خواهد افتاد.»
کاردر در پاسخ به این سوال که انجمن برای این مسئله چه راهکاری را میتواند در پیش بگیرد، میگوید: «انجمن در گام اول تنها کاری که میتواند بکند، گفتوگو با مدیران بنگاههای مطبوعاتی است که تا اطلاع ثانوی برای تعدیل صبر کنند. در عین حال میتوانیم با برخی نهادها و صندوقها هم گفتوگوهایی داشته باشیم که حمایتهایی از مطبوعات را صورت دهند.»
او اینها را راهکارهایی موقتی میداند: «وضعیت مطبوعات بهگونهای است که برخی از این تعدیلها اجتنابناپذیر است.»
به گفته او، برخی از بنگاههای بزرگتر مطبوعاتی بهویژه در بخشهای دولتی، در برخی دورهها بیش از اندازه بزرگ شدند: «در زمانی که شرایط معمولی بود، این موضوع را بهشکلی سپری میکردند اما در زمان بحران، فربگی خودش را نشان میدهد. ممکن است در یک بنگاه مطبوعاتی هسته مرکزی بخش فنی، توزیع و بازرگانی چندینبرابر بیش از حد نیاز باشد. در شرایط بحران این مسئله مهمتر میشود و تعدیلها رخ میدهد.»
حمایت از روزنامهنگارانی که اینروزها خانهنشین شدند، آن چیزی است که از نهاد صنفیشان طلب میکنند: «حمایتها در شرایط فعلی، حمایتهای موقتی و کوتاهمدت است و برای حمایتهای بلندمدت باید فکری کرد.»
او راه گفتوگو با برخی نهادها دولتی را پیشنهاد میدهد: «نهادهای صنفی مانند انجمن، باید در تعامل و گفتوگو با معاونت مطبوعاتی یا اداره کل مطبوعات داخلی، این مسئله را بررسی کنند که حمایتها از مطبوعات به چه مطبوعاتی اختصاص داده شده و آنها اساساً چقدر بدنه و نیروی واقعی دارند؟ وقتی وارد تحریریهها میشویم متوجه میشویم که بسیاری از آنها تحریریه ندارند و تنها برای جذب آگهی دولتی یا سهمیه کاغذ وارد مطبوعات شدند.
اینها مواردی است که باید به آن پرداخت و این بودجهها باید به اهالی واقعی مطبوعات اختصاص داده شود.» او معتقد است اگر این موضوع مشخص شود، میتوان بخشی از حمایتها را به نیروهایی که در شرایط فعلی بیکار شدند، اختصاص داد. به گفته او این مسئله بهدلیل حلنشدن مشکلاتی مانند زیرساختها، نحوه تخصیص یارانهها و بسیاری مشکلات دیگر، همچنان حلنشده باقیمانده و وارد مسیری شده که در نتیجه آن، با تعداد زیادی عنوان و روزنامه مواجهایم.
انجمن تاکنون نتوانسته لیستی قطعی از روزنامهنگارانی که پس از جنگ بیکار شدند را تهیه کند، اما آنها در حال جمعآوری این لیست هستند: «جنگ بهانهای شد که ما به این وضعیت بپردازیم اما پیش از این هم بسیاری از همکاران ما که در انجمن هستند بهدلیل شرایط نامناسب اقتصادی در مطبوعات، مجبور شدند به روابطعمومیها یا شرکتهای دیگر کوچ کنند که شرایط بهتری دارند. آنها هم بهنوعی تعدیل و کوچ از مطبوعات است؛ به همین دلیل هم آمار واقعی تعدیل، بسیار بیشتر است.»
این روزها جامعه بیش از گذشته به اهمیت حضور روزنامهنگاران بهعنوان راویان و ثبتکنندگان وقایعی که از سرشان گذشته، پی برده است اما بهنظر میرسد راه دشوار روزنامهنگار ماندن، همچنان برای اهالی مطبوعات پابرجاست.
بازار ![]()